ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
اطلاع رسانی

با توجه به افزایش هزینه‌های تولید روزنامه در چند ماهِ اخیر، و تلاش ما در راستای ادامه انتشار روزنامه «اترک» به‌روال معمول و حفظِ کیفیت و تیراژ روزنامه، ناگزیر به حذفِ امکان بازدید رایگان سایت و به‌تبع آن فروشِ آنلاین مطالب از طریق سایت هستیم. بنابر وضعیتِ اقتصادی اخیر، خاصه گرانی و نبودِ کاغذ موردنیاز برای انتشار روزنامه، در صورتی‌ که متقاضیِ بازدید از سایت روزنامه هستید و جهتِ یاری به امر فرهنگی و امکان ادامه انتشار روزنامه در این مسیر نیز ما را همراهی کنید.

چانچه تا اکنون عضو سایت نیستید، بر روی گزینه ثبت نام کلیک کنید.

چنانچه قبلا ثبت نام کرده‌اید، بر روی گزینه ورود به سایت کلیک کنید.

خبرهای روز

تیر خلاص!

گروه اجتماعی- سروان نساء ایزانلو کارشناس مرکز مشاوره آرامش پلیس استان: با کارگری و بدبختی خرج زندگی را درمی‌آوردم برای خوشبختی و آرامش همسرم هر کاری کردم که آب توی دلش تکان نخورد آخرش چه شد؟ پشت پا زد به همه چیز و بدترین کار را در حق من و زندگی‌مان مرتکب شد.

4 سال پیش با دختر همسایه‌مان ازدواج کردم بااینکه از عقبه خانوادگی‌شان خبر داشتیم ولی بازهم اصرار کردم که یا سمیرا یا هیچ‌کس!

خانواده‌ام هر چه نصیحتم کردند که این دختر مناسب نیست و خانواده خوبی ندارد، ولی عشق کورم کرده بود و جز سمیرا چیزی نمی‌خواستم، غافل از اینکه او اصلاً از روی اکراه دارد با من ازدواج می‌کند.

اوایل می‌گفت دوستم دارد و من هم باورش کرده بودم ولی همه‌اش خیال واهی بود. دو سال از زندگی مشترک ما گذشت و داشتیم مثلاً به‌خوبی در کنار هم زندگی می‌کردیم.

شغلم کارگری است و برایم فرقی نمی‌کند که چه‌کاری باشد تن به کارهای سخت می‌دادم فقط نمی‌خواستم سفره‌ام خالی باشد.

با بدبختی خرج زندگی را درمی‌آوردم برای خوشبختی و آرامش همسرم هر کاری کردم که آب تو دلش تکان نخورد آخرش چه شد؟ پشت پا زد به همه چیز و بدترین کار را در حق من و زندگی‌مان مرتکب شد.

هر بار که دستمزدم را به منزل می‌آوردم همه را یک جا تقدیم به همسرم می‌کردم و او هم برای خودش پس‌انداز می‌کرد حتی توانست با آن پول‌ها برای خودش طلا بخرد.

گفتم بالاخره زن است و دوست دارد پیش دیگران سربلند باشد. آن‌قدر به همسرم محبت می‌کردم که حد نداشت ولی او هیچ‌وقت قدر خوبی‌هایم را ندانست و نه‌تنها به من توجهی نداشت بلکه جلوی دیگران مرا خوارو ذلیل می‌کرد.

بدتر از همه این کارها اینکه او دائم سرش داخل گوشی بود و پیامک بازی می‌کرد. یک‌بار که نبود، گوشی‌اش را چک کردم ولی خبری از آن پیامک‌ها نبود و این باعث شد کمی به او بدبین شوم، برای همین به برادرم سپردم در نبود من خانمم را زیر نظر بگیرند.

