حالا دیگر ریزگردها و گرد و غبار، مخصوص یک منطقه و استان نیست. آرام آرام، همه شهرها و حتی روستاها رو در می نوردد و سلامت شهروندان را به مخاطره می اندازد. دیروز و پریروز، میهمان بجنورد، مرکز خراسان شمالی و جاجرم، دیگر شهر صنعتی این استان کم جمعیت بود. شاخص کیفیت هوا مرزهای بحرانی را نیز رد کرد و به عدد ۵۰۰ رسید تا آشکارا، سلامت شهروندان را با تهدید روبرو کند.آن هم در شهری که در سه گوشه اش، پارک های باباامان، بش قارداش و دوبرابر، در آغوشش گرفته اند و باغ های پراکنده در حاشیه شهر، هنوز هم مایه امیدش هستند.
بحرانی بودن شاخص کیفیت هوا در بجنورد، آنجا نگران کننده تر می شود که کاسه ای بودن این شهر، عملا سبب ماندگاری بیشتر و پایداری آلودگی و بی حرکتی هوا می گردد. در حالی که خبرگزاری جمهوری اسلامی به نقل از معاون اداره کل حفاظت از محیط زیست خراسان شمالی، منشا آلودگی و افت شدید کیفیت هوا را "داخلی" ذکر کرده، در خبر دیگری و به نقل از مدیرکل بحران استانداری این استان، بخشی از منشا ریزگردها را "داخلی" و بخشی دیگر را "در خارج از کشور" دانسته است. همین خبرگزاری فعالیت سنگ شکن ها، کارخانه های آسفالت و دیگر واحدهای آلاینده در حاشیه شهر بجنورد را منبع اصلی گرد و غبار و علت اصلی آلودگی هوای این شهر می داند. هرچند اشاره ای به علت آلودگی شهر جاجرم در این گزارش و اخبار نشده است اما به نظر می رسد آلودگی این شهر هم ریشه در صنعت آلاینده مجاور آن داشته باشد.
آلودگی هوا و افزایش ریزگردها سال هاست که هموطنان ساکن در جنوب غربی و شرقی کشور را مستاصل کرده است.آثار آن در سال جاری حتی به حاشیه دریای خزر هم رسید. اما تاکنون و به این شکل بر سر خراسان شمالی سایه نیفکنده بود. برای بسیاری از شهروندان عجیب به نظر می رسد و می گویند: شهری که کوه های شمالی و غربی، او را تنگ در آغوش گرفته اند و قلبش چون ساعت کار می کند را، چه شده است که یکباره، رکورد شاخص کیفیت هوا در کشور را هم می شکند؟ مگر می شود هوای این شهر، یک روزه و بی هیچ نشانه ای چنین آلوده شود؟
شهر بجنورد ویژگی های طبیعی ویژه ای دارد. مهمترین مساله، کاسه ای بودن این شهر است که سبب راکد ماندن هوا می شود. در پانزده و پنجاه کیلومتری شرق آن دو صنعت آلاینده وجود دارند که روزانه حجم متنابهی مواد آلاینده و سمی را وارد ریه منطقه می کنند. اطراف آن را چندین سنگ شکن و کارخانه آسفالت فراگرفته است. سنگ شکن هایی که معادن مصالح سنگی را می بلعند تا هم ساختمان ها شکل گیرند و هم گرد و غبار را برای شهرمان به ارمغان آورند!
اما نکته مهم این است که وجود این صنایع آلاینده برای اقتصاد استان، اشتغال شهروندان و ساختن سرپناه و مسکن به ظاهر ضروری است ولی در مقابل، با انتشار آلاینده ها، سلامت شهروندان را به بازی می گیرند. تعارض حق سلامت و منافع اقتصادی شکل می گیرد و اگر یکی از حامیان محیط زیست این روزهای بحرانی را یادآوری می کرد به ضدیت با توسعه و پیشرفت استان متهم می شد. بی آنکه بدانند هدف، انهدام صنایع یا اقتصاد استان و جلوگیری از پیشرفت منطقه نیست. اصلا بدون توجه به منافع اقتصادی شهروندان، بدون مشارکت ذی نفعان و بهره گیری از کمک آنها، حفظ محیط زیست و مقابله با آلودگی هوا امکانپذیر نمی باشد.
حالا البته نه زمان نق زدن است و نه وقت به رخ کشیدن طرح هایی که در این آلودگی ها نقش داشته اند. این وضعیت فرصتی است برای باز کردن چشم ها به واقعیت آلودگی هوا و روند فزاینده تخریب محیط زیست و قوانینی که یا اجرا نشده اند و یا اراده ای برای حمایت از آنها و اجرایشان وجود ندارد. مقررات، قوانین داخلی، قواعد و معاهدات بین المللی، استانداردها و دستورالعمل هایی که اگر پیش از آن نسبت به اجرای آنها سهل انگاری شود، بحران های شدیدتری را به ارمغان خواهد آورد.
