ضرورت اتخاذ موضع هوشمندانه و مقتدرانه در قبال طالبان
یادداشت- دکتر اسماعیل حسین پور
دقیقاً در روزهایی که طالبان در افغانستان، درفشش را برافراشت و عدهای خام ناپخته در داخل، بدون تحلیل و درک عمیق از رویکرد این جماعت به قدرت رسیده، طالبان ستا شده بودند و با بیبصیرتی از آن تفکر متحجر بهعنوان "جنبش اصیل منطقه" یاد میکردند و خط «طالبان امروز متفاوت هستند» را القا میکردند؛ طی یادداشتی با عنوان: «بیشرمی شحنههای پیر و سکوت در قبال پنجشیر» از سکوت مجامع جهانی در قبال نسلکشی طالبان در پنجشیر، انتقاد کردم و نوشتم: «سکوت پیشگان و تطهیر کنندگان طالبان نیک بدانند؛ فردا این یاغیان، طاغیان بر جهان به تماشا ایستاده خواهند بود».
حالا با گذشت زمان، این قوم به قدرت رسیده، رخ عیان کرد و پردهها برافتاد. وقتی طالبان جان گرفت؛ به جان مردمش افتاد. به ویژه اقوام مختلف و زنان را از انبوه حقوق انسانی و اسلامی شان محروم کرد. در قبال مذاهب و اقوام، با بی رحمی، مواضع سخت گیرانه تری اتخاذ کرد. برای برگزاری مراسمهای مختلف و استفاده از زبان فارسی، محدودیتهایی ایجاد کرد. حال پس از ریشه دواندن در این خاک، با مشروعیت بخشی به این جریان تندور و متحجر، به فکر دست اندازی به کشورهای همسایه به ویژه ایران افتاده اند. برخورد چند بارۀ آنها با مرزبانان مظلوم این سرزمین، سند بی مسئولیتی و بی تعهدی این جماعت در قبال مرزهای شناخته شدۀ جغرافیایی است.
حملۀ اخیر این خیره سران به پاسگاه مرزی و شهادت عزیز فرزندان صادق این سرزمین، به ویژه سرباز شهید "محمد مهدی احمدی" که گلی از روستای گلی خراسان شمالی بود؛ سند روسیاهی و ناسپاسی این جماعت است. عدم تعهد نسبت به حقابۀ هیرمند، تهدید و تمسخر موضع مدیران کشوری، بیانگر این است که سوگمندانه موضع ایران در قبال این همسایۀ شرقی، موضعی التماسی و انفعالی بوده است و به علت ضعف و ناتوانی دستگاه دیپلماسی و عدم بهرهگیری از ظرفیتهای موجود، عملاً شاهد بروز چالشهای جدی و جدیدی از سوی این گروهک هستیم.
موضع ایران در قبال طالبان باید موضعی هوشمندانه و مقتدرانه باشد؛ چیزی که در این دولت، گاه کمتر شاهدش بودهایم. موضع اخیر رئیسجمهور در خصوص حقابۀ هیرمند، هر چند به حق بود؛ ولی سخت بیهنگام بود؛ چرا که این موضع باید از سوی یکی از کارشناسان وزارت خارجه اتخاذ میشد نه شخص رئیسجمهور. در این موارد حقوقی، رئیسجمهور باید آخرین نفری باشد که بر حسب ضرورت، اعلام موضع کند و آخرین حرف را بزند؛ نه این که اولین نفری باشد که آخرین حرف را بزند.
نیک پیداست مواضع ایران در قبال طالبان، نهتنها بازدارنده نبوده؛ بلکه با مشروعیتبخشی به این گروهک و واگذاری سفارت به آنها، این عمل ناصواب ایران، به پا پسکشیدن در قبال این جماعت تعبیر میشود. این اقدام وزارت خارجه، نهتنها باعث رنجش خاطر آزادیخواهان افغانستان و بخش عظیمی از مردم کشورمان شده است؛ بلکه باعث گستاخی و خیرهسری بیشتر طالبان شده است.
ایران باید با اتمام حجت با این گروهک بیتعهد، در قبال هر گونه تعرض این جماعت به مرز، مرزداران و مرزنشینان عزیز، بااقتدار عمل کند تا این بدخواهان، جرأت تعرض به این آبوخاک را نداشته باشند. ایران باید روابط سیاسیاش با افغانستان را محدود کند. برای برخی مواضع ناپختۀ داخلیها در حمایت از طالبان - که باعث رنجش خاطر بسیاری از دلدادگان ایران در افغانستان شده است - از مردم آن سامان پوزشخواهی کند.
باید بپذیریم یکی از دلایل خیرهسری برخی همسایگان و تنشآفرینی در منطقه، به رویکرد ناصوابمان در داخل کشور باز میگردد که با اتخاذ برخی سیاستهای ناپخته، باعث حذف نخبگان،گرانی، تورم، فقر فزاینده، ناامیدی و رویگردانی مردم از صندوق رأی شدهایم و کاهش مشارکت در انتخابات 1400 زنگ خطر بزرگی بود که متأسفانه نخواستیم و نتوانستیم بشنویم.
اگر مردم در کنار حکومت باشند علیف در آذربایجان و طالبان در شرق برایمان رجز نمیخوانند. اگر اقتدار داشته باشیم دیگران مواضع ما را به سخره نمیگیرند و رؤیای شوم و شیطانی تجزیه یا تأدیب ایران و ایرانی را در سر نمیپرورانند. باید برای انسجامبخشی در درون، طرحی نو درانداخت تا ایران بتواند در برابر بیگانگان بااقتدار عمل کند.