ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
اطلاع رسانی

با توجه به افزایش هزینه‌های تولید روزنامه در چند ماهِ اخیر، و تلاش ما در راستای ادامه انتشار روزنامه «اترک» به‌روال معمول و حفظِ کیفیت و تیراژ روزنامه، ناگزیر به حذفِ امکان بازدید رایگان سایت و به‌تبع آن فروشِ آنلاین مطالب از طریق سایت هستیم. بنابر وضعیتِ اقتصادی اخیر، خاصه گرانی و نبودِ کاغذ موردنیاز برای انتشار روزنامه، در صورتی‌ که متقاضیِ بازدید از سایت روزنامه هستید و جهتِ یاری به امر فرهنگی و امکان ادامه انتشار روزنامه در این مسیر نیز ما را همراهی کنید.

چانچه تا اکنون عضو سایت نیستید، بر روی گزینه ثبت نام کلیک کنید.

چنانچه قبلا ثبت نام کرده‌اید، بر روی گزینه ورود به سایت کلیک کنید.

خبرهای روز

خانه‌ای که دیگر نیست

یادداشت - سپهر صبوری

 

هیچ‌کس باور نمی‌کرد روزی برسد که «خانه‌ی اندیشمندان علوم انسانی» — پاتوق اندیشه‌ورزی، گفت‌وگو و آخرین سنگرِ رسمی نشست‌های آزاد علمی در کشور — با قفل و زنجیر بسته شود. ساختمانی که سال‌ها میزبان جلسات، مناظره‌ها، بزرگداشت‌ها و نقدهای جدی میان چهره‌های دانشگاهی و فرهنگی بود، حالا دیگر درهایش بسته است؛ نه به دلیل فرسودگی، نه به دلیل بی‌استفاده بودن، بلکه با یک دستور اجرایی و بی‌توجهی به دستور رئیس‌جمهور.

اما این یادداشت صرفا برای سوگواری نوشته نشده.

برای گفتن یک واقعیت تلخ است: ما، جامعه علوم انسانی، آن‌قدر بی‌پشتوانه، پراکنده و بی‌قدرت شده‌ایم که حتی نتوانستیم از خانه‌ای که به نام ما بود، دفاع کنیم. جایی که نه در آن براندازی تمرین می‌شد، نه آشوب، نه توطئه؛ بلکه گفت‌وگو، گاهی انتقاد و گاهی تفاهم. اگر خانه اندیشمندان «نماد» چیزی بود، نماد امکان گفت‌وگو در سایه‌ روشن‌های سیاست رسمی بود.

بله، خانه اندیشمندان، در دوره‌هایی به جای آنکه خانه باشد، شبیه یک باشگاه بسته‌ی نخبگان خاص شد. تریبون‌هایش را تنها به گروه‌هایی داد که از پیش شناخته‌شده و تأییدشده بودند؛ و صدای بسیاری از دانشجویان، پژوهشگران مستقل یا منتقدان خارج از حلقه را نادیده گرفت. ما این را دیدیم و دلخور شدیم.

اما دلخوری ما از خانه، مانعِ اندوه ما از ویرانی‌اش نیست. چرا؟ چون خانه اندیشمندان، با همه ضعف‌هایش، هنوز تنها فضای رسمی گفت‌وگوی علوم انسانی در کشور بود. جایی که می‌شد درباره سیاست، اخلاق، جامعه و تاریخ در حضور دیگران صحبت کرد؛ و همین «در حضور دیگران» بودن، جوهره سیاست به‌معنای آرنتی کلمه است.

هانا آرنت در کتاب‌هایش از فضای عمومی می‌گوید؛ جایی برای کنش، برای ظاهر شدن، برای ساختن آینده با کلمه و حضور. خانه اندیشمندان، یکی از معدود صحنه‌های باقی‌مانده برای چنین کنشی بود.

اما امروز، در کشوری که بوروکراسی، دیوان‌سالاری و دست‌های پنهانِ قدرت، حتی دستور رئیس‌جمهور را هم نادیده می‌گیرند، سیاست آرام‌آرام از معنا تهی می‌شود.

خانه اندیشمندان نه با گلوله، بلکه با حکم اداری، از میان رفت؛ و این همان خشونت بوروکراتیکی‌ست که آرنت هشدار می‌داد: حذف نهادهای عمومی نه با جنگ، که با پرونده، قرارداد، و قفل.

ما نباید اشتباه کنیم.

این یک دعوای ملکی نبود. یک تصفیه اندیشه بود. و جامعه‌ای که نهاد اندیشگی‌اش را از دست بدهد، فردا دانشگاهش را از دست می‌دهد، پس‌فردا عقل جمعی‌اش را، و در نهایت، امکان زیستن در گفت‌وگو را.

درِ خانه اندیشمندان بسته شد؛ اما پرسش تلخ‌تر این است: اگر درِ خانه‌ای بسته شد که خودش هم چندان «خانه‌ی همه» نبود، آیا اساساً جایی باقی مانده که بشود در آن «با هم» فکر کرد؟

تبلیغ

ارسال دیدگاه شما

روزنامه در یک نگاه
ویژه نامه
پرتال استانداری خراسان شمالی
بالای صفحه