سفرهای استانی همیشه موافقان و مخالفان خود را در بین صاحبنظران داشته و دارد. گروهی بر این باورند که این سفرها یک رخداد نمایشی و یک پروپاگاندای سیستم قدرت است برای یارگیری سیاسی در مناطق، افزایش عمق نفوذ و ...، اما فاقد کارآمدی در ایجاد تحول و توسعه در منطقه! آنها مستند میآورند که لایحه بودجه سالانه توسط دولت و مجلس بسته شده و این سفرها نمیتواند بودجه بیشتری برای تضمین برنامههای توسعهای به استان تزریق نماید. از دیگر سوی در قالب برنامههای توسعه 5 ساله نیز مصوبات استانها در حد مقدورات پیشبینی شده و حتی به دلیل تداوم یا افزایش مشکلات مالی کشور، گاه سالها معطل میمانند. در مقابل این طیف کلاه سیاه (جدینگر)گروه دیگری خوشبینانه (کلاهسفید) بر این باورند که این سفرها موجب رویارویی مستقیم وزرا و رئیسدولت با مسائل و مشکلات منطقه و افزایش ارتباطات نمایندگان استان با دولت برای شناخت مشکلات، نیازها و خواستهای مردم و اگر دستخوش سیاستبازی باندهای محلی با قدرت نشود؛ میتواند موتور محرکه توسعه و پیشرفت منطقه در توسعه اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی باشد.
خراسان شمالی قریب به 2 دهه است که همزمان با خراسان جنوبی از خراسان بزرگ منفک شدهاست. در همین مدت شاهد تقسیمات استانی دیگری نیز بودهایم، اما حاصل این تقسیم نتوانستهاست ساز و کارهای توسعهای قابل توجهی برای خراسان شمالی رقم زند. در مقام مقایسه، نه در ایجاد پروژههای زیربنایی و ماندگار موفق عمل شده، نه در بخشهای اقتصادی، فرهنگی، کشاورزی و ... . یا بیبرنامه ظاهر شدهایم و افق نگاه بلندمدت و اثرگذار نداشتهایم، یا مزیت نسبی برای توجه به چنین پروژههایی برای کارشناسان جذاب نبودهاست (که میتواند ناشی از انتخاب با دقت کم پیشنهاد دهندگان باشد).
از بعد تقنینی یکی از مشکلات بجنورد در مرکز خراسان شمالی داشتن 2 نماینده برای 5 شهرستان است. طبیعی است که این خطه دارای گستردگی سرزمینی بوده و نیازهای متعدد و متفاوت (در این گستره پهناور) رسیدگی و اولویتبندی نیازها و خواستها را دچار اختلال خواهد نمود. دیگر شهرستان استان یعنی فاروج نیز دارای یک نماینده مشترک با قوچان (از خراسان رضوی) است، که میتوان با تغییر حوزه به شیروان بر یکپارچگی فعالیت نمایندگان استان افزود. لذا پیشنهاد مشخص اول بازنگری در ساختار انتخاب نمایندگان استان در مجلس شورای اسلامی است. دولت محترم و نمایندگان بزرگوار به نیکی میدانند که استان خراسان شمالی با 8 شهرستان، 22 شهر، 862 روستا و بیش از 28هزار کیلومتر مساحت دارد. جمعیت ساکن این استان حدود 900هزار نفر اما با تنها 4 نماینده و یک نماینده اشتراکی در مجلس شورای اسلامی حضور دارد. در این میان تنها دو شهرستان شیروان و اسفراین نمایندگان اختصاصی خود را دارند و نمایندگان سایر شهرهای این استان (حتی مرکز استان) اشتراکی هستند!
مرکز استان به عنوان بزرگترین و پر جمعیتترین شهر استان (334 هزار نفر شهرستان بجنورد) دارای مشکلات ترافیکی، معابر دارای مشکلات آسفالت حتی در میادین مرکزی شهر و نه تنها در حاشیهها)، مشکل بافت فرسوده و خانههای گلی و خشتی در شهرها و روستاها، عدم توجه به زیرساختهای سیستم فاضلاب شهری (حتی در سایر شهرهای استان)، تأمین آب شرب روستایی و ... است.
توجه به نیروی انسانی کارآمد و دارای افق نگاه بلند در گزینش مدیران راهبردی به عنوان سرمایهآفرین در استان، از دیگر الزامات توسعه و پیشرفت خواهد بود. توجه به نخبگان، نیازها و خواستهای جامعه نخبگانی و سرمایهگذاران، رفع مشکلات فروش و صادرات، تمرکز بر صنایع تبدیلی، محصولات کشاورزی، دامی،طیور و آبزیان و .... از دیگر نکات ارزندهای است که امید است در این سفر مغفول نماند.
