روز هایی که نباید از یاد ببریم
یادداشت - شیوا شرقی، دانش آموز دبیرستانی
گوش تیز میکردیم برای شنیدن صدای زنگ مدرسه که گویی حکم آزادیمان را مهر میکرد ، ولی حالا میخواهیم دوباره به مدرسه برویم و دوباره صدای زنگ را بشنویم .
من، مدرسه را به کتاب و مدرسه مجازی را به کتاب های آنلاین تشبیه میکنم . هر دو کتاب خواندنی است ولی این کجا و آن کجا؟ از هر دو می آموزیم ولی لذت یادگیری از این کجا و آن کجا؟
آموختن، همانند ماموریتی است که ما دانش آموزان موظف به انجام آن هستیم . و انجام این ماموریت حداقل به دوازده سال زمان احتیاج دارد.
از کتاب ها علم می آموزیم و از معلمان، دوستان و فضای مدرسه مهارت های زندگی را ولی الان فقط علم را می آموزیم و از یادگیری مهارت زندگی محروم هستیم.
چه ساعت ها و دقایقی را صرف گله و شکایت و دعا برای تعطیلی مدارس که نمی کردیم ؟ و چه برف و باران هایی که به دعای ما باریدن گرفت .
کرونا کاری کرد که ما کسانی که هنوز وقت بازی و شادی و تفریح مان بود، سال ها بزرگ تر شویم و تجربه هایی بدست آوریم که مال این سن نبودند.
قبلا خواسته ما این بود که مدرسه ای نباشدحالا هم تغییری نکرده فقط میخواهیم مدرسه ها مجازی نباشند .
همچنان هستند کسانی که از آمدن کرونا و تعطیلی مدارس و......خوشحالند .
اما اکثریت ما دانش آموزان قدر نعمت مدرسه را دانستیم و همینطور متوجه زحمات معلمانمان شده ایم که همانند کادر درمان در جبهه تعلیم و تربیت می جنگند تا آموزش دهند .
در این روزها همه دلتنگ شده ایم دانش آموزان دلتنگ مدرسه، میزونیمکت ها ، معلمان وبازی با دوستان. معلمان دلتنگ شیطنت ها ، درس نخواندن ها و صدای جیغ و داد بچه ها که از سر شادی و خوشحالی بود.
و مادران دلتنگ ساعت هایی که فرزندانشان در مدرسه هستند و هم دل نگران بودند وهم می توانستند در آرامش باشند.
کرونا!؟ آموزگار خوبی بودی ،دَرست را آموختیم ، حالا فقط برو قول می دهیم قدر داشته ها، زندگی و زنده بودنمان را بدانیم.
بوی ماه مهر در هوا می چرخد و حس حال بعد از خرید لوازم التحریر را به یادمان می آورد همچنین خاطره و دلتنگی هایمان برای مدرسه را زنده می کند
کرونا!؟ بیشترازاین دلتنگ مان نکن اینکه دلتنگیم یعنی درسمان را آموختیم ...... برو
یادمان نمی رود این روز هارا ...