نتایج کنکور سراسری اعلام شد. نفرات اول تا دهم در هر گروه آزمایشی، معمولاً مورد توجه تحلیل گران قرار میگیرند و عوامل مختلفی در مورد موفقیت آنها بررسی میشود. محل تولد، نوع مدرسهای که در آن درس خواندهاند و شهر یا منطقهای که در آن مدرک دیپلم خود را گرفتهاند، جزو عواملی است که بیشتر نظرها را بسوی خود جلب میکند.
آمار کنکور امسال چگونه است
در کنکور سال جاری، تهرانیها با ۳۴ درصد، مانند هر سال، بیشترین سهم از نفرات اول را به خود اختصاص دادهاند. آماری که بیشتر از همه مورد توجه قرار گرفت، و اتفاقاً نکته سرمقاله امروز هم هست، سهم بیش از ۹۰ درصدی نفرات اول کنکور سراسری از دانش آموزانی است که در مدارس خاص درس خواندهاند، مانند سمپادی ها، تیزهوشان و مدارس غیر انتفاعی. این بدان معنی است که دانش آموزانی که در مدارس عادی تحصیل میکنند، شانس زیادی برای حضور در دانشگاههای معتبر ایران را ندارند.
شعار تحصیل رایگان
یکی از اصول قانون اساسی ما ایرانیان، تحصیل رایگان برای همه است. این اصل مترقی قانون اساسی، متاسفانه دهههاست که به محاق رفته است و به نوعی، دیگر تحصیل در کشور ما رایگان نیست. البته برخی که سعی در پوشاندن صورت مساله را دارند، وجود مدارس دولتی را مظهر عدالت و رایگان بودن آموزش میدانند، اما واضح و مبرهن است که این مدعی، مغللطه ای بیش نیست.
نگاهی به چرخش مالی شکل گرفته پیرامون کنکور که به چند هزار میلیارد تومان در سال میرسد، خود بیانگر رایگان نبودن آموزش است و میزان خوبی است از سنجش درستی یا نادرستی این ادعا.
پولی شدن آموزش چه تاثیری بر جامعه دارد
نگاهی به وضعیت آموزش و پروش در کشور ما، نشان میدهد که هر دانش آموزی که از تمکن مالی برخوردار است، سهم بیشتری از آموزش را از آن خود میکند. ظهور مدارس غیر انتفاعی، اگر چه با هدف بالابردن کیفیت آموزش در کشور بود، اما به عامل نابرابری در برخورداری یکسان و برابر همه فرزندان این سرزمین از آموزش، تبدیل شد، تا جایی که مدارس عادی دیگر فقط کارکرد سواد دار کردن دانش آموزان را بعهده دارند و در آنها، خبری از کیفیت آموزش نیست!
آمار کنکور امسال که فقط دو نفر از رتبههای برتر کنکور در مدارس عادی درس خوانده بودند خود مؤید این مطلب است. اگر چه همان مدارس عادی و دولتی هم هنوز پوشش ۱۰۰ درصدی ندارند و هستند بسیاری از حاشیه نشینان و روستاییان عزیز که فرزندانشان در مدارس کپری درس میخوانند، علی رغم ادعای چندین وزیر آموزش و پرورش که وعده حذف کامل مدارس خشتی و گلی و کپری را دادند، این واحدهای آموزشی هنوز در کشور ما وجود دارند.
نتیجه مستقیم پولی شدن آموزش در کشور، جا ماندن استعدادهای بسیار زیادی از صندلیهای دانشگاههای معتبر در کشور است و این بدان معنی است که آینده کشور، به دست افرادی می افتد که از تمکن مالی برخوردار هستند و جمع کثیری از دانش آموزان، بدلیل فقر مالی نمیتوانند استعدادهای خدادای خود را پرورش داده و از چرخه باز میمانند. جامعهای که اسیر ناعدالتی آموزشی شد، حتماً سرعت رشد و توسعه آن بسیار کم میشود و نخواهد توانست از همه پتانسیل موجود برای پیشرفت استفاده کند، در حقیقت سیستم بدلیل غلط بودن و کارکرد نادرست، اتوماتیک وار بی پولها را از چرخه حذف میکند و این یعنی توسعه اتفاق نخواهد افتاد؛ چرا که توسعه واقعی در گرو استفاده از تمام ظرفیتهای منابع انسانی موجود در کشور است و این سیستم آموزشی، به آنانی که در دهکهای پایین جامعه به لحاظ درآمدی و اوضاع معیشت زندگی میکنند، مجال ظهور و بروز نمیدهد.
ناکارآمدی سیستم چه پیامدهایی دارد
سیستم آموزشی ناعادلانه و ناکارامد، بزرگترین ضربه را به جامعه از لحاظ نیروی انسانی وارد میآورد. در این سیستم، پولدارها خواهند توانست از تمام ظرفیت موجود بهره بگیرند، انواع و اقسام کلاسهای کنکور و تقویتی را استفاده کنند و در نهایت، رتبههای برتر کنکور را از آن خود نمایند. این فرزندان متمولین، در دانشگاه هم به واسطه پول پدر و مادر، مدارج علمی را طی کرده و در نهایت، با بورس تحصیلی به خارج میروند و نتیجه بیش از دو دهه سرمایه گذاری کشور روی این دانش آموزان و دانشجویان، نصیب کشورهای جهان اول میشود!
وقتی از نظر نیروی انسانی کارآمد و تحصیل کرده، کشور خالی شود، آنوقت چه انتظاری برای جهش و توسعه داریم؟ توان رقابت در بخشهای مختلف را از دست خواهیم داد و تبدیل به کشوری وارد کننده خواهیم شد، نخبگان و مغزهای خودمان را صادر و نتیجه فعالیت آنها در کشورهای دیگر را وارد میکنیم!
و این چرخه معیوب، متاسفانه ادامه دارد
چه باید کرد
راه حل اما، بازگشتن به عدالت آموزشی است. سالهاست که در کشور از مافیای کنکور، صحبت میشود و این چیزی نیست که از نظر مدیران و تصمیم گیران دور مانده باشد. مافیای کنکور آنقدر قدرتمند است و لابیهای گسترده دارد که حتی در تصمیمها و وضع قوانین هم تأثیر خود را میگذارد و مانع از حذف کنکور تا کنون شده است. کنکور که روزی بعنوان روش ورودی به دانشگاه در این کشور پایه گذاری شد، اکنون به ابزار گسترش ناعدالتی تبدیل شده و این غول هفت سر، توسط مافیایی که سالانه چند هزار میلیارد تومان درآمد دارد، حمایت میشود، تا جایی که تصمیم سازان حتی جرات فکر کردن به حذف آنرا ندارند... سالهاست که حرف از حذف تدریجی کنکور است، اما مگر مافیای کنکور خواهد گذاشت این اتفاق بیافتد؟
چارهای نیست، جز بازگشتن به عدالت آموزشی. راهی نداریم، مگر اینکه مدارس خاص را جمع کنیم و به طرق مختلف، کیفیت آموزش را در مدارس عادی بالا ببریم...
مادامی که چند نوع مدرسه داشته باشیم، مادامی که تعارض منافع را از بین نبریم، آش همین آش است و کاسه همین کاسه...
فرزندان این سرزمین را دریابیم، آنها را از شر غول کنکور راحت کنیم و به ریسمان، عدالت، بعنوان تنها راه نجات کشور از شر مافیای کنکور، چنگ بزنیم...
فردا از آن ماست، اگر بخواهیم.