ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
اطلاع رسانی

با توجه به افزایش هزینه‌های تولید روزنامه در چند ماهِ اخیر، و تلاش ما در راستای ادامه انتشار روزنامه «اترک» به‌روال معمول و حفظِ کیفیت و تیراژ روزنامه، ناگزیر به حذفِ امکان بازدید رایگان سایت و به‌تبع آن فروشِ آنلاین مطالب از طریق سایت هستیم. بنابر وضعیتِ اقتصادی اخیر، خاصه گرانی و نبودِ کاغذ موردنیاز برای انتشار روزنامه، در صورتی‌ که متقاضیِ بازدید از سایت روزنامه هستید و جهتِ یاری به امر فرهنگی و امکان ادامه انتشار روزنامه در این مسیر نیز ما را همراهی کنید.

چانچه تا اکنون عضو سایت نیستید، بر روی گزینه ثبت نام کلیک کنید.

چنانچه قبلا ثبت نام کرده‌اید، بر روی گزینه ورود به سایت کلیک کنید.

خبرهای روز

فِشاری

یادداشت – احسان حصاری مقدم

بی شک هنوز بسیاری از شهروندان متولد دهه ی 40 به قبل، خاطره ی مردانی که با نام آبران(میراب) شناخته می شدند را فراموش نکرده اند.

پیرانی جهان دیده که چشم و گوش آن ها، بسان مقیاسی بود برای اندازه گیری زمانِ حرکت آب و مقدار ورودی به باغ و بستان های مورد نظرشان

با غروب خورشید که مادران دست از شستن ظرف و لباس بر سر نهرها و جوی های جاری در محله و کوچه ها بر می داشتند، آبران ها با در دست داشتن فانوس، باغ ها و گندم زارها را پشت سر گذاشته، تا آب را به کوچه باغ ها برسانند

مردانی که در گرما و سردترین شب های زمستانی، هرگز وظیفه شان را فراموش نمی کردند.

با پدیدار شدن ماه بر پهنه ی آسمان بیکران، آبران ها بیل به دست، راه را برای عبور آبی که از قنات های صدرآباد، چهارمغان و چشمه ی بش قارداش به سمت شهر در حرکت بود، می گشودند.

گاه برای رفع خستگی، که مسیری طولانی را در تاریکی شب پیموده بودند، بر لب جوی آبی می نشستند و  چپقی چاق کرده و دوباره با صدای پای آب همراه شده و برای مرمت و بازسازی برغاب ها، (1) بیل می زدند.

با گسترش پدیده ی شهرنشینی و افزایش جمعیت که اولین آسیب آن، دامن باغ های پر وسعت این شهر را گرفت، شغل میرابی از رونق افتاد.

و دیگر کسی، شبحی از آبران پیری را ندید که از مسیر صدر آباد تا پای توپ، گاه در نور کمرنگ و ضعیف چراغ فانوس، کتاب دعایش را باز می کرد و به مناجات شبانه در میان علفزارها می پرداخت.

اواسط دهه ی 40 بود که پس از حفر چاهی عمیق در خیابان طالقانی غربی، سیستم لوله کشی به منظور آب رسانی به خانه ها در بجنورد راه اندازی شد. و کارگرانی، مسیر لوله ها را در خیابان و کوچه های سنگفرش، با بیل و کلنگ حفاری کردند.

پس از گذشت چند قرن، بهره گیری مردم بجنورد از چشمه های اطراف شهر، کاریزها و چاه های داخل حیاط و خرید آب آشامیدنی از فروشندگان با گاری اسبی به پایان رسید.

 مدیران شهرداری(سازمان آب) آن روزها، پیش از آب رسانی به خانه ها، بر سر عموم چهارراه ها در کوچه ها، دستگاهی با نام"فشاری" نصب کردند و با ساخت سکویی کوچک، محلی را برای نشستن و گذاشتن ظرف و لباس اختصاص دادند.

و استفاده از آب تمیز، با فشار دادن اهرمی برنجی که کنار کلاهک چدنی نصب شده بود، برای بیشتر شهروندان میسر شد.
فشاری، استوانه ای بود چدنی و کلاهکی از همان جنس که دو اهرم برنجی را در دل خود جای داده بود.

به محض خلوت شدن اطراف فشاری، نوبت به شیطنت پسرکانی می رسید که با گذاشتن کف دست در دهانه ی خروجی فشاری، رهگذران و یا دیوارهای مقابل را خیس می کردند.

 اما وظیفه ی دیگری که عموم کودکان در آن روزها به عهده داشتند، آوردن آب خنک به وسیله ی تُنگ های مسی از فشاری ها برای خانواده و همسایگان بود.

همزمان با این حرکت که تحول بزرگی در عرصه ی بهداشت عمومی شهروندان محسوب می شد، در سه یا چهار نقطه از شهر، بناهای کوچکی با نام "رختشوی خانه" احداث شد.(2)

ساخت رختشوی خانه ها، سبب کاهش رفت و آمد بسیاری از خانواده برای شستن لباس و دیگر وسائل به قنات صدرآباد، مسیر چَرمغان، شِئدقلی خان و... گردید که اغلب مادران، پای پیاده این مسیرها را در رفت و آمد بودند.

گام دوم برای فراهم آوردن شرایط استفاده از آب مجانی، نصب شیرهایی در حاشیه ی پیاده روها از جمله، حوالی میدان شهید، کارگر، رو به روی کوچه ی بهار، سیدی و حمام سراب بود که استفاده ی فراوانی از آن ها می شد.(3)

لوله کشی سراسری در سطح شهر که ابتدا شامل خانه های مسکونی نمی شد، عموم شهروندان را از آوردن آب از مناطق اطراف خلاصی بخشید. و سر آغاز دوره ای بود برای به سایه رفتن تلمبه های نصب شده بر روی چاه ها و حوض های دست ساز و پمپ های برقی که به نوعی رقیب تلمبه ها در کشیدن آب از عمق زمین شده بودند.

چندی بعد، عملیات آب رسانی به منازل و مغازه ها در بجنورد آغاز شد و شیرهای برنجی، عرصه را به تلمبه ها ی چدنی و پمپ های برقی که با زدن یک کلید، آبی پر حجم را درون حوض می ریختند، تنگ کرد و به مرور از چرخه ی استفاده خارج شدند.

پی نوشت: 

دستگاه های چدنی نصب شده بر سر چهارراه ها و کوچه و خیابان ها، هر عنوانی رسمی و یا علمی که داشتند، هرگز بر سر زبان شهروندان بجنوردی نیفتاد و تنها کلمه ی "فشاری" به آن ها اطلاق شد

1- برغاب، بندی که از چوب و خاشاک و خاک و گل در پشت آب بندند. (فرهنگ دهخدا)

2- رو به روی کوچه ی معصوم زاده و بیمارستان تامین اجتماعی، تقاطع شریعتی شمالی، محل رختشوی خانه هایی بود که تا اوایل دهه ی 60 فعال بودند.

3- تخم هندوانه و خربزه، پشم گوسفند، لباس، ظرف و کاسه و هسته ی زردآلو و...از مواردی بود که بعضی مادران، از ساعات خلوت شبانه برای شستن آن ها در زیر شیر آب خیابان هااستفاده می کردند.

تبلیغ

ارسال دیدگاه شما

روزنامه در یک نگاه
ویژه نامه
تبلیغ پرتال استانداری خراسان شمالی
بالای صفحه