به گزارش اترک، کرونا همراه با هول و هراسش، اما و اگرهای زیادی را هم به دنبال داشت؛ از اظهاراتی مبنی بر اعلام دیرهنگام طغیان ویروسی تازه از سوی چینیها تا بازخواست سازمان جهانی بهداشت برای اعلام دیرهنگام پاندمی و عالمگیری ویروس تاجدار و ... در ایران نیز این اما و اگرها از زمان اعلام حضور کرونا در کشور و تایید رسمی آن از سوی وزارت بهداشتیها مطرح شد و حتی عدهای معتقد بودند آنچه که در پاییز و زمستان ۱۳۹۸ با عنوان آنفلوآنزا در بیمارستانها و مراکز درمانی غوغا به پا کرده بود و جان میگرفت، همان ویروس چینی بوده است.
بعدها با پیشروی ویروس کرونا در کشور که گفته شد از دو کانون قم و گیلان آغاز شد و به تدریج تمام استانها، شهرها و روستاهای کشورمان را در نوردید، انتقادات به نحوه مدیریت کشوری ویروس کرونا آغاز شد؛ انتقاداتی که اولین تاثیرش ایجاد ستاد ملی مقابله با کرونا و ریاست حسن روحانی- رییس جمهور وقت بر ستاد ملی کرونا بود و بعد از آن تصمیماتی اعم از اجباری شدن ماسک، اعمال رنگبندی کرونایی برای شهرها، قرنطینه شهرها، تعطیلی مشاغل، دورکاری کارمندان، آموزش مجازی مدارس و دانشگاهها و ... به تدریج زندگی عادی را تحت تاثیر قرار داد؛ هرچند که برخی معتقدند که این تصمیمات در برخی برهههای حساس بیماری، یا دیرهنگام گرفته شد یا به دور از تعامل و همهجانبهنگری بود که این موضوع نیز مشکلاتی را برای جامعه ایجاد کرد.
حالا با گذشت بیش از دو سال و بعد از گذر از شش موج کرونایی در کشورمان، همه آرزو دارند که هرچه زودتر پایان کرونا را جشن گرفته و به زندگی عادی بازگردند، اما آیا بازگشت به زندگی عادی به زودی قابل دسترسی است؟.
در بررسی چالشهای مدیریت کرونا در کشور و همچنین ارزیابی روند آینده پاندمی کووید ۱۹ با دکتر مسعود یونسیان-اپیدمیولوژیست و استاد دانشگاه علوم پزشکی تهران، به گفتوگو نشستیم که در ادامه میخوانید:
دکتر مسعود یونسیان در گفتوگویی، با اشاره به آنچه که در دوران کرونا در بیش از دو سال گذشته، اتفاق افتاده است، گفت: قبل از اینکه خبر ورود کرونا در کشور رسما اعلام شود، در پاییز سال ۱۳۹۸ یک بیماری تنفسی شایع شده بود. در حال حاضر که به گذشته نگاه میکنم، واقعا نمیدانم که این موارد کرونا بودند یا خیر. زیرا در آن زمان تست PCR نداشتیم. از طرفی برای آنفلوآنزا هم تشخیص نوع آن، تفاوتی در درمان ایجاد نمیکرد و درمانهای علامتی انجام میشد. بنابراین همچنان در هالهای از ابهام است که موجی که در پاییز ۱۳۹۸ داشتیم، واقعا فقط آنفلوآنزا بود یا آنطور که گاهی ادعا میشود، کرونا حتی زودتر از زمستان وارد کشور شده بود؟.
وی افزود: آنچه که میتوان به طور مشخص اعلام کرد، این است که در پاییز و زمستان سال ۱۳۹۸ دو موج سنگین از عفونت تنفسی ویروسی داشتیم که واقعا نمیتوانیم آن را تفکیک دهیم که آیا ۱۰۰ درصد آنفلوآنزا بوده یا کرونا. در عین حال احتمال اینکه در آن زمان کرونا و آنفلوآنزا با یکدیگر همراه شده باشند نیز وجود دارد.
