ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
اطلاع رسانی

با توجه به افزایش هزینه‌های تولید روزنامه در چند ماهِ اخیر، و تلاش ما در راستای ادامه انتشار روزنامه «اترک» به‌روال معمول و حفظِ کیفیت و تیراژ روزنامه، ناگزیر به حذفِ امکان بازدید رایگان سایت و به‌تبع آن فروشِ آنلاین مطالب از طریق سایت هستیم. بنابر وضعیتِ اقتصادی اخیر، خاصه گرانی و نبودِ کاغذ موردنیاز برای انتشار روزنامه، در صورتی‌ که متقاضیِ بازدید از سایت روزنامه هستید و جهتِ یاری به امر فرهنگی و امکان ادامه انتشار روزنامه در این مسیر نیز ما را همراهی کنید.

چانچه تا اکنون عضو سایت نیستید، بر روی گزینه ثبت نام کلیک کنید.

چنانچه قبلا ثبت نام کرده‌اید، بر روی گزینه ورود به سایت کلیک کنید.

خبرهای روز

عزاداری اباعبدالله الحسین(ع)از منظر قرآن و روایات

احمدرضا قوامی دربندی: پژوهشگر و کارشناس تاریخ و سیره اهل بیت(ع)، طلبه سطح 4 حوزه علمیه خراسان

به‌طورقطع و یقین در موارد متعددی داریم که عزاداری ریشه قرآنی دارد و آیات و روایات متعددی بر این امر دلالت دارد که به نمونه‌هایی اشاره می‌شود:در آیه84 سوره یوسف قرآن کریم می‌خوانیم که حضرت یعقوب در فراق یوسف سوگواری کرده آنجا که می‌فرمایند:«و قال یا اسفی علی یوسف و ابیضّت عیناه من الحزن فهو کظیمٌ»؛ و گفت: ای اندوه (بر فراق) یوسف و چشمان او از اندوه سفید شد، امّا خشم خود را فرو می‌برد.

بااینکه یوسف فقط مفقودالاثر بود و مرگ او حتمی نبود، یعقوب، پیامبر الهی و پدر بزرگوار او آن‌چنان در فراق او گریه کرد که نابینا شد. از آیه فوق و روایات متعدد نقل‌شده در این زمینه به‌خوبی استفاده می‌شود: گریه و اندوه در سوگ عزیزان، سالیان درازی هم طول بکشد مانعی ندارد. به این جهت است که حضرت سجاد(ع) در پاسخ کسانی که به گریه‌های شدید و طولانی آن حضرت در سوگ پدر بزرگوارش اعتراض می‌کردند، فرمود: «مگر شما از گریه و عزاداری یعقوب اطلاع ندارید؟ او سالیان طولانی در فراق یوسف گریست تا بینایی خود را از دست داد، درصورتی‌که فرزندش حیات داشت و تنها از جلو چشمانش ناپدیدشده بود. امّا من با چشمان خود دیدم که پدرم و 17 تن از اهل‌بیت پیامبر(ص) را شهید کردند و سرشان را از تن جدا نمودند».

و امام رضا(ع) نیز فرمود: ای پسر شبیب «ان سرّک ان تکون معنا فی الدّرجات العلی من الجنان فاحزن لحزننا و افرح لفرحنا و علیک بولایتنا فلو انّ رجلاً تولّی حجراً لحشره اللّه معه یوم القیامة»؛ اگر دوست می‌داری که هم‌نشین ما در بهشت برین باشی، در غم و اندوه ما اندوهناک و در شادی ما شادمان باش و ولایت ما را بپذیر، چه آن‌که اگر کسی سنگی را دوست بدارد روز قیامت با آن محشور می‌گردد.

بر اساس همین اصل بود که در کوفه و شام برخی از آنانی که به اهل‌بیت(ع) و اسرا بَد می‌گفتند وقتی متوجّه شدند که اکثر این افراد اقربای پیامبر(ص) می‌باشند گریه و زاری می‌کردند و از این راه مودّت خویش را اظهار می‌نمودند. چنان‌که در گزارش جان‌سوز مسلم گچ کار از کوفه این معنی به‌خوبی منعکس‌شده است. همچنین در داستان آن پیرمرد شامی که در ابتدا خطاب به امام سجاد(ع) و همراهان گفت: حمد و سپاس خداوندی را که شمارا کشت و مغلوب کرد و مردم شهرها را از وجود شما راحت نمود و امیر مؤمنان یزید را بر شما پیروز گردانید. آنگاه‌که امام سجاد(ع) خود را معرّفی نمود و فرمود: «به خدا سوگند بدون شک ما همان خاندان رسول خدا(ص) هستیم و به‌حق جدّمان سوگند که ما همان خاندان هستیم.» پیرمرد پس از شناخت آن‌ها گریه کرد و عمامه خود را از شدّت ناراحتی از سر گرفت و به زمین انداخت و سپس رو به آسمان نمود و گفت:خدایا ما در پیشگاه تو از دشمنان آل محمد(ص) بیزاری می جوئیم ... .

