هم‌آغوشی با خون و گلوله، پایان شیرین آرزوهای نسلی است که هشت سال از عمر شیرین خود را برای مصاف با متجاوزین گذاشت و با دستان خالی ولی اراده ای محکم و آهنین، دلاوری کرد تا ایران در جهان قهرمان بماند، با وجود نوجوانی و جوانی در هشت سال جنگ پیر شد و خود سوخت تا ما نسوزیم.
یکی از این دلاوران تاریخ ساز دفاع مقدس که از شهرستان بندرگز راهی مناطق عملیاتی دفاع مقدس شد، امیر سرتیپ ۲ سدید مخدومی است که از آغاز جنگ تحمیلی تا روزهای پایانی آن به تناوب در جبهه های دفاع مقدس حضور داشت.
امیر مخدومی در عملیات های مختلفی از جمله بیت المقدس برای آزادسازی خرمشهر، مسلم بن عقیل برای آزادسازی سومار و جزیره مجنون فرماندهی یکی از گردان های ارتش را بر عهده داشت و همپای نیروهای سپاه برای کمک به پیروزی لشکر اسلام دلاوری های فراوانی از خود به نمایش گذاشت.
با او در آستانه هفته گرامیداشت دفاع مقدس همکلام شدیم.
امیر از روزهای حضور در دفاع مقدس چه خاطره ای دارید که همواره آن را مرور می‌کنید؟
دفاع مقدس گنجینه های خاطرات فراوانی دارد که هر کدام از آن ها برای ما لذت بخش و گاه غمبار است و برای نسل فعلی و آینده درس آموز و هدایت گر خواهد بود.
یکی از مناطقی که در زمان دفاع مقدس در آن حضور داشتم، جزیره مجنون بود. این جزیره با باتلاق پوشیده شده و تنها بخش کوچکی از آن در خشکی است و حضور یافتن در این منطقه با سختی های بسیاری همراه بود.
عراقی ها در بخشی از جزیره مجنون کانالهایی باریکی حفر کرده بودند که برخی از آن ها مورد استفاده قرار نمی گرفت. نیروهای ما برای کسب اطلاعات از دشمن برخی اوقات تا ۴۸ ساعت در این دالان های تنگ و باریک می ماندند و چون امکان شناسایی از سوی دشمن وجود داشت در طول روز حتی امکان یک تکان خوردن ساده را هم نداشتند و فقط در شب که سیاهی همه جا را فرا می گرفت به برخی از کارهای شخصی خود می‌پرداختند.
در وجب به وجب این جزیره خون بچه های ما ریخته شده و تکه تکه این خاک به رشادت و دلاوری لشگریان ایران شهادت خواهد داد.
ارتفاع باتلاق در این جزیره به گونه ای بود که فقط به اندازه تردد یک خودرو جا داشت و اگر خودرو کمی از مسیرش منحرف می شد دیگر راهی برای نجات باقی نمی ماند.
از طرفی گرما و آلودگی جزیره مجنون هم طاقت فرسا بود و در کنار حمله متعدد عراقی ها، حضور حشرات و حیوانات موذی آزارمان می داد. موش هایی عظیم الجثه که به اندازه گربه ها بودند و به لاله گوش، نوک دماغ و انگشت پاهای سربازان ما صدمه می زدند.
هوای جزیره ای فوق العاده گرم و شرجی همراه با رطوبت بالا بود و از طرف دیگر پشه هایی داشت که همیشه به بدن سربازان ما حمله می کردند.
معجزه های دفاع مقدس
در پایان یکی از عملیات ها، یکی از سربازان وضع جسمانی مناسبی نداشت و با مشاهده آسیب فراوان وارد شده به سر و جمجمه، یقین کردم که به شهادت خواهد رسید. پزشکان در حال معالجه و درمان این جوان بودند و فریادهایش که ناشی از درد شدید بود، دل هر بیننده ای را متاثر می کرد. برای همه قطعی شده بود که او آخرین ساعات زندگی را می گذراند. اندکی پس از معالجه او را راهی بیماستانی در اهواز کردند.
مدتی بعد پیش از شروع یکی از عملیات ها با کمال تعجب آن جوان را دیدم که آماده رزم می شود. وقتی نگاه تعجب آمیز مرا دید لبخندی زد و گفت: خودم هم فکر نمی کردم زنده بمانم. انگار معجزه شد اما با تلاش پزشکان از مرگ نجات پیدا کردم و اندکی پس از بهبودی بار دیگر به جبهه برگشتم.