مسیر مشهد – بجنورد – گرگان سالهاست در انتظار ایجاد یک خط آهن است که بایستی مبتنی بر تکنولوژی روز جهان و سرعت سیر بالا احداث گردد، تا بتدریج کل خطوط ریلی کشور یکبار دیگر پوستاندازی کند. توسعه خطوط ریلی، ضمن کاهش هزینههای بار و مسافر در داخل کشور و ایجاد پل تجاری بین استانهای مولد و مصرفکننده، میتواند پل تجارت جهانی ایران باشد. خراسان شمالی به دلیل مرز مشترک با کشور دوست و همزبان (ترکمنستان) دروازه این تجارت جهانی در این خطه خواهد بود تا بازارهای قزاقستان، قرقیزستان، تاجیکستان و ازبکستان نیز به عنوان هدف تجاری احیا شوند. تلاش جدی برای ارتباط تجاری و صنعتی با کشورهای همسایه، سرمایهگذاری مشترک در توسعه منطقه و توجه کافی به قراردادهای فاینانس و بایبک بود که اثر ماندگار آیتالله هاشمی رفسنجانی (ره) را به این مرز و بوم هدیه داد و از این تجربه برای توسعه سرمایهگذاری در استان میتوان بهره جست.
در حال حاضر گفته میشود: دست دولت و مجلس برای اجرای پروژههای ماندگار چندان باز نیست! از یکسو عهدشکنی ترامپ و از دیگر سوی ناکارآمدی و ناهشیاری برخی گروهای تندروی داخلی سبب شدهاست که برجام تاکنون برای مردم ما شیرین و حلاوتبخش نباشد. اما آنچنان که مقامات دولت در باره همکاری مشترک با همسایگان و کشورهای دوست بارها مشکلات بزرگی را پشت سر گذاردهاند و در رسانهها بارها بازگو کردهاند، میتوانند با دعوت از سرمایهگذاران خارجی میتوان خط آهن مشهد-بجنورد-گرگان-تهران را در کوتاهترین زمان به بهرهبرداری رسانند. هر گونه تأخیر طبیعتا یک زیان انباشته برای این استان و این کشور در مسیر پیشرفت و توسعه به شمار خواهد رفت.
در کنار بزرگپروژهها که نیازمند رفع تحریمهای ظالمانه هستند، خرده پروژههایی ثروتآفرین وجود دارند که میتوانند از منابع داخلی تأمین اعتبار شوند. مپنا، شستا، شرکتهای سهام عدالت استانی و ... . برای برخی پروژهها نیز سرمایهگذاران بخش خصوصی وجود دارند. اما یادمان باشد که سرمایهگذار عاقل با تجربه سرمایهگذاریهای شکستخورده پیشین، بسان پرندهای هراسان فضای کسب و کار استان را رها میکند! تنشزدایی از سیاست خارجی، تصویرسازی افق روشن، ایجاد چشمانداز جذاب و ثبات سیاستهای سرمایهگذاری در کنار تضمین کافی میتواند سرمایهگذاران خارجی و داخلی را برای بهرهبرداری از فرصتهای خدادادی در این استان تشویق کند.
با تکیه بر تجارب کسب شده از سفرهای پیشین دولت سیزدهم به سایر استانها، این سفر هم برای دولتمردان و هم برای نمایندگان مجلس یک فرصت طلایی است! این سفرها بایستی دستاوردهای ارزنده، ماندگار و اثرگذار داشتهباشند و طبیعتا مدیران و دستاندرکاران این استان هم این فرصت طلایی را قدر خواهند دانست تا فردای این سفر، کسی نتواند آن را نمایشی و سیاسی بخواند!
مرز بینالمللی استان همانند پوست شاداب یا لباس فاخر یک کشور است و شایسته توجه! در این سفر نیازمندیهای منطقه راز و جرگلان باید مورد توجه ویژه دولت و مجلس محترم باشد.
در مقایسه با هلند میتوان ادعا کرد که این استان با تکیه بر منابع خدادای خود در راز و جرگلان، مانه و سملقان، دشت، گرمه، جاجرم، شیروان، بام و صفیآباد، فاروج و اسفراین میتواند با تکیه بر روشهای نوین آبیاری، بهزراعی، کشت مکانیزه و باغداری، دامپروری و ... میتواند قطب صادرات محصولات زراعی، باغی، دام، طیور و آبزیان مبدل شود؛ که شاید بیشتر از سرمایهگذاری به مدیریت، مطالعات علمی و تحرک جدی نیاز است تا بتوان در زمینه اقتصاد تابآور در بحرانهای غذایی ظاهر شد.