فقدان تعامل؛ بزرگترین معضل مدیریت کرونا در کشور
یونسیان تاکید کرد: بزرگترین معضلی را که در کشور برای مدیریت کرونا مشاهده کردم، فقدان تعامل است. وقتی به عنوان مسئول اجرایی در یک اتاق مینشینیم و دغدغههای خودمان را روی میز میریزیم، به زعم خودمان دغدغههای مردم را هم نگاه میکنیم، اما مستقیما از آنها اطلاعاتی دریافت نمیکنیم و سپس یک نسخهای میپیچیم و گمان میکنیم که این نسخه اتوماتیک اجرا میشود، از اینجا راه را به خطا رفتیم. ما تقریبا همیشه همین کار را انجام دادیم. حتی بین کمیته علمی و ستاد ملی کرونا تعامل وجود نداشت. گاهی برخی با شنیدن این موضوع فورا اعلام میکنند که فقط موضوعات علمی نیست که حائزاهمیت است، بلکه ملاحظات دیگری هم برای تصمیمگیری وجود دارد. نمیدانم چرا فکر میکنند که انگار ما اعلام کردیم که هرچه کمیته علمی اعلام کرد، باید اجرا شود. به هر حال ما ملاحظات اجرایی را هم درک میکنیم.
اما و اگرها در بازگشایی مدارس و تعاملی که وجود نداشت
وی ادامه داد: منتها دو نکته وجود دارد؛ اول اینکه اعضای کمیته علمی فقط درمانگر یا واکسنساز نیستند، بلکه در کنار این افراد پزشکی اجتماعی، اخلاقدان، اپیدمیولوژیست و ... را هم داریم که به دیدگاههای دیگر هم اشراف دارند. در عین حال متوجهیم که ملاحظات بسیار زیادی اعم از اجتماعی، انتظامی، اقتصادی و ... هم در جامعه وجود دارد، اما بحث ما این است که وقتی یک توصیهای را مطرح میکنیم، انتظار داریم که توصیه ما شنیده شود و نسبت به آن بازخورد داده شود. حتی اعلام شود که در فلان موضوع کمیته علمی اشتباه کرده است. متاسفانه در این حوزهها تعامل وجود ندارد. به عنوان مثال وقتی قبل از نوروز ۱۴۰۱ بحث بازگشایی یا عدم بازگشایی مدارس مطرح شد، در کمیته علمی ۲۲ بند تدوین و اعلام کردیم که اگر قرار است مدارس باز شوند، باید یکسری موارد لحاظ شود. اولین موضوع این بود که مسئولان آموزش و پرورش به طور شفاف با مردم، انجمنهای اولیا مربیان و ... جلسه گذاشته و اعلام کنند که موارد پروتکلهای بهداشتی اعم از تهویه، نحوه برگزاری کلاسها و... را به این صورت انجام داده و لحاظ کردهایم. البته اقداماتی انجام شد، اما تصمیمات و اقدامات پشت درهای بسته بوده و آنها را برای مردم بیان نکردهاند. در حالی که بیان این موارد منجر به اعتماد مردم و کاهش دغدغههای والدین میشد. هرچقدر مردم اعتماد کنند، بیشتر تمکین کرده و کار پیش میرود. باید بدانیم که در نهایت این مردم هستند که باید اقدامات و دستورالعملها را اجرا کنند، هزار دستورالعمل، ابلاغیه و ... هم ارائه شود، اگر پدر و مادری نگران سلامت فرزندشان باشد، در بدترین حالت که اخراج از مدرسه باشد هم حاضر نیستند که فرزندشان را به مدرسه بفرستند.
پارکهایی که در کرونا تعطیل بودند و کافهها و رستورانهایی که باز!
سفر با خودروی سواری ممنوع، با هواپیما، قطار و اتوبوس آزاد!