مجبور بودم برای کمک به پدرم در کارهای کشاورزی، مدتی به روستا بروم و قصد داشتم همسرم را با خود ببرم ولی او مخالفت کرد و بهانه کرد که روستا را دوست ندارد و در منزل پدرم معذب است، برای همین به‌تنهایی رفتم و برادرم مرا در جریان کارها می‌گذاشت.

یک روز که از کار زیاد کشاورزی خسته و به منزل آمده بودم، تلفنم زنگ خورد و برادرم پشت خط بود تنها حرفی که زد، گفت: زودتر خودم را به شهر برسانم.

سریع راه افتادم وقتی به منزل رسیدم از دیدن ماشین پلیس و مأمورها تعجب کردم و قضیه را جویا شدم، برادرم گفت داخل برو خودت متوجه می‌شوی، بله همسرم را با پسر جوانی در حال ارتباط دستگیر کرده بودند.

دیگر نفهمیدم چه شد، هر چه رشته بودم پنبه شد او به من خیانت کرده بود. حالا می‌فهمیدم دلیل اصرارش بر ماندن به دلیل این موضوع بوده و شک ام به‌یقین تبدیل شد.

گویا برادرم از رابطه آن‌ها اطلاع داشت و منتظر بود سر بزنگاه آن‌ها را گیر بیندازد. هم اکنون دو سال از آن اتفاق گذشته و همسرم حتی یک عذرخواهی ساده هم نکرده بعدازآن اتفاق علیه من اقدام قانونی کرده است.

جهیزیه‌اش را با خودش برده و مهریه‌اش را به اجرا گذاشته و حکم جلبم را گرفته است قصد دارد مرا با خاک یکسان کند، نمی‌دانم حماقت است یا نه ولی هنوز هم دوستش دارم و می‌خواهم برگردد.

اکنون در منزل برادرم در یک اتاق تنها زندگی می‌کنم حتی یک فرش کهنه هم زیر پایم نیست. همسرم هم در حقم خیانت کرد و هم اینکه کل زندگی که از دسترنج من بوده با خودش برده و من مانده‌ام و دربه‌دری و بدبختی.

بعضی وقت‌ها از این‌همه بی‌عدالتی دلم می‌خواهد فریاد بزنم ولی چه فایده کسی جز خدا صدایم را نمی‌شنود و فقط به امید او زنده‌ام.

نظر کارشناس:

خیانت به معنای شکستن پیمان زناشویی؛ به معنای وضعیتی است که یکی از طرفین (زن یا شوهر) ازچارچوب و قالب زناشویی پا را فراتر نهاده و تن به رابطه پنهانی و عاطفی با فردی خارج از این چارچوب که در اکثر موارد به رابطه جنسی ختم می‌شود، می‌دهد.

در این رابطه هم فردی که خیانت می‌کند و علی‌الخصوص فرد خیانت دیده دچار رنجش خاطر به‌ویژه ازلحاظ عاطفی و روان‌شناختی می‌شود.

از دلایلی که منجر به بروز خیانت در زندگی زناشویی می‌شود می‌توان به مواردی چون: حس تنوع‌طلبی، انتقام، ازدواج‌های اجباری، سردی در رابطه عاطفی بین زوجین و عدم برآورده شدن نیازهای جنسی زوجین اشاره کرد.

اما آنچه در داستان بالا به آن اشاره شد، یکی از دلایل خیانت زن، ازدواج از روی اجبار و کراهت بوده است.

خیانت یک واژه نیست بلکه گناهی است بس عظیم که هیچ توجیهی برای آن وجود ندارد. چراکه زن و مرد با بستن پیمان زناشویی در قبال یکدیگر تعهد و مسئولیت دارند که این امر جز در سایه ازدواج میسر نیست از طرفی وفاداری و پایبندی اصل مهمی در زندگی زوجین محسوب می‌شود و باعث دوام و پایداری زندگی است.

تبلیغ

ارسال دیدگاه شما

روزنامه در یک نگاه
ویژه نامه
تبلیغ تبلیغ پرتال استانداری خراسان شمالی
بالای صفحه