روزهای نا آرامی را می‌گذرانیم، روزهایی که در تاریخ ثبت خواهند شد. مردم اعتراض انباشته دارند و حاکمیت باید پاسخ قانع کننده ای به مطالبات مردم بدهد. از طرفی، برخی کفتاران تجزیه طلب بر موج اعتراضات اخیر سوار شده اند و آنچه سال‌هاست نتوانسته اند حتی به آن فکر کنند، این روزها علنا می‌گویند و برای آن، برنامه ریزی می کنند. حاکمیت باید قبول کند که نسل جوان امروز را در بسیاری از موارد رها کرده است و آنچنان که شایسته است، به آنها توجه نکرده است. نسلی که متولدین دهه هشتاد و بعد از آن هستند، نه تاریخ خوانده اند و نه کشتارهای منافقین را به یاد دارند...
اعتراض، حق قانونی مردم است
قانون اساسی که میثاق ملی ما ایرانیان است، حق اعتراض را به رسمیت شناخته است. مردم در مواردی که احساس می کنند جریان حاکمیت به نفع آنان عمل نمی کند، می توانند و باید اعتراض خود را به گوش مسئولان برسانند. روش های برگزاری تجمعات اعتراضی نیز در قانون دیده شده است و قانون گذار، برای جامعه محل تنفس قرار داده است، مردم باید احساس کنند که در سرنوشت خودشان دخیل هستند. جامعه پویا و سرزنده و با نشاط، باید بتواند نظر خود را بگوید و مسئولان هم موظف هستند که نظرات مردم را چه در قانون گذاری و چه در اجرا، لحاظ کرده و آن را به منصه ظهور برسانند. آنچه در کشور ما مغفول مانده، حق برگزاری تجمعات قانونی و رسمی برای رساندن حرف مردم و معترضان به گوش حاکمیت است و به نظر می‌رسد در این مورد، حاکمیت باید روش های خود را بازنگری کند.
مردم را در فرایند کشور داری، حذف کرده ایم
این جمله رئیس قوه مقننه کشور است، حرفی که زمینه بسیاری از نارضایتی های کنونی است. آقای قالیباف، پس از اتفاقات اخیر در مشهد سخنرانی کرد و به صراحت عنوان داشت که حاکمیت در بسیاری از موارد، سخن مردم را نشنیده است. اصطلاح " آنان که برای انقلاب، حتی یک سیلی هم نخورده اند و الان مدعی هستند" که توسط رئیس قوه مقننه به کار برده شد، گویای بسیاری از وقایع اخیر می باشد. مثال‌های زیادی از اشخاص و مسئولانی می توان آورد که بدون توجه به عواقب آنچه می گویند و آنچه عمل می کنند، فقط خواسته ها و اهداف خود و دسته و گروه و جناح شان را می بینند و با استفاده از جایگاهی که قانون به آنها داده و بدون توجه به عواقب امور، کارشان را پیش می برند. حرفی که رئیس مجلس امروز می زند، اگرچه اندکی دیر گفته شد، ولی درست است. این کشور، استقلال خود را به آسانی بدست نیاورده که آسان از دست بدهد. تمامیت ارضی موضوعی نیست که یک شبه حاصل بشود، برای حفظ کیان ایران عزیز، خون های زیادی ریخته شده و مسئولان باید بدانند و در نظر بگیرند که هر صندلی که امروز بر آن نشسته اند، حاصل خون چندین شهید است، پس نمی توان و نباید بدون توجه به عاقبت تصمیم گیری ها، عمل کرد... همه افراد، در هر جایگاهی که هستند، مسئولیت دارند و هیچ اهمالی از هیچ کس جایز و قابل قبول نیست، ترک فعل ها باید جدی گرفته شود و در نظام حکمرانی کشور با هر گونه ترک فعل از طرف مسئولان برخورد جدی و قاطع انجام شود.
مردم شریف ایران در طول چهار دهه گذشته نشان داده اند که نهایت همکاری و همراهی را با نظام حکمرانی کشورشان داشته اند، خون لازم بوده داده اند، از جان و مال و آبرویشان برای این کشور گذشته اند و هیچ احدی حق ندارد خودسرانه عمل کند، قانون فصل الخطاب است...
