ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
اطلاع رسانی

با توجه به افزایش هزینه‌های تولید روزنامه در چند ماهِ اخیر، و تلاش ما در راستای ادامه انتشار روزنامه «اترک» به‌روال معمول و حفظِ کیفیت و تیراژ روزنامه، ناگزیر به حذفِ امکان بازدید رایگان سایت و به‌تبع آن فروشِ آنلاین مطالب از طریق سایت هستیم. بنابر وضعیتِ اقتصادی اخیر، خاصه گرانی و نبودِ کاغذ موردنیاز برای انتشار روزنامه، در صورتی‌ که متقاضیِ بازدید از سایت روزنامه هستید و جهتِ یاری به امر فرهنگی و امکان ادامه انتشار روزنامه در این مسیر نیز ما را همراهی کنید.

چانچه تا اکنون عضو سایت نیستید، بر روی گزینه ثبت نام کلیک کنید.

چنانچه قبلا ثبت نام کرده‌اید، بر روی گزینه ورود به سایت کلیک کنید.

خبرهای روز

سناریوی غرب و اسرائیل علیه ایران

جلال چراغی - کارشناس سیاسی و رسانه‌ای منطقه

 

 

روابط ایران و غرب از جمله آمریکا از زمان انقلاب اسلامی در سال ۱۹۷۸شاهد فراز و فرودهای بسیاری بوده است. گاهی اوقات این روابط به قدری متشنج و تیره بوده که به برخورد مستقیم رسیده است. در همه این مراحل، به نظر می‌رسد که هدف غرب تضعیف ایران و جلوگیری از قدرتمندی نظام حاکم و نه براندازی آن بوده است. به نظر می رسد این معادله اکنون اما تغییر کرده است و غربی ها به فکر براندازی نظام حکومت در ایران افتاده اند. در این باره، جنگ روسیه و اوکراین نقطه عطف بسیار مهمی است و نتایج آن نیز بسیار مهم خواهد بود.

از زمان پایان جنگ جهانی دوم در سال ۱۹۴۵ هیچ کشوری گلوله ای به خاک اروپا شلیک نکرده بود. حمله به خاک اروپا خط قرمز نابخشودنی برای اروپایی ها به شمار می رفت. با اعلام جنگ روسیه علیه اوکراین، اما این خط قرمز نادیده گرفته شد و غرب خود را در جبهه جنگ مستقیم با روسیه دید. در این میان، ایران، به عنوان متحد روسیه، در کنار روسیه قرار گرفت. غربی ها به این نتیجه رسیده‌اند که اگر ایران در کنار روسیه قرار نمی‌گرفت‌، به احتمال زیاد در این جنگ شکست می خورد یا به عجز خود پی می‌برد و هر چه سریع‌تر به آن پایان می‌داد و اروپا دچار هزینه‌های‌ هنگفت نظامی و اقتصادی ناشی از این جنگ نمی‌شد اما حضور ایران در کنار آن، سبب پیشروی و پافشاری آن بر تحقق اهدافش شد. عصبانیت کنونی اروپایی‌ها از ایران نیز در همین نکته نهفته است و طرح مسائل داخلی ایران مانند حمایت‌ از معترضان داخلی و حقوق‌بشر در ایران بهانه ای بیش نیست. غرب اکنون ایران را در جنگ مستقیم علیه خود می بیند و به راحتی نمی تواند از این مسئله عبور کند. به همین علت رویکرد جدیدی در پیش گرفته که مبتنی بر تغییر نظام حاکم در ایران است.

در این باره، غربی ها برای اقدام علیه ایران دو موضوع را بهانه کردند. نخست، نقض قطعنامه ۲۲۳۱ سازمان ملل متحد در ارتباط با توافق هسته‌ای‌ که مدعی شدند ایران بر اساس این قطعنامه نباید سلاح به روسیه می داد و دوم حوادث داخلی ایران و اینکه ایران به علت برخورد با معترضان، صدای آن‌ها و نیز حقوق بشر را نادیده گرفته است. بنابراین عبور از خط قرمز ترسیم شده اروپایی ها در خاک اوکراین علت نخست و اصلی این ماجراست. علت دوم اما دستیابی ایران به توانمندی هسته‌ای‌، موشکی و پهپادی است. غربی ها به خوبی از سطح پیشرفت ایران در این زمینه‌ها آگاه اند. آنها خوب می دانند که نتوانسته اند مانع از تبدیل ایران به قدرت هسته ای شوند. ایران اکنون به مرحله برگشت ناپذیر در مسئله هسته ای رسیده است و مسائلی که غربی ها و رسانه‌های آن‌ها مطرح می کنند چیزی جز پروپوگاندا و بهانه نیست. غرب مدعی است که حامی ملت ایران است اما منافع و سرنوشت ملت ها از جمله ملت ایران برای آن کوچکترین اهمیتی ندارد.