در روایات متعددی نیز در گفتار و رفتار پیامبر اکرم(ص) فراوان دیده‌شده که در سوگ عزیزان خود و یا دیگران عزاداری نموده است.

و یا گریه پیامبر(ص) در هنگام ولادت اباعبدالله الحسین(ع) چنین آمده است که بیهقی نقل نموده که اسما بنت عمیس به علی بن الحسین(ع) گفت: من در ولادت حسن و حسین قابله جده‌ات فاطمه(س) بودم وقتی حسین به دنیا آمد، رسول خدا به سراغ من آمد و فرمود: ای اسما فرزندم را بیاور، حسین را در پارچه سفیدی قنداق کرده به دست آن حضرت دادم و در گوش راست اذان و در گوش چپ ایشان اقامه گفتند، آنگاه او را در دامن خود گذاشتند و گریستند! عرض کردم پدر و مادرم فدایت، چرا گریه می‌کنید؟ فرمود: بر این پسرم! گفتم او که هم‌اکنون متولدشده است. فرمود: ای اسماء پسرم را گروه ستمگران خواهند کشت. خداوند شفاعتم را به ایشان نرساند! آنگاه فرمود: ای اسماء این مطلب را برای فاطمه مگو چون تازه بچّه دار شده است. بااینکه در مراسم ولادت رسم بر این است که شادی می‌کنند، ولی برای اوّلین بار در تولّد نوزادی عزاداری شد.

در موارد متعددی دیگر نیز پیامبر(ص) در سوگ اباعبدالله الحسین(ع) سوگواری کرده‌اند: ازجمله: سوگواری در منزل زینب بنت جحش آنجا که حافظ ابویعلی از زینب دختر جحش روایت می‌کند «دریکی از روزهایی که رسول خدا(ص) در منزل من بود. امام حسین که تازه راه می‌رفت وارد اتاق رسول خدا (ص) شد او را گرفتم. فرمودند: رهایش کن او را رها کردم آنگاه وضو گرفته و به نماز ایستادند و همچنان او را در آغوش داشتند هرگاه به رکوع می‌رفتند او را بر زمین می‌نهادند. پس از نماز نشستند و گریستند. عرض کردم: یا رسول اللّه امروز موضوعی از شما مشاهده کردم که تاکنون مثل آن را ندیده بودم، فرمودند: جبرییل آمد و خبر داد که امّتم این کودک را می‌کشند، به جبرییل گفتم: تربت او را به من نشان ده جبرییل خاک سرخ‌رنگی برایم آور.».

و یا سوگواری برای اباعبدالله الحسین(ع) در منزل حضرت علی(ع): ابوالحسن عبیدی عقیقی از امام علی(ع) نقل نمود که «رسول خدا برای دیدار به منزل ما آمدند...بعد از صرف غذا دست آن حضرت را شستم و او دست‌برسر و صورت و محاسن خود کشیدند، سپس روبه‌قبله دست به دعا برداشتند و با چشمانی اشک‌بار سه بار خود را به زمین انداختند. نتوانستم سبب را جویا شوم در این میان حسین از پشت آن حضرت بالا رفت، مجدداً رسول خدا گریستند، حسین گفت: پدر جان از شما حرکتی دیدم که نظیر آن را تاکنون ندیده بودم! رسول خدا فرمودند: فرزندم! از دیدار شما مسرّتی یافتم که تاکنون این‌طور خوشحال نشده بودم امّا جبرییل حبیبم بر من نازل و مرا از کشته شدن تو آگاه نمود و قتلگاه شما پراکنده خواهد بود. این خبر مرا بسیار اندوهگین ساخت از خداوند متعال برای شما خواستار خیر و خوبی شدم.