قانون گذار باید مصالح عمومی مردم را در تصویب قانون لحاظ کند
روزی که طرح فیلترینگ یا همان طرح صیانت به مجلس رفت، گفتیم و گفتند و نوشتیم و نوشتند که این طرح، نه به نفع ملک است و نه به نفع مملکت. مگر نمی دانند که دنیا به سمت دیجیتالی شدن حرکت می کند و اینترنت به مانند اکسیژن برای مردم اهمیت دارد، مگر باید به نمایندگان مجلس گفت که اهمیت دولت الکترونیک چیست، مگر نمی دانند که اقتصاد اینترنتی، بخش عظیمی از فعالیت های روزانه مردم را در خود جای داده است... تجربه کرونا در کشور ما بخوبی نشان داد که اقتصاد بر پایه اينترنت، چقدر می تواند راه گشا باشد، آموزش اینترنتی، خرید از فروشگاه های مجازی و آنلاین، سیستم توزیع بر پایه اينترنت و شبکه های اجتماعی و... همه و همه نشان از اهمیت و جایگاه اينترنت در زندگی امروز مردم دارد، آنوقت عده ای بدون درنظر گرفتن عواقب تصمیم گیری شان، بدنبال محدود کردن اینترنت بودند، البته به نام "قانون مند کردن آن"
هیچ کس، در هیچ جایگاهی، از دانش آموز ابتدایی تا صاحبان کسب و کار و تجار بین المللی و فعالان عرصه فرهنگ و هنر تا سیاست مداران، مخالف قانونمند کردن فضای سایبری نبوده و نیستند، اما مردم می فهمند که به نام قانونمند کردن، بدنبال محدود کردن هستند و این گونه مخالفت ها شروع شد. اگر آن روز نمایندگان مردم بجای اصرار بر حرف خود، به صحبت های کارشناسان توجه می‌کردند و بدنبال قانونمند کردن اینترنت و شبکه های اجتماعی در ایران بودند، الان مجبور نمی شدند که شبکه های اجتماعی را فیلتر کنند و کسب و کار بیش از ۱۰ میلیون نفر با گردش مالی ساعتی ۱.۵ میلیون دلار معادل ۴۵ میلیارد تومان را روی هوا نگاه دارند...
تغییر، لازمه پویایی است
جامعه شناسان می گویند، تغییر در جامعه لازمه پویایی آن است و اگر به تغییرات جامعه بی توجهی بشود، زمینه نارضایتی مردم فراهم خواهد شد.
جامعه تغییر می کند، رشد می کند و خواسته ها و مطالبات نسل های مختلف، تفاوت های معنی داری خواهد داشت، نمی توان تغییرات را نادیده گرفت و با قوانین و فرمول های چهار دهه قبل، حکومت کرد.
همانطور که لباسی را که در نوزادی استفاده می شود، نمی توان در چهل سالگی بکار برد، قوانین و روش حاکمیت هم باید بر مبنای خواسته های جامعه تغییر کنند.
جامعه ای که پنجره جوانی دارد، حاکمیتی که خود جوان است و داعیه جهانی شدن دارد، نمی تواند و نباید تغییرات را نادیده بگیرد. تفاوت نسل ها قابل چشم پوشی نیست، که اگر حاکمیت امروز بدنبال اقنای خواسته های نسل های جدید نباشد، آنهایی که آن طرف آب نشسته اند، بیکار نخواهند نشست و برای جوانان ما، نسخه می پیچند. عرصه فرهنگ و هنر، اقتصاد، علم و فناوری و نظامی و... همه و همه باید یکسان پیش بروند، کنار گذاشتن اعتدال و اهمیت دادن به یک جنبه و نادیده انگاشتن بقیه موضوعات، حاصلی جز درماندگی و بهم ریختگی نخواهد داشت.
آنچه حاکمیت و مسئولان امروز باید مورد تجدید نظر اساسی قرار بدهند، توجه به خواسته های نسلی است که با اینترنت و فضای مجازی بزرگ شده اند و در این فضا، رشد و نمو پیدا کرده اند.
آموزش و پرورش و وزارت علوم، باید تغییر کنند
روش های آموزشی ما، باید عوض بشود. آنچه امروز شاهد آن هستیم و کارکرد آنرا می بینیم، چیزی نیست که مطلوب باشد. نمی خواهم وارد مصادیق بشوم، اما ذکر یک نکته را الزامی می دانم.
