ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
اطلاع رسانی

با توجه به افزایش هزینه‌های تولید روزنامه در چند ماهِ اخیر، و تلاش ما در راستای ادامه انتشار روزنامه «اترک» به‌روال معمول و حفظِ کیفیت و تیراژ روزنامه، ناگزیر به حذفِ امکان بازدید رایگان سایت و به‌تبع آن فروشِ آنلاین مطالب از طریق سایت هستیم. بنابر وضعیتِ اقتصادی اخیر، خاصه گرانی و نبودِ کاغذ موردنیاز برای انتشار روزنامه، در صورتی‌ که متقاضیِ بازدید از سایت روزنامه هستید و جهتِ یاری به امر فرهنگی و امکان ادامه انتشار روزنامه در این مسیر نیز ما را همراهی کنید.

چانچه تا اکنون عضو سایت نیستید، بر روی گزینه ثبت نام کلیک کنید.

چنانچه قبلا ثبت نام کرده‌اید، بر روی گزینه ورود به سایت کلیک کنید.

خبرهای روز

"بازگشت امید به جبهه انقلاب" یا "زنگ هشدار برای جبهه انقلاب"؟

هفته نامه 9 دی ، وابسته به حمید رسایی، منتخب اصولگرای انتخابات مجلس دوازدهم از تهران، با درج تصویری از او و دو راهیافته دیگر به پارلمان این تیتر را زده است: "بازگشت امید به جبهه انقلاب".

 

به گزارش اترک و به نقل از عصر ایران، 1 - اگر منظورشان از "جبهه انقلاب" فهرست و ستاد انتخاباتی خودشان بوده است، تیتر درستی زده اند و بقیه این یادداشت، بلاموضوع است. به هر حال، در هر انتخاباتی، برندگان خوشحال می شوند و ممکن است چنین واکنش هایی داشته باشند. مبارک شان باشد!

2 - اما اگر منظورشان از انقلاب، همان انقلاب اسلامی سال 57 و نظام برخاسته از آن است، باید تیتر دیگری می زدند و مثلاً می نوشتند: "زنگ هشدار برای جبهه انقلاب".

علتش نیز واضح است: پیدایش و پویش جمهوری اسلامی از همان ابتدا، مبتنی بر مردم بوده است. این نظام، با روش هایی مانند کودتا ایجاد نشده که بگوییم اتکایش بر کودتاچیان بوده است و نظایر این ها. اگر جمهوری اسلامی، مردم را از دست بدهد، حیاتش را از دست داده است، حتی اگر در ظاهر بماند و به زندگی اش را به شکل "نباتی" ادامه دهد.

از این رو ، هر نشانه ای از کمرنگ شدن حضور مردم در صحنه های نظام، باید به مثابه یک هشدار دیده شود. درست مانند نتایج آزمایش پزشکی که پایین آمدن سطح برخی عوامل حیاتی، باید پزشک را هوشیار و او را به مداوای بیمار وادارد.

اگر علائم حیاتی، مدام پایین بیاید و پزشک، مدام بگوید همه چیز عالی است و از بازگشت امید به خانواده بیمار بگوید، به بیمار، خانواده او و حتی به شرافت پزشکی خودش خیانت کرده است.

طبق آماری که خود مسوولان برگزاری انتخابات  اعلام کرده اند، در 11 اسفند 1402، رکورد پایین ترین سطح مشارکت مردم  ایران در یک انتخابات شکسته شد. در برابر 25 میلیون نفری که در انتخابات حضور داشتند، 36 میلیون ایرانی دیگر نیامدند.

کاهش نرخ مشارکت، فقط در اسفند امسال رخ نداده است؛ در 4 سال گذشته، در هر 4 انتخابات مجلسین شورا و خبرگان، ریاست جمهوری و شوراهای شهر، شاهد یک افت جدی مشارکت هستیم به طوری که در همه این انتخابات، آمار مشارکت زیر 50 درصد بوده است. این آمار در تهران که پایتخت نظام سیاسی است، نگران کننده تر است به طوری که در انتخابات اخیر، قریب به سه چهارم تهرانی ها رأی ندادند و از 26 درصدی هم که آمدند، 12 درصد رای باطله دادند!

