دکتر محمد رییسزاده به دنبال طرح دوباره بحث افزایش ظرفیت پذیرش دانشجوی پزشکی و همچنین دندانپزشکی در دانشگاههای علوم پزشکی، گفت: کسی نمیتواند انکار کند که نیاز به افزایش «متناسب» ظرفیتهای پزشکی وجود دارد. سازمان نظام پزشکی و وزارت بهداشت و همه مسئولان و صاحبنظران حوزه سلامت کشور، قطعاً با افزایش «متناسب» ظرفیت موافق هستند. کسی را پیدا نمیکنید که با این شرایط رشد جمعیت، با افزایش سن جمعیت و با نیازهای جدید در حوزه سلامت، بگوید با افزایش ظرفیت پذیرش پزشکی مخالفیم. مگر میتوان گفت که هرچقدر پزشک و دندانپزشک داریم، در همین سطح نگه داریم. به هر حال طبیعی است که عدهای از پزشکان یا از حوزه ارائه خدمت خارج میشوند یا مهاجرت میکنند یا متاسفانه عدهای هم طبیعتاً فوت میکنند و ... در عین حال جمعیت هم در حال افزایش است. بنابراین یک مغالطهای در این موضوع اتفاق افتاده و برخی دوستان دو قطبی نادرستی در این زمینه شکل دادند که مثلاً عدهای موافقین افزایش ظرفیت پزشکی هستند و عدهای مخالف آن.
+ افزایش «متناسب» یا «کاغذی» ظرفیتهای پزشکی!؟
وی با بیان اینکه اصلاً در کشور کسی را که مخالف افزایش متناسب ظرفیت پزشکی باشد، نداریم، گفت: دو قطبی را باید به گونهای دیگر تعریف کرد؛ افزایش منطقی و متناسب ظرفیت یا افزایش ظرفیت روی کاغذ؟؛ این دو قطبی درستی است. ما طرفداران افزایش ظرفیتهای پزشکی به صورت متناسب، منطقی و متناسب با توان و زیرساختهای کشور هستیم. در حالی که عدهای طرفدار افزایش اسمی و کاغذی ظرفیت هستند؛ میگویند ما روی کاغذ میگوییم که مثلاً ۲۰ درصد ظرفیت پزشکی به صورت دستوری افزایش یابد. اگر جایی را سرغ دارید که الزامات دستوری پاسخ داده، اینجا هم جواب خواهد داد. اینکه بگویند دستور دادیم و مصوب کردیم که ظرفیت پزشکی افزایش پیدا کند و حتی اگر هم این کار انجام شود، حتماً و حتماً در دل این اقدام، آسیب دیگری ایجاد میشود.
+ افزایش غیرکارشناسیِ ظرفیتها آسیبزاست
رییسزاده گفت: حرف ما این است که مگر این آقایان تالار بافتشناسی، جسد، هیاتعلمی، یونیت دندانپزشکی، بخش بالینی، تخت آموزشی، خوابگاه، سرانه فضای فیزیکی، ورزشی و کتابخانهای و ... را هم اضافه کردهاند؟. اگر هم معتقدند که ظرفیت خالی وجود دارد، دانشکده به دانشکده و به صورت علمی حساب کنند و اگر جایی ظرفیت خالی بود، آن را اضافه کنند. به عنوان مثال اعلام کنند که دانشکده دندانپزشکی دانشگاه علوم پزشکی تهران اکنون ۱۰۰ دانشجو میگیرد، اما میتواند ۱۲۰ دانشجو بگیرد. بنابراین باید دانشکده به دانشکده و به صورت علمی محاسبه کنند، اما اصلاً کاری به اوضاع ندارند و روی کاغذ میگویند که مثلاً ظرفیتها ۹۰ درصد افزایش یابد. اصلاً کاری ندارند که این افزایش کجا رخ دهد، بار افزایش ۹۰ درصدی را کدام دانشکده میتواند بردارد؟، آیا این ظرفیت وجود دارد یا خیر؟. باید به این سؤالات پاسخ دهند، اگر وضعیت دانشکدههای موجود ما و ظرفیتهای ما را بررسی کردند و به این عدد رسیدند، روی چشم ما جا دارد، اما اگر بررسی نکردند و بر اساس یکسری آمار خام و نادرست به این عدد رسیدند، حتماً آسیبهای این افزایش برای آینده کشور بدتر و بیشتر است.
وی در این باره با بیان اینکه برخی میگویند شما انحصارگر هستید، تعارض منافع دارید، تعداد را کم نگه میدارید که مثلاً قیمت افزایش یابد و ... افزود: باید گفت در حال حاضر ممکن است که به افزایش ظرفیت متناسب نیاز داشته باشیم، اما ضروریتر از آن، این است که ارزیابی کنند که اولاً توزیع چرا نامتعادل و بیمارگونه است و دوما همین نیروهایی را که داریم، چرا نمیتوانیم به کار بگیریم؟. سؤال من این است که به عنوان مثال مگر با افزایش تعداد قصاب، میتوان گوشت را ارزان کرد؟. بنابراین اگر خدمتی گران است، با افزایش افراد متصدی، ارزان نمیشود. باید بررسی کرد که چرا نمیتوان همین افرادی را که داریم و سرمایه موجود را به کار گرفت.
