رویکرد تاریخی به مفهوم عزاداری
احمد رضا قوامی دربندی: پژوهشگر و کارشناس تاریخ و سیره اهل بیت، سطح 4 حوزه علمیه خراسان
عزاداری امام حسین (ع) مقولهای الهی-انسانی است و تاریخ کربلا وسعتی به اندازه همه دنیا و تاریخ بشر دارد؛ چون حاوی بارزترین و شاخصترین نبرد حق و باطل در روزی ماندگار به نام عاشوراست. از این منظر باید در کنار توجه به بُعد عاطفه و مرثیه عاشورا که بس لازم و ضروری است، نگاهی تاریخی و تحلیلی به چرایی و چگونگی وقوع آن داشته باشیم. به تعبیر مقام معظم رهبری باید از مشاهده صحنه عاشورا، درس عبرت گرفت. اگر نه در ادامه راه و بهویژه بحث حمایت از جبهه حق و مقابله با جبهه باطل، دچار مشکل میشویم.
در جامعهٔ امروزی ما از نگاه دقیق وآگاهانه به تاریخ کربلا و بالاخص عاشورا تا حدودی غفلت شده است. زیرا توجه به حادثه عاشورا بیشتر ناظر به مقتلخوانی و بیان مصائب شده است. در حالی که تاریخ کربلا و عاشورا حاوی نکات بسیار مهم و در عین حال ظریفی است که شیعیان و محبان سیدالشهدا باید به آنها توجه کنند. بیان مصیبتها و تقویت بُعد احساسی و عاطفی برای ماندگاری پیام عاشورا و مظلومیت اهلبیت کاملاً ضروری است. خواسته علما و مراجع عظام و به خصوص رهبر معظم انقلاب این است که مراسم عزاداری و روضهخوانی سال به سال باید باشکوهتر برگزار شود، اما در کنار آن باید روی منبرها و محافل حسینی، تاریخ مستند و تحلیلی عاشورا را بیان کنیم که اگر این کار را نکنیم برخی ممکن است در آن تحریف و تشکیک ایجاد کنند.
بنابراین و با عنایت به قرآن و روایات اهل بیت (ع) این بحث را از منظر قرآن و سنت مورد دقت قرار میدهیم که آیا در قرآن و سنت، نشانهای بر تأیید عزاداری و صورتهای آن یافت میشود یا خیر؟
براساس آیات قرآن تنها نشانهای که میتوان بر تأیید این مطلب پیدا کرد، موضوع گریه طولانی حضرت یعقوب در فراق یوسف و نابینایی او به جهت بسیاری گریه است؛ چنان که در آیات 84 و 85 سوره یوسف میخوانیم: «و روی برتافت از ایشان و گفت دریغ بر یوسف شد، دیدگان او از اندوه (پسران او) گفتند به خدا ترک نکنی یاد کردن یوسف را تا بیماری فسرده گردی یا بشوی از نابود شدگان».
بنابر رویکرد تاریخی این بحث، تنها به گزیدهای از روایات تاریخی در این باب بسنده خواهیم کرد.
احمد بن حنبل در مسند خود، روایتی از ابن عباس نقل میکند که هنگام وفات رقیه، دختر رسول خدا (ص) زنان بر او میگریستند. در همان حال، خلیفه دوم، با تازیانه آنها را از این کار نهی میکرد، ولی پیامبر (ص) مانع او شد و فرمودند: بگذار تا بگریند. از جابربن عبدالله انصاری نقل شده که هنگام شهادت پدرم در جنگ احد، من بر پدرم میگریستم و مردم مرا از گریستن نهی میکردند، ولی از پیامبر (ع) نهیای ندیدم. همچنین روایات بیشماری، با مضمون گریستن چهارده معصوم (ع) بر آن حضرت، حتی پیش از شهادت ایشان وارد شده که در اینجا، به برخی از آنها اشاره میکنیم. حضرت رسول (ع) در روز ولادت امام حسین، در گوش راست او اذان و در گوش چپش اقامه خواند و سپس فرزندش را در دامنش نهاد و گریست.
در روایت دیگری است که «امام حسین (ع) در هنگامی که رسول خدا (ص) در حالت وحی بود، بر ایشان وارد و بر پشت پیامبراکرم (ص) سوار شد و مشغول بازی گردید. در این حال جبرئیل عرضه داشت: «امت پس از تو دچار فتنه میشوند و این فرزندت کشته میشود. پس دست برد و مقداری خاک برگرفت و گفت در این زمین که نام آن «طف» است». پس از رفتن جبرئیل، پیامبر (ص) در حالی که آن خاک را در دست داشت، گریه میکرد به سوی اصحابش رفت. آنان پرسیدند: ای رسول خدا برای چه گریانی؟ فرمود: جبرئیل خبر داد که پس از من فرزندم حسین، در زمینی به نام «طف» کشته میشود».
گریستن امام علی (ع) هنگام عبور از کربلا در جریان جنگ صفین نیز به صورت متواتر نقل شده است. از امام صادق (ع) روایت شده است که حضرت زهرا (س) بر مصیبت فرزندش حسین میگریست. امام رضا (ع) فرمود: «پس به مثل حسین باید بگریند گریه کنندگان، همانا گریه بر آن حضرت، گناهان بزرگ را فرو ریزد». این همه روایات، بیانگر حزن و اندوه امامان در مصیبت حسین (ع) است. پس از آنجا که گفتار، کردار و تأیید عمل دیگران از سوی آن بزرگواران برای ما دلیل محکمی بر درستی آن عمل است، تمسک به شیوه رفتار آنها لازم خواهد بود. به هر حال، روایات بر پاداشتن مجالس و نوحه بر حسین (ع) بسیار است که در این مجال، فرصت ذکر همه آنها نیست.
بنابراین مهم است که مکتب سید سالار شهیدان به شیوهای صحیح، عقلانی و علمی برای جامعه تبیین شود. در عین حال باید به بعد عاطفی آن نیز عنایتی ویژه داشت و از هر بهانه برای بیان مصائب آلالله بهره برد. اگر این گونه شد، به یقین و در پرتو عنایت الهی و به برکت نام امام حسین (ع) خواهیم توانست اهداف متعالی دین را در زمینه رشد و شکوفایی دنیوی و اُخروی بشر محقق کنیم تا خدمتی هر چند ناچیز به ساحت مقدس حضرت اباعبدالله الحسین (ع) بهجا آوریم.