از قانون هوای پاک و آیین نامه های اجرایی اش گرفته تا قانون مدیریت پسماند و کنوانسیون تغییرات اقلیمی و... همه چون نخ تسبیحی بهم گره خورده اند.کم و کاستی فراوان دارند اما اجرای درست و برخورد با ناقضان آنها، می تواند سهم موثری در کاهش آلودگی داشته باشد.
اعلان وضعیت اضطراری و تعطیلی ادارات و... در شهر بجنورد، دقیقا اجرای ماده ۳ قانون هوای پاک است. مطابق این ماده "در مواقع اضطرار، سازمان حفاظت محیط زیست با همكاري وزارت كشور و تصويب هيأت وزيران بايد ممنوعيت ها يا محدوديت هاي موقت زماني، مكاني و نوعي را براي پيشگيري از اثرات زيانبار و مقابله با منابع آلوده كننده هوا برقرار نمايد و بلافاصله مراتب را از طريق رسانه هاي همگاني، به اطلاع عموم برساند".
از نظر قانون هوای پاک، مواقع اضطراري، "مواقعي است كه با استمرار پايداري جوي (بر اساس اعلام سازمان هواشناسي) و يا افزايش ميزان غلظت آلاينده ها (بر اساس اعلام وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشكي و با همكاري سازمان) شرايط به گونه اي در كوتاه مدت، سلامت انسان و محيط زيست را دچار مخاطره جدي بنمايد".
این قانون تکالیف متعددی را برای سازمان حفاظت محیط زیست و دیگر نهادها مشخص کرده است. تکالیفی که بخشی از آنها هنوز اجرایی نشده است. قاعدتا اجرایی شدن آنها هم نیازمند اراده ای سیاسی است و هم مشارکت تمامی ذی نفعان. از رعایت حدود مجاز انتشار آلاینده ها توسط خودروسازان تا پایش آنلاین صنایع آلاینده، از ممنوعیت خرید و فروش وسایل نقلیه موتوری آلاینده تا الزام به ایجاد فضای سبز و درختکاری توسط کارخانه ها، صنایع و... همگی از الزامات و تکالیف مقرر در قانون هوای پاک است.
اما اینها جز با وجود اراده ای سیاسی و فهم بحران محیط زیست از یک سو و مشارکت شهروندان و ذی نفعان از سوی دیگر اجرایی نخواهد شد و پس از آن نیز نیازمند برنامه ریزی دقیق و بلند مدت است.
در شرایط کنونی مدیران استانی باید با با شناسایی دقیق منابع آلودگی، با توجه به شرایط منطقه ای و معضلات و ظرفیت های هر شهرستان، برنامه های کوتاه مدت را نیز اجرایی کنند.هرچند توجه داشته باشیم، معضلات محیط زیستی یک شبه به وجود نیامده است تا یک روزه و یک ماهه رفع شود. نیازمند فعالیت مستمر و پیاده کردن رویکرد زیست بومی است. لکن این اقدامات کوتاه مدت می تواند هم شروع کار باشد و هم نشانه ی وجود اراده ای برای مقابله با آلودگی هوا و تخریب محیط زیست.
لذا به مدیران استانی و شهرستان بجنورد پیشنهاد می کنم در شهر بجنورد، موارد ذیل را در کوتاه مدت، مد نظر قرار دهند:
- اجرای آیین نامه ساماندهی مشاغل و اصناف مزاحم شهری: هدف این مقررات شناسایی و انتقال مجموعه مشاغل و صنوفی است که در محدوده شهر وجود دارند و در عین حال می توانند منبع تولید آلودگی یا شرایط ناایمن یا مزاحمت باشند. طبق همین آیین نامه پایانه های بار و انبار موسسات حمل و نقل، سنگ شکن ها، کارخانه های آسفالت، مراکز شارژ گاز کپسول، واحدهای سنگبری، تولید لوله سیمانی، دامداری، مرغداری، انبار پسماند و... از جمله این مشاغل محسوب می شوند. کاسه ای بودن شهر بجنورد، خطر آلایندگی این مشاغل را چند برابر کرده است. لذا این مشاغل نه تنها باید از محدوده و حتی حریم شهر منتقل شوند بلکه باید محل استقرار آنها خارج از کاسه شهر مکان یابی شود تا خطر آلایندگی را کاهش دهیم. در حال حاضر ترمینال کامیونداران بجنورد در منطقه ای مسکونی واقع شده است. در کنار آن هرچند پایانه های مسافربری جزو مشاغل مزاحم محسوب نمی شوند اما لزومی هم ندارد در یکی از حساس ترین نقاط شهر بجنورد و در کنار ادارات و منازل شهروندان باقی بمانند.