+ ۲۰ هزار پزشک عمومی، کار پزشکی نمیکنند
رییسزاده ادامه داد: چرا اکنون نزدیک ۱۵ تا ۲۰ هزار پزشک عمومی، کار پزشکی انجام نمیدهند؟، چرا ۱۸ هزار پزشک در شبکه نظام ارجاع و پزشک خانواده و خانههای بهداشت، کمبود دارید؟. این همه پزشک داریم که کار نمیکنند یا کارهای غیرمرتبط با تخصصشان انجام میدهند. اگر واقعاً دلسوز هستید اول همین پزشکان موجود را در این شبکه به کار بگیرید و بعد بیداد کمبود پزشک را سر دهید. اگر واقعاً دغدغه جدی کمبود دسترسی مردم به پزشک را دارید، بیایید بنشینید و همانطور که خودتا برای افزایش ظرفیت تصمیم میگیرید، خودتان هم نظام پزشک خانواده و ارجاع را اجرا کنید. از وزارت بهداشت، مجلس و دولت بخواهیم و اعلام کنید که با پول مردم پزشک عمومی تربیت کردیم، اما اکنون این پزشک در سیستم نظام ارجاع و پزشک خانواده به کار گیری نمیشود، چرا؟. آقای نماینده مجلس و آقای شورای عالی انقلاب فرهنگی بیا و این را حل کن. اینکه روی کاغذ بگوییم اینقدر ظرفیتها افزایش یابد که هنر نیست و هرکسی بلد است آن را انجام دهد. اگر دلسوز هستید و دغدغه دارید که قطعاً دارید، بیایید و مطلبی را که مشکل مردم را واقعاً حل میکند، دنبال کنید؛ توزیع را عادلانه کنید، ماندگاری پزشکان را در مناطق محروم افزایش دهید و ...
+ تمرکز ۴۲ درصد متخصصان در ۵ کلانشهر
وی در همین راستا در پاسخ به سؤال ایسنا درباره طرح وزارت بهداشت مبنی بر متناسب شدن درآمد پزشکان با محل خدمتشان در راستای ماندگاری پزشکان در مناطق محروم، گفت: بحث افزایش ماندگاری ارائهدهندگان خدمت در مناطق کمتربرخوردار نیاز به یک بسته جامع دارد و فقط با یکی دو قلم، کار حل نمیشود. این اقدام نیازمند بستهای جامع است که آن را طراحی کردیم و حتماً آن را به مجلس هم پیشنهاد میدهیم. البته هنوز به جمعبندی کامل نرسیده است. ما ابتدا باید آسیبشناسی کنیم که چرا ماندگاری کم است؟، چرا ۴۲ درصد متخصصین شما در پنج کلانشهر ساکن هستند؟ و چرا متخصصین بعد از اینکه طرحشان تمام میشود منطقه محروم را رها کرده و به کلانشهرها میآیند؟. باید این موارد را ارزیابی و آسیبشناسی کنیم و بعد هم یک بسته ماندگاری جامع تدوین کرده و در مجلس و دولت آن را دنبال کنیم. ما پیگیر هستیم تا هم این بسته جامع شود و هم اینکه در مجلس و دولت آن را پیگیری کنیم. البته ممکن است تمام آن محقق نشود، اما مقدار زیادی از آن قابل تحقق است. همه موارد آن هم مربوط به بحثهای مالی نیست. ما امکانات زیادی در کشور داریم که میتوانیم صرف این اقدام کنیم و نیاز به هزینه هم ندارد، اما تاکنون فکر جامعی برای بحث ماندگاری پزشکان انجام نشده است.
+ ۵ کلانشهری که بیشترین متخصصان را دارند
رییسزاده درباره کلانشهرهایی که بیشترین میزان متخصص در آنها متمرکز هستند، گفت: پنج کلانشهر تهران، تبریز، شیراز، اصفهان و مشهد کلانشهرهایی هستند که ۴۲ درصد پزشکان متخصص در آنها حضور دارند. در عین حال به عنوان مثال در تمام مناطق همین تهران هم دسترسی به پزشک به یک میزان نیست. هرچند آمار توزیع جغرافیایی در مناطق تهران را نداریم، اما داریم آن را تدوین میکنیم، اما نسبت قطعاً بالای ۵ برابر میانگین کشوری است و بالای ۴۰ پزشک به نسبت ۱۰ هزار نفر در تهران داریم؛ در حالی که در برخی مناطق محروم کشور شاید این عدد سه یا پنج است. در تهران نسبت پزشک به جمعیت از نرم جهانی هم بالاتر است.
+ پزشک خانواده و نظام ارجاع دارد زمین میخورد
وی ادامه داد: باید توجه کرد که وقتی فردی میخواهد یک عمل جراحی انجام دهد، فاصله برایش مهم نیست و میگردد تا پزشک مورد نظرش را پیدا کند. حتی اگر روزی برسد که طرف به توانمندی پزشکان داخل کشور هم اعتماد نکند، حتی شده هزار کیلومتر به کشور دیگری میرود و آنجا عزیزش را عمل میکند. دسترسی به پزشک و فاصله نزدیک پزشک به محل زندگی مردم، فقط در سیستم پزشک خانواده و نظام ارجاع کاربرد دارد که متاسفانه نهتنها این سیستم ارتقاء پیدا نکرده، بلکه در دوره فعلی در دو استانی هم که اجرا میشود، دارد زمین میخورد. زیرا متناسب با افزایش تورم، هزینه و سرانه دیده نشده است. کسی که در این دو استان پزشک خانواده است، نمیتواند ساختار خودش را اداره کند. تعرفه و سرانه آنها از ۹۵۰۰ تومان به ۱۱ هزار و ۸۰۰ تومان رسیده است. با دو هزار تومان افزایش که نمیتواند اداره کند؛ در حالی که باید پول منشی، پول مراقب سلامت، هزینه مطب و وسایل مصرفی، مالیات و عوارض و ... را بپردازد و در نهایت باید چیزی برای خود فرد هم بماند که نمیماند و در این صورت مشخص است که سیستم شکست میخورد.