پیامدهای بینالمللی بحران آب در ایران
بحران آب در ایران پدیدهای است که فراتر از مرزهای جغرافیایی کشور اثر میگذارد و ابعاد آن در عرصه منطقهای و بینالمللی نیز قابل مشاهده است. از آنجا که ایران در کمربند خشک و نیمهخشک جهان واقع شده، منابع آبی محدود و شکنندهای دارد که طی دهههای اخیر تحت فشار عوامل متعددی همچون تغییرات اقلیمی، رشد جمعیت، توسعه نامتوازن کشاورزی و صنعتی، و سوءمدیریت منابع طبیعی قرار گرفتهاند. در نتیجه، پیامدهای این بحران تنها به حوزه داخلی ختم نمیشود، بلکه در شکلگیری روندها و مناسبات جدید در سیاست بینالملل نیز نقشآفرینی میکند.
اترک – امیرمحمد بانکیان: یکی از مهمترین پیامدهای بینالمللی بحران آب در ایران، تشدید تنشهای مرزی با همسایگان بر سر منابع مشترک آبی است. رودخانه هیرمند در مرز ایران و افغانستان نمونه بارز چنین اختلافی است؛ جایی که اختلاف بر سر حقآبه ایران طی دهههای گذشته بارها موجب تنشهای سیاسی و حتی تهدیدهای امنیتی شده است. به همین ترتیب، در حوزه دجله و فرات نیز سیاستهای سدسازی ترکیه از طریق پروژه عظیم «گاپ» فشار مضاعفی بر منابع آب ایران و عراق وارد کرده و به منبعی جدی از نگرانیهای ژئوپلیتیکی در منطقه بدل شده است. این اختلافات میتوانند در شرایط تشدید بحران، به منازعات آشکارتر و حتی درگیریهای نیابتی یا مستقیم میان کشورها بینجامند.
بعد دیگر این بحران، افزایش وابستگی ایران به واردات مواد غذایی و کالاهای اساسی است. کاهش بارندگی و افت شدید سطح آبهای زیرزمینی باعث شده تولید محصولات کشاورزی بهشدت تحت تأثیر قرار گیرد. در شرایطی که ایران به دلیل تحریمهای اقتصادی با محدودیتهای شدید در تجارت خارجی مواجه است، تشدید نیاز به واردات مواد غذایی و نهادههای کشاورزی کشور را در برابر فشارهای خارجی آسیبپذیرتر میکند. از منظر روابط بینالملل، این وابستگی میتواند به اهرم فشاری در دست قدرتهای خارجی برای تأثیرگذاری بر سیاستهای داخلی و خارجی ایران تبدیل شود.
از دیگر پیامدهای قابل توجه بحران آب در ایران، گسترش مهاجرتهای زیستمحیطی است. خشکشدن تالابها، فرونشست زمین و نابودی اراضی کشاورزی در مناطق مختلف، بهویژه در استانهای شرقی و مرکزی کشور، موجهای جدیدی از مهاجرت داخلی ایجاد کرده است. این روند در صورت تداوم میتواند به مهاجرت فرامرزی نیز منجر شود، بهویژه به سمت کشورهای همسایه شرقی و غربی. مهاجرتهای گسترده نه تنها چالشهای اقتصادی و اجتماعی جدیدی برای ایران ایجاد میکند، بلکه پیامدهای امنیتی و سیاسی در سطح منطقهای نیز در پی دارد. فشار جمعیتی بر کشورهای همسایه میتواند زمینهساز بیثباتیهای تازه و ایجاد حساسیتهای ژئوپلیتیکی شود.
در سطح کلانتر، بحران آب ایران میتواند به بازتعریف جایگاه ژئوپلیتیکی کشور در نظام بینالملل منجر شود. ایران از دیرباز در معادلات انرژی و ترانزیت منطقهای نقش مهمی ایفا کرده است، اما کاهش توان تولید کشاورزی و افزایش فشارهای زیستمحیطی ممکن است بخشی از ظرفیتهای ژئواکونومیک کشور را تضعیف کند. در عین حال، همین بحران میتواند انگیزهای برای همکاریهای جدید منطقهای و بینالمللی ایجاد کند؛ بهویژه در زمینه مدیریت منابع آب، توسعه فناوریهای آبیاری نوین و سرمایهگذاری در انرژیهای تجدیدپذیر. بنابراین بحران آب ایران علاوه بر تهدید، فرصتی برای ایجاد سازوکارهای همکاری و دیپلماسی محیطزیستی نیز فراهم میکند.
همچنین باید به نقش بحران آب در امنیت انرژی و سرمایهگذاریهای خارجی اشاره کرد. بسیاری از پروژههای صنعتی و انرژیبر در ایران وابستگی مستقیم به منابع آبی دارند. کمبود آب نه تنها استمرار این صنایع را تهدید میکند، بلکه میتواند مانعی برای جذب سرمایهگذاریهای خارجی در بخشهای استراتژیک کشور باشد. از نگاه بازیگران بینالمللی، کشوری که با بحران شدید آب مواجه است، ریسک بالاتری برای سرمایهگذاری دارد و این امر در نهایت به کاهش توان رقابت اقتصادی ایران در عرصه جهانی منجر میشود.
در نهایت، بحران آب در ایران را میتوان چالشی چندبعدی با آثار ژرف در سطح بینالمللی دانست. این بحران از یکسو بستر تنشهای مرزی، وابستگی اقتصادی و مهاجرتهای زیستمحیطی را فراهم میکند و از سوی دیگر میتواند بستری برای همکاریهای منطقهای و تقویت دیپلماسی محیطزیستی باشد. در هر صورت، ابعاد بینالمللی بحران آب نشان میدهد که حل این معضل صرفاً با سیاستهای داخلی امکانپذیر نیست و نیازمند رویکردی جامع، تعاملی و چندلایه در سطح منطقهای و جهانی است.