در روایت آمده است که امام حسین(ع) کودکی دوساله بود. پیامبر(ص) برای سفری آماده گردیدند در همان گام‌های نخستین ناگهان توقف نموده و فرمودند: هم‌اکنون جبرییل مرا از سرزمینی آگاه نمود که در کنار شط فرات قرار دارد و نامش کربلا است، حسین فرزند فاطمه در آن سرزمین به شهادت می‌رسد. از قاتل او جویا شدند؟ فرمود: مردی است که نامش یزید است که فرزندم را به قتل می‌رساند و هم‌اکنون محل کشته شدن و دفن حسین را با چشم خود می‌نگرم. آنگاه پیامبر(ص) باحالت غمگینی و ناراحت از سفر برگشتند و سفر را ناتمام گذاشتند. پس از پایان یافتن سخنان، دست راست را بر سر حسن و دست چپ را بر سر حسین گذاشت سپس دست را به‌سوی بالابلند نمود و فرمود: بارالها! محمد بنده و پیامبر توست و این دو، پاکان اهل‌بیت و برگزیدگان ذریّه من و اصل و ریشه من هستند این دو را در میان امّتم به جانشینی خود می‌گذارم «اللّهم فبارک له فی قتله و اجعله من سادات الشهداء...»؛ خدایا شهادت را برای حسین مبارک گردان و او را سرور شهیدان قرار ده، خدایا برای قاتل و خوارکننده‌اش برکتی قرار مده.

زمانی که سخنان حضرت به اینجا رسید صدای مردم حاضر در مسجد به گریه بلند شد، حضرت فرمود:اتبکون ولاتنصرونه؟ آیا برای او گریه می‌کنید و او را یاری نمی‌کنید؟ پس‌ازآن از مسجد خارج شد و بعد از لحظاتی درحالی‌که رنگشان متغیّر و چهره‌شان برافروخته بود به مسجد بازگشتند و با چشمان گریان فرمود: «ای مردم دو گوهر گران‌بها در میان شما بر جای می‌گذارم، کتاب خدا و عترتم که آمیخته با آب حیاتم و ثمره وجودم می‌باشند. این دو از هم جدا نخواهند شد تا هنگامی‌که کنار حوض کوثر بر من وارد شوند و من در مورد اهل‌بیتم از شما چیزی جز دوستی آنان نمی‌خواهم و این چیزی است که پروردگارم به من دستور فرموده است. پس مواظب باشید که در روز قیامت در کنار کوثر شمارا ملاقات نکنم درحالی‌که با اهل‌بیتم دشمنی نموده و بر آنان ستم کرده باشید.

به یاد بیاوریم درصحنه‌های متعددی در جامعه امروزی دیدیم و شنیدیم که فرزندان،همسران  و اقربای شهدای مدافعان حرم چگونه در به شهادت رسیدن این عزیزان سوگواری کرده‌اند؛ بالأخص که اینان علاوه بر دفاع از حریم عشق و وفا حضرت زینب(س)، همیشه افسوس می‌خوردند که چرا در زمان قیام اباعبدالله الحسین(ع) در کربلا حضور نداشتند که ایشان و اهل‌بیتش را در بین جانیان و فریب‌خوردگان پول و زر تنها نگذارند.

شهید سعید شاملو از غیور مردان مدافع حرم و از پاسداران بازنشسته و تخریبچی دوران دفاع مقدس که به‌طور داوطلبانه راهی جهاد درراه دفاع از حرم اهل‌بیت(ع) شد و سرانجام، اواخر خرداد سال 95 در حلب سوریه به یاران شهیدش پیوست.

این شهید بزرگوار در بخشی از وصیت‌نامه‌اش نوشته است: «الان همان عاشورای حسینی است که در جهان اسلام اتفاق می‌افتد. بنده وقتی می‌بینم در کشورهای اسلامی بچه‌ها و مردم بی‌دفاع را چگونه به هلاکت می‌رسانند وظیفه خود دانستم برای دفاع از مظلومیت انسان‌های روی زمین به سرزمین بی‌دفاع وارد شوم.من از امت اسلامی و فرزندان می‌خواهم که از اسلام ناب محمدی و ولایت‌فقیه دفاع کنند مبادا روزی بیاید که شما از اسلام دفاع نکنید امروز همان عاشورای حسینی(ع) تکرار می‌شود باید بگویم اگر در زمان حسین(ع) بودم می‌گفتم‌:ای‌کاش آن روز یکی از یاران حسین(ع) باشم که از اسلام و مسلمین دفاع کنم. بهترین کاری که شما انجام می‌دهید باتقوا و صبور باشید. برای من گریه نکنید فقط برای مظلومیت انسان‌های مسلمان جهان و خون‌های بی‌گناهی که روی زمین ریخته می‌شود و دفاع از آن‌ها به عمل نمی‌آید‌ گریه کنید و زمانی اندوهگین شوید که مسلمانی بانگ برآورد که‌ای مسلمانان به فریادم برسید و مردم بی‌توجه باشند».

تبلیغ

ارسال دیدگاه شما

روزنامه در یک نگاه
ویژه نامه
تبلیغ تبلیغ پرتال استانداری خراسان شمالی
بالای صفحه