از اینها مهمتر نه تنها انبارهای جمع آوری ضایعات و پسماند در دل شهر و کنار منازل مسکونی مستقر شده اند بلکه ایستگاه تفکیک صد و اندی تن زباله روزانه شهر بجنورد نیز در نزدیکی منازل مسکونی و در دل محدوده شهر جا خوش کرده است. از آن بدتر، دپوی( دفنگاه) پسماند سی ساله ای است که با هیچ یک از اصول زیست محیطی همخوان نیست. دپویی که خود منبع بزرگ تولید آلودگی و نابودی طبیعت شمال شهر بجنورد است. لذا به نظر می رسد انتقال دفنگاه، ایستگاه تفکیک و انبارهای پسماند، پایانه های بار و مسافر و دیگر مشاغل آلاینده به خارج ار کاسه ی شهر بجنورد امری لازم و فوری باشد.
- ممنوعیت تردد کامیون ها و اتوبوس ها از داخل شهر: کمربندی مدرس، در نقشه امروز بجنورد زیاد دور از مرکز شهر نیست. این کمربندی و سی و دو متری شهدا، معبر عبور کامیون ها و اتوبوس های گذری است. ممنوعیت ورود این وسایل نقلیه به داخل شهر، همراه با تعبیه ایستگاه های سوخت گیری، مراکز تعمیرات و تعویض روغن، ایستگاه مسافر و... در نزدیکی جاده کمربندی بجنورد می تواند هم منافع اقتصادی شهروندان را تامین نماید و هم خدمات دهی به این نوع وسایل نقلیه و از همه مهمتر به دور کردن یکی از منابع آلودگی از محدوده شهر کمک می کند.
- خط های مخصوص دوچرخه سواری: ایجاد خط مخصوص دوچرخه سواری در یکی از بلوارهای اصلی شهر، ایده خوبی برای تشویق و ترغیب شهروندان به استفاده از این وسیله بود. اما متاسفانه همان گذر هم ابتر ماند و مجدد به محل پارک اتومبیل ها تبدیل شد. در شهر بجنورد، مراکز خدماتی، مطب پزشکان و حتی برخی ادارات در محدوده مرکز شهر قرار گرفته اند. این امر سبب رفت و آمد زیاد وسایل نقلیه موتوری در خیابان ها و کوچه های مرکز شهر از یک سو و آلودگی شدید هوا از سوی دیگر شده است. با اینکه محدوده شهر بجنورد، وسعت چندانی ندارد و بخش زیادی از شهروندان بدون استفاده از وسایل نقلیه موتوری امکان دسترسی به مرکز شهر و ادارات دولتی را دارند. تبدیل یکی دو خیابان اصلی شهر به "گذر پیاده"، توسعه خطوط ویژه دوچرخه و فراهم آورد امکان دسترسی همه شهروندان به دوچرخه های شهری می تواند هم بخشی از ترافیک مرکز شهر را چاره کند و هم در کاهش آلودکی شهری موثر باشد.
- فضای سبز و جلوگیری از تغییر کاربری: مرکز شهر بجنورد از عدم وجود فضای سبز رنج می برد. زمانی نه چندان دور، چهار سوی شهر محل استقرار باغات اهالی بود. برخی از مهمترین آنها در انتهای خیابان قیام یا جاده حصار شیرعلی، تبدیل به ساختمان شده است. با این وجود باید مراقب معدود باغ های باقیمانده در محدوده شهر بود و از تغییر کاربری آنها جلوگیری کرد. در کنار آن باید کارخانه ها و کارگاه های تولیدی داخل و خارج محدوده شهر را مکلف به ایحاد فضای سبز و درختکاری منطبق با منطقه کرد.
- چند سال پیش، خبر بزرگترین سرمایه گذاری خارجی کشور در خراسان شمالی با آب و تلب تقل محافل بود. سرمایه ای که قرار بود یکی از بزرگترین نیروگاه های خورشیدی را در این استان و شهرستان جاجرم ایجاد کند. لکن امروز نه خبری از آن نیروگاه است و نه نشانی از مشوق های مالی به مردم جهت استفاده از پنل های خورشیدی. امری که هم می تواند به گسترش بهره گیری از انرژی های سبز کمک کند و هم به اقتصاد و معیشت مردم.
آنچه گفته شد راهکارهایی جهت مقابله با بحران آلودگی هواست. بحرانی که اگر همین امروز چاره اندیشی نشود، نفس شهروندان را خواهد گرفت و حق حیات انسان ها را به خطر خواهد انداخت.