در طول دوران دفاع مقدس از این صحنه ها در جبهه زیاد مشاهده شد که دلیل آن، اخلاص و نیت پاک جوانان برای دفاع از حریم وطن بود.
امیر مخدومی از درک نسل جوان در دوران دفاع مقدس و اکنون چنین گفت:
در زمان جنگ جوانانی گاهی با سن کمتر از ۱۸ سال حاضر می شدند و ما با گفتگوی رودرو نیازهای آن ها را درک می کردیم که همان درک متقابل و دوستی با جوانان باعث پیروزی در عملیات ها می شد.
متاسفانه در زمان حاضر عوامل بسیاری از جمله نشناختن دقیق نیاز جوانان باعث ایجاد بی اعتمادی و بی تفاوتی در نسل جوان شده که برای آینده کشور خطرناک است.
مسئولان با صداقت کاری، پاکدلی، پاکدستی، رفتار و گفتار درست می توانند مانند چمران ها و صیادشیرازی اعتماد از دست رفته را به جامعه بر گردانند.
روش فرماندهی در دوران دفاع مقدس اینگونه نبود که نیروها را به مقابله دشمن بفرستیم و خودمان از پشت جبهه فرماندهی کنیم و دستور بدهیم بلکه در کنار سربازان و دوشادوش افسران با دشمن متجاوز می جنگیدیم و برایمان قابل قبول نبود که صدام وارد ایران ما شود و خاکی از ما بگیرد.
هشت سال جنگیدیم و هشتاد سال کشور را بیمه کردیم
برای امنیت کشور و دفاع از ارزش ها، آرمان ها و کیان اسلامی هشت سال جنگیدیم و بیش از هشتاد سال کشور را در برابر انواع حوادث بیمه کردیم. امروز کسی جرات ندارد به کشور ما چپ نگاه کند که این قدرت و صلابت نتیجه همان فداکاری و رشادت هشت ساله در دوران دفاع مقدس است.
حماسه دفاع مقدس پر از گنجینه ها و درس هایی از ایثارگری است و باید این گنجینه خاطرات پایان‌ناپذیر و سرمایه همیشه ماندگار را برای برون رفت از مشکلات و تامین آسایش، تولید، ارتقای سطح علمی و پیشرفت و توسعه جامعه مورد استفاده قرار داد.
نسل ما در طول هشت سال دفاع مقدس در مصاف با رژیم بعثی دلاورانه از خاک میهن و ارزش هایمان دفاع کرد و اکنون مسوولان با وحدت و همدلی برای سازندگی و آبادانی میهن و حفظ کیان تلاش کنند. از دوران دفاع مقدس خاطرات تلخ و شیرین زیادی دارم اما آنچه که به یادگار در قلبم سنجاق شده رشادت های بی نظیر سربازان وطن است.
ما در جنگ حتی در تهیه سیم خاردار و یا سیم تلفن صحرایی مشکل داشتیم و برای تهیه کیسه گونی ساده به زحمت بسیار می افتادیم ولی ثابت کردیم ایرانی با تمام کمبودها با قدرت در مقابل ظلم می ایستد و ایستادگی می‌کند.
حضور جوانان گلستانی در جبهه ها چگونه بود؟
جوانان گلستان اغلب در مرزها و ارتفاعات غرب و جنوب غربی کشور و در عملیات پدافندی حضور داشتند و به جسارت، نترسی و شجاعت مشهور بودند.
این ویژگی در بسیاری از رزمندگان استان های دیگر هم وجود داشت، این معنویات جنگ را باید به طرق مختلف حفظ کرد.
۳۳ هزار رزمنده گلستان برای دفاع از میهن و پایداری انقلاب به ندای امام خمینی (ره) لبیک گفتند و در مناطق عملیاتی دفاع مقدس حضور یافتند و در این راه بیش از سه هزار و ۷۰۰ هزار شهید و حدود ۱۲ هزار جانباز و یک هزار و ۱۷۹ نفر آزاده کارنامه پرافتخار مردم این خطه شمالی ایران در طول جنگ تحمیلی است.
محل شهادت شهدای استان گلستان در ۷۷ منطقه جنگی ثبت شده که بیشترین فراوانی با نزدیک به ۴۰۰ شهید در شلمچه، بیش از ۲۵۰ شهید در مریوان، بیش از ۲۰۰ شهید در منطقه فاو عراق و حدود ