اولین رویارویی مظاهر دنیا و آخرت در کربلا
یادداشت - مصطفی آشفته: خارج فقه و اصول، ارشد روابط بین الملل
بسیار شنیدهایم که هدف از قیام امام حسین (ع) در کربلا زنده نگه داشتن اصول دینی بوده است. و برای این هدف والا هرگز مسائل دنیوی و مادیات در هیچ جای قیام امام حسین (ع) نقشی نداشت، چه بسا اگر ملاک مادیات و قدرت طلبی بود با شهادت حضرت مسلم رغبتی برای قیام باقی نمیماند و بیعت شکنی و خلف وعده کوفیان امام حسین (ع) را از حرکت به سوی کربلا منصرف میکرد.
اما نگاهی به جبهه امویان حکایت از این دارد که تطمیع و سودای ثروت و قدرت در سطوح فرماندهان و لشگریان یزید چنان انگیزهای برای مقابله با امام حسین (ع) در دلشان ایجاد کرده بود که چیزی و کسی را یارای مقابله با این حرص و طمع نبود. پول و وعدههای مادی در کشتن حضرت مسلم، سفیر امام حسین (ع) نقش اساسی داشت و این موضوع در روز دوم محرم و رسیدن امام حسین (ع) به کربلا نیز آشکارا به چشم میخورد.
در منابع تاریخی نقل است که روز دوم محرم نامه ابن زیاد در کربلا به دست ایشان رسید که در آن نوشته بود: ای حسین به من خبر رسیده که در کربلا منزل گزیدهای یزید برایم نوشته که سر به بالین ننهم و سیر غذا نخورم تا تو را به شهادت برسانم مگر اینکه تسلیم شوی. با دیدن نامه، حضرت فرمود: رستگار نشوند مردمی که رضای مخلوق را به خشم خالق خریدند. قاصد برگشت و به ابن زیاد شرح ما وقع را گفت او خشمگین شد و به عمر سعد گفت: به جنگ با امام حسین بشتاب. عمر سعد از این کار ابا داشت و ابن زیاد که حکم فرمانداری به ری را به او داده بود خواست که یا حکم فرمانداری ری را پس دهد یا به جنگ با امام حسین (ع) برود. عمر سعد یک ماه مهلت خواست تا اندیشه کند و ابن زیاد تنها یک شب مهلت داد تا تصمیم بگیرد. عمرسعد با بزرگان و نزدیکان خود مشورت کرد و همه او را از مقابله با امام حسین (ع) منع کردند الا پسر بزرگش. او به عمر سعد گفت آنچه اینان می گویند در قیامت است و نسیه، و آنچه پسر زیاد میدهد نقد است و هیچ عاقلی نقد را به نسیه نمیدهد. عمرسعد گفت دنیا را اختیار کنیم تا آخرت چون شود!!!
چون تصمیمش را به ابن زیاد اعلام کرد او خوشحال شد و به مسجد رفت و برای افزایش تعداد سربازان دستور داد درب خزانه را باز کرده و اموالی را بین لشگریان به عنوان جایزه توزیع کرد برخی منابع نوشتهاند در این هنگام چهارهزار نفر از حرص گرفتن جوایز به لشگر پیوستند.
منضم به این موضوع باید دانست که حکومت امویان نسبت به مردم بسیار ناجوانمردانه رفتار میکرد به نحوی اوضاع جامعه را کنترل میکردند که کسی جرات نمیکرد با امیال و اهداف آنها مخالفت کند. اگر کسی به سمت لشگر امام حسین تمایل داشت با مصادره اموالش و زندانی و شکنجه کردن عرصه را بر او تنگ میکردند. ابن زیاد هنگامی که برای مهیا کردن و ترغیب لشگر برای مقابله با امام حسین سخنرانی کرد گفت: ای مردم شما می دانید که آل ابوسفیان با دوستان خود چه نوازشها میکند و با دشمنان خود چه شکنجهها به عمل میآورد. حادثه کربلا از هر حیث برای جوامع پس از خود الگوست. و این غنای عاشوراست که تا کنون حیات آن را رقم زده است. کربلا تقابل دو لشگر نیست بلکه رویارویی مفاهیم است رویارویی حق و باطل که درسها برای عبرت گیرندگان در آن نهفته است. امروز نیز جامعه اسلامی در فضایی به حیات ادامه میدهد که دشمنان از این حیله تاریخی یعنی ایجاد ترس و هراس و تطمیع بهره میبرند. ترور دانشمندان و ایجاد یک گزینه به نام جنگ در بین افکار عمومی حیلهای است که همواره برای مقابله با جمهوری اسلامی ایران به آن روی میآورد. نهایتاً مسئولین در هر ردهای باید نسبت به این سیاستهای رنگ باخته دشمن توجه نکرده و ارزشهای انسانی و الهی را مورد توجه قرار دهند. ودر مسیر مطالبات مردم و احیای فرهنگ اسلامی گام بردارند.