یونسیان افزود: هرچقدر بیشتر با یکدیگر تعامل نداشته باشیم، کمتر نتیجه میگیریم. به عنوان مثال مدتها میگفتیم نمیدانیم چرا در زمان پیک کرونا پارکها را میبندند. وقتی در این باره توضیحی داده نمیشود، فکر میکنیم که لابد دلیلش این است که مثلا ۲۰ پارک در سطح شهر تهران داریم که به راحتی میتوانیم آنها را ببندیم، اما ۲۰۰۰ کافه داریم و نمیتوانیم آنها را نظارت کنیم یا به عنوان مثال یک زمانی که یکی از استانها کانون بیماری بود، اعلام شد که فقط افرادی که تستشان منفی است، میتوانند به این استان سفر کنند، اما گوشت را که جلوی گربه نمیاندازند. چطور به یک فرد با تست منفی میگویید برو در دل خطر؟. یا به عنوان مثال بارها اعلام کردیم که شما نمیتوانید هتلها را کنترل کنید، به همین دلیل از سفر رفتن مردم با خودروهای سواریها جلوگیری میکنید؛ حال آیا هواپیما، اتوبوسی که تهویه ندارد و قطار را هم ممنوع کردید؟. من متوجه نمیشوم که با ممنوع کردن خروج سواری و باز گذاشتن خروج اتوبوس چه معضلی را میخواهید حل کنید؟. همه اینها پاسخ میخواست که هرگز کسی به ما پاسخ نداد و موارد بسیار زیاد دیگر.
شفافیت؛ رمز دیگر موفقیت در مدیریت کرونا
یونسیان افزود: فکر میکنم اگر بخواهیم کار بزرگی در کشورمان انجام دهیم، باید روی شفافیت، مدیریت تعارض منافع، تعامل و گفتمان چند طرفه کار کنیم تا به تدریج اعتماد ایجاد شود. اعتماد به سختی ایجاد می شود، اما به سادگی از بین میرود. بر همین اساس است که میبینید که در یک کشور ۸۰ درصد جامعه از یک قانون تبعیت میکنند، اما در کشور دیگر ۵ درصد تبعیت میکنند. حال در کشوری که ۸۰ درصد مردم از یک قانون تبعیت میکنند، آیا الزاما مردمش از مردم ما مترقیترند؟. خیر اصلا اینطور نیست. وقایع اخیر نشان داد که مردم ما به مراتب بهتر از کشورهای اروپایی هستند، اما مردم آن کشورها تمکین میکنند. زیرا گفتمان با آنها اتفاق افتاده و حرفشان شنیده شده و با آنها شفاف برخورد شده است.
وی ادامه داد: در موضوع واکسیناسیون وقتی سازمان جهانی بهداشت خطاب به کشورهای پیشرفته اعلام کرد که برای حفظ سلامت مردم خودتان هم که شده به کشورهای در حال توسعه واکسن بدهید تا جهش اُمیکرون توسعه پیدا نکند. چه شد؟. چرا موج اُمیکرون ظاهر شد؟. یکی از عمدهترین دلایلش این بود که حتی کادر بهداشت و درمانی بسیاری از کشورهای در حال توسعه، واکسن دریافت نکرده بودند. انتقال سریع ویروس هم جهش ایجاد میکند. نماینده کشور آفریقا در سازمان جهانی بهداشت اعلام میکرد که من از صندوق جهانی وام گرفتم و میخواهم واکسن بخرم، اما به ما واکسن نمی دهند. در عین حال شاهد بودید که به محض طرح بحث تعطیلی در برخی کشورها مانند آمریکا، سوپرمارکتها را غارت کردند، اما در ایران کدام سوپرمارکت غارت شد؟. ما خیلی مردم نجیبی داریم. اگر پروتکلها را اجرا نمیکنند، به این دلیل است که شرایط اجرایش را برایشان فراهم نکردیم.