اتفاقی که این روزها در حال رخ دادن است، در عرصه فرهنگی و جایگاه دادن به افراد بعنوان مرجع نسل جوان، حاصل نوع آموزشی است که چهار دهه در جریان بوده است.
جوان ما که چشم باز کرده و در فضای مجازی و حقیقی، عده ای را بعنوان سلبریتی دیده است، صدا و سیمایی که بر پایه نقش آفرینی همین افراد، تولیدات خود را بنا نهاده است و عدم توجه به نماد ها و شخصیت های تاریخی و فرهنگی ایران عزیز که طی سالها مورد بی توجهی قرار گرفته؛ حاصلی جز مرجعیت اشخاصی دارد که هیچ تعلق خاطری به این آب و خاک ندارند؟
سیستم آموزشی ما، چقدر از نفاق و خیانت های مجاهدین برای نسل جدید گفته که حالا انتظار دارد آنها، مریم رجوی خائن را بشناسند؟
مثال‌های زیادی می توان زد، اما همین جمله مقام معظم رهبری کافی است که " اگر روایت نکنیم، برای مان روایت خواهند کرد".
روایت درست، بی طرف و غیر جانبدارانه از تاریخ، باید در دستور کار آموزش و پرورش و آموزش عالی قرار بگیرد، صدا و سیما باید بداند که وظیفه دارد نسل جدید را با تاریخ واقعی خود آشنا کند...
مرجعیت رسانه ای را در سال‌های اخیر، صدا و سیما از دست داده است و اینگونه است که خیلی راحت، شبکه ای که بودجه آن یک چندم بودجه صدا و سیمای کشور است، بر موج اعتراضات مردمی سوار می شود و با دلارهای سعودی، لانه کفتارهای تجزیه طلب شده و اعتراضات به حق مردم را بسمت تجزیه طلبی سوق می دهد...
روایت نکنیم، برای مان‌روایت می سازند و آنوقت، دیگر گفتن حقیقت، فایده ای نخواهد داشت.
با جوانان صحبت کنید
حاکمیت باید با جوانان صحبت کند، صادقانه و بی طرف.
جامعه شناسی که در گفتگوی اخیر خود در شبکه چهار، صحبت می کرد به نکته دقیقی اشاره کرد که بازگو کردن آن خالی از لطف نیست. این جامعه شناس به موضوع میانگین هوش اجتماعی مردم نسبت به مسئولان اشاره کرد و گفت: میانگین هوش مردم از مسئولان حال حاضر، بالاتر است"
این همان موضوعی است که باعث می شود، علی رغم صحبت های بسیار مسئولان، مردم قانع نشوند.
حاکمیت باید از تمام ابزارهای گفتگو با جوانان استفاده کند و اعتراض های نسلی که اکنون در خیابان هستند، دانشگاه می روند و در دبیرستان ها تحصیل می کنند، بشنود و به آنها پاسخ منطقی، مستدل و شفاف بدهد. با گفتن اینکه بررسی خواهیم کرد و منتظر نتیجه فلان کمیته تحقیق خواهیم ماند، دیگر جوانان قانع نخواهند شد. حاکمیت باید جرات و جسارت عذر خواهی داشته باشد، باید روش های خود را اصلاح کند و آثار این اصلاحات و تغییرات، باید در جامعه مشهود باشد.
مسئولان باید با جوانان صحبت کنند و خطر مصادره اعتراضات آنها توسط کفتارهای تجزیه طلب را به جامعه گوشزد کنند، که اگر اینگونه نشود، آنهایی که حتی خواب تجزیه ایران عزیز را نمی دیدند، امروز به طمع ماهی گرفتن از آب گل آلود، به میدان می آیند و با استفاده از احساسات پاک جوانان این سرزمین، افکار پلید تجزیه طلبی خود را پی گیری و اجرا خواهند کرد...
آنهایی که حتی خواب حضور در ایران بزرگ را نمی دیدند، امروز نام کثیف شان را "رهبر جنبش" و "رئیس جمهور دوران انتقال" می گذارند و با استفاده از آموزش‌های سرویس های جاسوسی بیگانه، بر موج اعتراضات مردمی سوار می شوند، که البته خواب شان تعبیر نخواهد شد، اگر روش ها عوض شده و حاکمیت باب همراهی و گفتگو با مردم و حل مشکلات آنها را باز کند...