در چنین شرایطی، غرب برای رسیدن به هدف خود برای براندازی نظام حاکم در ایران سه گزینه در پیش دارد: گزینه اول نظامی است. درباره این گزینه باید گفت که غرب اکنون به طور مستقیم نمی تواند وارد اقدام نظامی علیه ایران شود، زیرا در آن صورت اولا منافع خود و متحدان آن به ویژه اسرائیل را در منطقه به خطر می اندازد و دوم اینکه سبب می شود که ایران به تسریع در برنامه هسته ای و موشکی خود اقدام کند و به توان بازدارندگی قطعی برسد. افزون بر این، غرب اکنون توان برخورد نظامی با ایران را به ویژه در شرایط کنونی ندارد که درگیر جبهه دیگری در اوکراین است. از این رو،‌ غربی ها اکنون بر گزینه دوم و سوم علیه ایران متمرکز شده‌اند.

گزینه دوم تشدید تحریم های سنگین علیه ایران با هدف فروپاشی اقتصادی آن و در نتیجه تشدید اعتراض های داخلی است. گزینه سوم نیز که به نظر می‌رسد هم‌زمان با تحریم‌های‌ اقتصادی پیش می‌رود، ساماندهی معاندین و معارضان خارج‌نشین است. برگزاری تجمع‌های معارضان در کشورهایی مانند کانادا و آلمان بی‌سابقه‌ بود و بدون دخالت و اقدام مقام‌های‌ این کشورها امکان‌پذیر نبود. دولت‌های‌ غربی، ‌با برگزاری چنین تجمع‌ هایی درصددند تا تحت عناوینی مانند مطالبات انسانی و حقوق‌بشری و حمایت از مردم ایران، از یک سو، معترضان و مخالفان داخلی را دلگرم نکه دارند و از سوی دیگر،‌ نیز ظرفیت و توان معارضان خارج‌نشین را برای شکل‌دهی جبهه واحدی علیه نظام حاکم در ایران بسنجند و نیز به آن‌ها به‌عنوان‌ گزینه جایگزین نظام جمهوری اسلامی در سطح بین‌الملل‌ مشروعیت بخشند و از جمهوری اسلامی مشروعیت‌زدایی کنند. غرب به این نتیجه رسیده است که ایران به خواست آن‌ها در ارتباط با سلاح‌هایی‌ راهبردی و توان بازدارندگی که ایجاد کرده است، عمل نخواهد کرد و از این رو،‌ هم‌زمان دو گزینه‌ی اعمال تحریم با هدف نابسامان سازی داخلی با تحریم اقتصادی و تحریک داخلی، و سامان‌دهی خارجی با هدف الترنانیوسازی برای نظام کنونی حاکم در ایران را در پیش گرفته است. از این رو،‌ پیش بینی می شود که طی روزهای آینده، کشورهای اروپایی و آمریکا به تشدید هرچه بیشتر تحریم‌های‌ اقتصادی و تحریم اشخاص و نهادهای مهم و تأثیرگذار ایران روی آورند و با کمک بازوان تبلیغی خود در جهت پیشبرد اهداف خود عمل کنند.

یکی از رخدادهایی که معادلات آتی را در این باره مشخص خواهد کرد نتیجه جنگ اوکراین است. اگر جنگ اوکراین در جهت خواست غربی ها پیش رود، فشارهای آنها علیه روسیه و ایران تشدید خواهد شد و روسیه را تحت فشارهای سنگین اقتصادی و سیاسی و چه‌بسا نظامی قرار خواهند داد که ممکن است جدا کردن این کشور از ایران نیز بخشی از سناریوهای آن‌ها باشد که در آن صورت فشارها بر ایران با هدف براندازی نظام حاکم بیش از پیش تشدید خواهد شد. اما اگر روسیه موفق به تحقق اهداف خود یا بخشی از آنها در این جنگ شود، غرب در موضع ضعف قرار خواهد گرفت و در نتیجه رویکرد آن درباره ایران نیز تغییر خواهد کرد.

نکته دیگری که در این باره نباید از آن غفلت کرد و در جهت پیشبرد اهداف غربی ها خواهد بود این است کابینه تندروی کنونی اسرائیل با راهبرد الحاق کرانه باختری و فیصله دادن به موضوع فلسطین و مسجد الاقصی و بیرون راندن فلسطینی ها سر کار آمده است. برای اجرای این طرح ممکن است صهیونیست ها با هدف منحرف کردن افکار عمومی و توجه های رسانه ای از مسائل فلسطین و در نتیجه اجرایی کردن طرح های خود، به اقداماتی در سطح منطقه روی بیاورند مانند اجرای عملیات های تروریستی و خرابکارانه علیه ایران با هدف بالا بردن تنش با ایران و در نتیجه جلب حمایت دیگر کشورها از خود و پیش برد طرح عادی‌سازی روابط با برخی دیگر از کشورهای عربی.

نکته شایان توجه دیگر این است که ایران به لحاظ داخلی و خارجی فاقد رسانه کارآمد است. رسانه های ایران چه در سطح داخلی و چه در سطح خارجی توان مقابله با رقبای خود و خنثی سازی تبلیغات گسترده آنها را ندارند. علت این امر در سطح منطقه فقدان هماهنگی بین رسانه‌های منطقه‌ای‌ همسو و در سطح داخلی نیز به‌علت‌ ناتوانی در موضوع جذب و اقناع‌سازی مخاطب است. خبرآنلاین

تبلیغ

ارسال دیدگاه شما

روزنامه در یک نگاه
ویژه نامه
تبلیغ تبلیغ پرتال استانداری خراسان شمالی
بالای صفحه