ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
اطلاع رسانی

با توجه به افزایش هزینه‌های تولید روزنامه در چند ماهِ اخیر، و تلاش ما در راستای ادامه انتشار روزنامه «اترک» به‌روال معمول و حفظِ کیفیت و تیراژ روزنامه، ناگزیر به حذفِ امکان بازدید رایگان سایت و به‌تبع آن فروشِ آنلاین مطالب از طریق سایت هستیم. بنابر وضعیتِ اقتصادی اخیر، خاصه گرانی و نبودِ کاغذ موردنیاز برای انتشار روزنامه، در صورتی‌ که متقاضیِ بازدید از سایت روزنامه هستید و جهتِ یاری به امر فرهنگی و امکان ادامه انتشار روزنامه در این مسیر نیز ما را همراهی کنید.

چانچه تا اکنون عضو سایت نیستید، بر روی گزینه ثبت نام کلیک کنید.

چنانچه قبلا ثبت نام کرده‌اید، بر روی گزینه ورود به سایت کلیک کنید.

خبرهای روز

سرانجام شهدا و اسرای کربلا

مصطفی آشفته: خارج فقه و اصول، ارشد روابط بین الملل

 

جنایت هایی که لشگر عمر سعد بر یاران امام حسین(ع) وارد آورد در تاریخ کمتر رخ داده. آنها به کودک و طفل امام حسین(ع) رحم نکردند و گلوی او را با تیر نشانه رفتند. به جوانان رحم نکرده و پس از شهید کردن آنها با اسب بر روی پیکرها تازیدند. دست حضرت عباس(ع) را قطع کردند و چشم شهدا را با نیزه کور کردند و سپس لباس از تن آنها کنده و بدن ها را تکه تکه کرده و سرها را از بدن جدا کردند. چنین جنایتی یکجا، در کمتر جنگ هایی رخ داده. عمر سعد پس از جدا کردن سر امام حسین(ع) و یارانش سرها را به سمت عبید الله بن زیاد و از طریق او برای یزید فرستادند و لشگر ابن سعد دو روز در کربلا ماند و کشته شدگان خود را دفن کردند و نماز بر آنها خواندند لکن اجساد امام(ع) و یارانش را روی خاک رها کرده و رفتند پس از رفتن لشگر ابن سعد گروهی از بنی اسد که در غاضریه و نزدیک کربلا بودند در محل حاضر شدند و اجساد را دفن کرده و برآنها نماز خواندند. اما فارغ از ابعاد ضد الهی به جرات می توان گفت رفتارهای ضد انسانی و ضد بشری بسیاری از سوی لشگر ابن سعد بر یاران امام حسین(ع) روا شد. اسرا را بر شتر سوار کرده و در زیر آفتاب سوزان از میان اجساد شهدا عبور دادند. آنها چون اجساد شهدا را دیدند خود را از شتران بر پیکرها انداخته و گریه زاری کردند. امام سجاد(ع) نیز به همراه اسرا بود که به دست و پایش غل و زنجیر بسته بودند در اینکه چرا امام سجاد(ع) در جنگ شرکت نکرده نوشته اند بیماری او به قدری شدت داشت که نمی توانست بر شتر سوار شود و بعد از اینکه او را به شتر سوار کردند برای اینکه از بی حالی نمی توانست روی شتر بایستد هر دو پایش را از هر طرف از زیر شکم شتر به هم بستند تا زمین نخورد.

شرح دل گفته های هر کدام از سرا با شهیدان کربلا در این مجال نمی گنجد. عمر سعد دستور داد به زور اسرا را از پیکرها جدا کنند و ببرند. چون اسرا به نزدیک کوفه رسیدند ابن زیاد سرها را به سمت یزید فرستاده بود اما دشمنی و کینه او به حدی بود که دستور داد برای ترس و هراس مردم سرها را برگردانند آنها را بر نیزه بزنند و در میان مردم بگردانند تا شکوه قدرت ابن زیاد بیشتر شود. جمعیت زیادی منتظر رسیدن کاروان اسرا بود شهر را به حالت تعطیل درآورده بودند و همه دکانها را بسته بودند. چون نزدیک شدند زنی از کوفه پرسید اینها که هستند اسرا پاسخ دادند ما آل محمدیم او سریع از بام خانه اش پایین آمد و هرچه چادر و روسری داشت به اسرا داد تا پوشیده باشند. در این هنگام سر امام حسین(ع) را در میان مردم روبروی اسرا قرار دادند اسرا شروع به گریه و درد و دل کردند. در این هنگام حضرت زینب خطبه ای بلند خواند و مردمی که در آنجا بودند همه گریستند چون اسرا را به سمت ابن زیاد بردند او برای پایین آوردن جایگاه حضرت زینب(س) و خاندان پیامبر به طعنه پرسید این کیست؟ کنیزی جواب داد زینب است دختر علی و فاطمه دختر رسول الله.

ابن زیاد گفت دیدی چگونه خدا شما را رسوا کرد. زینب(س) پاسخ داد شهادت نتیجه ای بود که خداوند در سرنوشت آنها مقدر کرده است. و چون جواب ابن زیاد را داد او به قدری خشمگین شد که تصمیم به کشتن زینب گرفت چون ابن زیاد امام سجاد(ع) را دید گفت مگر او را خدا نکشته! و دستور داد او را شهید کنند که زینب(س) او را در آغوش گرفت و مانع شد. سپس امام سجاد(ع) به ابن زیاد گفت مرا از مگر می ترسانی مگر نمی دانی شهادت مایه سربلندی ماست. سپس دستور داد اسرا را به شام نزد یزید بفرستند که نقل آن خواهد آمد...

تبلیغ

ارسال دیدگاه شما

روزنامه در یک نگاه
ویژه نامه
تبلیغ تبلیغ پرتال استانداری خراسان شمالی
بالای صفحه