برای نظامی که خود را متکی به مردم می داند، آیا این حجم از کاهش مشارکت و بی اعتنایی مستمر مردم به مهم ترین عرضه سیاسی کشور، نباید هشدار دهنده باشد؟ آیا جبهه انقلاب، باید نگران باشد یا از بازگشت امید در پی افت مشارکت مردم خبر دهد؟!

نگران کننده تر از افت مشارکت، همین مواجهه های نابخردانه با مسأله است که نه تنها خطری احساس نمی کنند، بلکه آن را امیدبخش هم می دانند و قرار است با این دیدگاه، چهار سال برای مردم قانون تصویب کنند و بر دولت نظارت کنند!

اعضای جبهه واقعی انقلاب، کسانی هستند از کاهش مشارکت مردم در تعیین سرنوشت سیاسی کشور، بیمناک هستند و با آینده نگری این پرسش را مطرح می کنند که اگر مجموعه سیاست ها و روش های اداره کشور به شکل کنونی ادامه یابد، در انتخابات بعدی، چه بر سر مشارکت و به تبع آن، حیثیت و حیات نظام و انقلاب و کشور و مردم خواهد آمد؟

اعضای جبهه واقعی انقلاب کسانی هستند که با این نگرانی، صدای مردم - از رأی دهندگان تا خاموش ها - را می شنوند و برای جلب رضایت آنها که مالکان واقعی سرزمین ایران هستند، برنامه ریزی می کنند. آنها می دانند که شنیدن صدای خاموشان، شنوایی قوی تری می خواهد و می دانند که نشنیدن صدای اکثریت یا دیر شنیدن آن، چقدر می تواند برای انقلاب و نظام، خطرناک باشد. آنها این دغدغه جدی و استراتژیک را دارند که برای حفظ نظام، باید رضایت مردم را جلب کرد و آنها را بازگرداند.

اعضای جبهه واقعی انقلاب، هرگز بعد از کمترین نرخ مشارکت مردم در تاریخ انتخابات جمهوری اسلامی تیتر نمی زنند: بازگشت امید به جبهه انقلاب.

3 - اما از نظر میزان آرای فهرست برنده نیز باید از حجم ذوق زدگی برخی منتخبان شگفت زده شد. نفر اول تهران تنها 597 هزار رأی آورده که از آرای نفرات اول تمام دوره های انتخابات مجلس در تهران، پایین تر و حتی کمتر از نصف نفر اول دور گذشته بوده است!

جالب است که در دور گذشته انتخابان که به شکل گیری همین مجلس اصولگرا انجامید، نفر آخر و سی ام تهران، 642 هزار رای آورده بود و در مجلس قبل تر که اصلاح طلبان برنده شدند، نفر سی ام، یک میلیون و 80 هزار رای داشت و این در حالی است که در این سال ها، واجدان شرایط رای دادن نیز افزایش داشته اند.

و باز جالب است که نفر اول تهران، حتی در قیاس با آرای خود در دور قبل انتخابات، به خودش باخته است. سید محمود نبویان در انتخابات 1398 ، بیش از 821 هزار رأی آورده و ششم تهران شده بود ولی حالا با 597 هزار رأی اول است!

و جالب تر این که در همان صفحه نخست، برای محمدباقر قالیباف که رأی کمتری از دور قبل آورده تیتر "نه معنادار" زده و او را در زمره مغلوبان دانسته اند ولی به کمتر شدن رای خودشان با تیتر "بازگشت امید به جبهه انقلاب" بالیده اند!

 حال باید به جد، پرسید که کسب آرایی کمتر از آرای نفرات آخر دوره های قبل ، کاهش اقبال مردم به آنها حتی در میان خود اصولگرایان و حتی باختن به خود در میزان آرا ، واقعاً چگونه توانسته است خوشحال و امیدوارشان کند؟!

آیا این ها واقعاً امیدوارند یا دارند فیلم بازی می کنند؟

خدا کند فیلم شان باشد!

تبلیغ

ارسال دیدگاه شما

روزنامه در یک نگاه
ویژه نامه
تبلیغ پرتال استانداری خراسان شمالی
بالای صفحه