جریان "اترک" در دشت دلها
یادداشت - دکتر اسماعیل حسین پور
روزنامه اترک، بهعنوان روزنامهای مردمی و باهمت شایسته فرزندان دیار "فرهنگها و رنگینکمان اقوام" توانسته است؛ در بین روزنامههای کشور، خوش بدرخشد. این طلوع خجسته، آنهم از خراسان عزیز ما، افتخاری برای ما خراسانیانِ خو گرفته با روشنایی و همۀ اصحاب غریب قبلۀ قلم است؛ که بهرغم ناسپاسیها، بیمهریها، بدعهدیها و نا یاوریهای بزرگ، روزنامهنگاران این سرزمین هم چنان، با شور و اشتیاق، حرمت و قامت قلم را به نیکی پاس داشتهاند و بیرق دانایی و آگاهی را برافراشته نگهداشتهاند.
نیک پیداست انتشار یک روزنامه، در کنار مردم بودن و از آنان و برای آنان نوشتن، آنهم در این روزگار نخواستنها و نتوانستنها، کاری ستودنی است و روزنامهنگاران عزیز این سرزمین، شایستۀ تکریم و ستایشاند؛ چراکه روزنامهنگاران عزیز این سرزمین، هرچند، خود بادل مشغولیهای بزرگی در جامعه مواجه هستند؛ ولی همواره زندگیشان را وقف رفع غم و دغدغههای مردم کردهاند.
مانایی یک روزنامه، مستلزم کار حرفهای است و آنچه این کار را ماناتر میکند؛ داشتن تعهد است که دستاندرکاران روزنامه اترک، بااحساس مسئولیت و تعهدی درخور، در کنار دیگر روزنامههای استانی و کشوری "ن والقلم" را به نیکی پاس داشتهاند و باید حرمت این قلم و غم مردم را داشتن، عزیز داریم.
بهعنوان یکی از فرهنگیان خراسان عزیز، که دیار در غربت قد کشیدۀ ما، چون همه جای این سرزمین کهنسال، به شکوه فرهنگ نامآور شده، روزنامه اترک را در کنار دیگر روزنامهها، هفتهنامه و نشریات استانی، روزنامهای اثرگذار و مردمی میدانم و انتظار میرود حرکت برمدار مردم و شناساندن داشتهها و نداشتههای استان، امیدآفرینی، صداقت، بیاعتنایی به تهدید و تحدیدها و احساس مسئولیت، رسالت همه نشریات باشد؛ تا چون آیینه، راستیها و ناراستیها را، به کار به دستان یادآور شوند.
حال که روزنامه وزین اترک، با فرازوفرودهای فراوان، به چاپ هزارمین شمارهاش رسیده است، این خجسته انتشار که ریشه در شور، شعور، تعهد و شایستگی اصحاب قلم دارد را به همه دستاندرکاران این روزنامه و مدیرمسئول پرتلاشش تبریک عرض نموده، توفیق این دل در گروه آگاهی نهادگان صبور را از درگاه احدیت خواستارم.
امیدوارم روزنامه اترک سالیان سال، چون رودی زلال در پهندشت دلها جاری شود. دشتهای اندیشه را به شکوفه بنشاند. درخت دانایی را بالابلندتر کند. همواره زبان مردم باقی بماند و راوی راستین درد و دغدغههای این مردم باشد؛ چراکه این مردم، مثنوی بلند غربت و مظلومیتاند و باید آنان را سرود و عزیز داشت.