تشکیل حزب فراگیر
یادداشت- داریوش خسرویار، دبیر استانی شورای کارگزاران سازندگی خراسان شمالی
در ۲۷ دی ماه ۱۳۷۴ جریان راست مدرن در قالب حزب کارگزاران سازندگی به عنوان نخستین حزب لیبرالیستی و غیرایدئولوژیک در آستانه انتخابات مجلس پنجم ایران متولد شد. شکل گیری حزب کارگزاران حاصل گسست از محافظه کاران و چپ سنتی بود.
با ظهور کارگزاران و همچنین گشایش نسبی فضای سیاسی در آستانه هفتمین دوره انتخابات ریاست جمهوری در اواخر دولت هاشمی رفسنجانی فضای سیاسی کشور تا حدود زیادی تغییر کرد و به جریان های ملی مذهبی، چپ و لیبرال، تکنوکرات و... فرصت فعالیت مطبوعاتی و حتی تبلیغاتی جهت حضور در انتخابات ریاست جمهوری داده شد و عده ای از فعالین سیاسی صاحب نظر قبل و بعد انقلاب از جمله عزت الله سحابی، عباس امیرانتظام، علی اکبر معین فر، حبیب الله پیمان، داریوش فروهر و... که در دهه شصت بایکوت شده و برای نسل جوان ناشناخته بودند از فرصت مهیا شده بهره لازم را بردند و در مجلات و مطبوعات مختلف از جمله ایران فردا، راه نو، کیان، پیام دانشجو، امیدجوان و... نقطه نظرات، برنامه ها و نقدهای خود به حاکمیت را مطرح نمودند.
هر چند هیچ یک از آنها نتوانستند از سد شورای نگهبان رد شوند ولی آشنایی نسل جوان با اندیشه های آنها و تحرک بوجود آمده بذر حماسه حضور پرشور مردم در دوم خرداد ۷۶ و ظهور جریان سیاسی جدیدی در کشور به نام جریان اصلاحات زده شد و مرزبندی جریان های غالب سیاسی مجاز کشور که قبل از آن به چپ ها (پیروان خط امام و روحانیون مبارز) و راستی ها (محافظه کاران، روحانیت مبارز) تقسیم می شدند به اصلاح طلب و اصولگرا تغییر پیدا کرد.
نیروهای خط امام (چپ ها) با توجه به نزدیکی به محمد خاتمی دست بالاتری در قدرت و مناصب دولتی پیدا کردند و متاسفانه اشتباهات خود در دهه اول انقلاب را مجدد تکرار کردند و با تمامیت خواهی بسیاری از همراهان و جریان های همسوی تاثیرگذار در پیروزی دوم خرداد از جمله جریانهای سیاسی ملی مذهبی، چپ گرا، سلطنت طلب، لیبرال و... را از خود دور کردند و رنگین کمان متکثرجریان اصلاحات عمر طولانی نداشت بطوریکه به راحتی انتخابات ریاست جمهوری سال ۸۴ را به احمدی نژاد ناشناخته واگذار نمودند.
بزرگان اصلاح طلب با توجه به توفیق بدست آمده از دوم خرداد ۷۶ بارها دچار خطای اثر هالهای (خطا در شناخت و تصمیم گیری) شدند و تصور کردند با تشکیل جبهه و شورای اصلاح طلبان می توانند آن اجماع و توفیق را بار دیگر به دست آورند و نتایج بدست آمده در انتخابات بعدی را تا حدودی در این راستا تعبیر کردند که بنده نظر متفاوتی دارم و آنرا بیشتر حاصل عملکرد کنش و واکنش فردی و عمومی جامعه می دانم از جمله:
انتخاب ریاست جمهوری ۸۸: کاریزمای میرحسین موسوی
انتخاب ریاست جمهوری ۹۲: مداخله هاشمی رفسنجانی و محمدخاتمی و اجبار به کنارهگیری محمدرضا عارف
انتخاب مجلس۹۴: مداخله هاشمی رفسنجانی و خاتمی و...
عدم توجه به ارتقای ساختار حزبی و تقویت احزاب در دولت های مختلف پس از پیروزی انقلاب و نداشتن ابزارهای لازم جهت تاثیرگذاری در جامعه متاسفانه باعث شده که بجای تشکیل احزاب فراگیر شاهد تشکیل گعده هایی به نام حزب در کشور باشیم. با تجربه حاصل شده از تشکیل جبهه و شورای اصلاح طلبان پیشنهاد دارم بزرگان اصلاحات بجای صرف انرژی در شورا و جبهه اصلاحطلبان و انشقاق بیشتر جهت شرکت یا عدم شرکت در انتخابات و ارائه لیست های انتخاباتی پیگیر تشکیل دو یا سه حزب فراگیر با حداقل یک درصد جمعیت کشور بجای ۳۱ حزب به اصطلاح اصلاح طلب تشکیل دهنده جبهه اصلاحات باشند و مرزبندی آنها بر اساس تعاریف کلاسیک سیاسی شناخته شده دنیا از جمله لیبرال دموکرات، سوسیال دموکرات و... باشد.
اجماع مقطعی احزاب با تفکرات سیاسی، اقتصادی و فرهنگی مختلف و حتی متعارض همچون دو دوره ای که شورای اسلامی شهر تهران در دست ائتلاف اصلاح طلبان بود نمی تواند دوام زیادی داشته باشد و بیشتر موجب تشدید اختلاف ها خواهد شد و مانعی جدی در فعالیت حزبی خواهد بود.