به نظر میرسد برای آنکه دولت و مجلس بتوانند نقش ماندگار و اثرگذاری برای خراسان شمالی و سرزمین پهناور ایران داشتهباشند؛ لازم است وزارتخارجه را مکلف کنند تا در زمینه جذب سرمایههای خارجی، گسترش تجارت جهانی و افزایش صادرات همت ویژهای داشتهباشد. سیاستگذاران در دولت و مجلس بدانند که هر مقدار از سرمایههای مسدود شده کشور در هر زمانی که آزاد میشود، بایستی در زمینه نوسازی زیرساختهای صنعتی، کشاورزی، دامپروری و توسعه تجارت سرمایهگذاری شود و بس.
در نگاه کلان اما زیربنای آنچه نوشته آمد، لزوم توجه به همگرایی جناحهای اصلاحطلب و اصولگرا بر سر سرنوشت ملی و پیشرفت، توسعه و آبادانی این سرزمین است. آنچه تجربه جناب رئیسی را نسبت به سال گذشته بیشتر نموده، ورود به عرصه اجراست. ایشان به نیکی میدانند که عناصر رادیکال- دلواپس در پس دروغ، تهمت و تخریب لزوما صداقت ندارند و لازم است محدود و مهار گردند وگرنه هر روز میتوان با کشوری به خاطر شعارهای تنشزا یا خسارت به سفارت، وارد بحرانی شد که در یک آن ایجاد شده، اما مدتها هزینه، انرژی و زمان برای تنشزدایی میطلبد یا مقامی را مورد ترور کلامی قرار داد و ... . مقامات کشور امروز به نیکی میدانند که جمهور، یعنی مردم و بدون حضور مردم، ریاست جمهوری یک پست تشریفاتی است. این مایه افتخار است که مردم کشورم امروز وفادارانه اجرای همه اصول قانون اساسی بدون تفسیرهای انحصارطلبانه را از مقامات میطلبند. قدر این مردم را بدانید که این مردم بازوی توانمند دولت و مجلس هستند در پیادهسازی طرحها و لوایح، در تولید و بازرگانی و مدیریت.
دولت و مجلس، امروز به نیکی میدانند که احزاب چه نقش قدرتمند و مفیدی در پیادهسازی برنامههای مدیریتی کشور دارند. کادرسازی، ایدهپردازی، بازنگری و اراائه بازخوردهای بهنگام، درست و دقیق از وظایف احزاب است و آنها به عنوان حسگرهای سیاسی-اجتماعی میتوانند در کوتاهترین زمان و با دقیقترین بیان رخدادهای لازم توجه را به دولت و مجلس انعکاس دهند، پس باید بتوانند به تشکلها و احزاب بهای خاصی بدهند، چرا که نیک میدانند: جامعه در هر زمان نیازمند اصلاحات است و حذف اصلاحطلبان از صحنه رقابتهای مجلس و ریاستجمهوری هزینهای گزاف برای کشور داشتهاست. در این سالها دیده شد: برخی فعالان عرصه سیاست با پمپاژ دروغ، تخریب، تهمت و افترا فضای اعتماد عمومی را مشوش کردند، اما تخریب اصلاحات سبب بزرگ شدن قهر با صندوق آرا شد!
آری. کشور به احزاب نیاز دارد. به مشارکت جوانان نیاز دارد. به سرمایهگذاری نیاز دارد، به تجارت بینالمللی و ... ؛ اما همه در سایه همگرایی، حرکت در مسیر توسعه با افق نگاه بلندمدت، با تنشزدایی از درون جامعه، به رسمیتشناختن تشکلهای صنفی و توجه ویژه به خواستها و هدایت کنشها در جهت وحدت ملی و همافزایی شغلی، تنشزدایی در مرزهای کشور با همسایگان، تنشزدایی از سیاست خارجی در عرصه بینالملل و در یک کلام: "گفتگو" در داخل و "گفتگوی تمدنها" با جهان.
یادمان باشد در 4 دهه گذشته وقتی ما غافل بودیم، دیگران پیشرفت کردند. ما درگیر پدیدههای طبیعی یا تحمیلی (انقلاب، دفاع مقدس، بازسازی و ...) شدیم که برخی توطئه دشمنان بود و برخی شاید مورد رضایت فرصتطلبان؛ اما همسایگان و دوستان در حالی که ما هزینه کاهش یا جبران خسارت میدادیم با سرمایهگذاری و برنامهریزی بلندمدت خود از ضرباهنگ توسعه و پیشرفت در حیطه سرزمینی خودشان غافل نشدند. مباد دوباره درگیر غفلت و دلمشغولیهای بیحاصل و گاه کودکانه شویم.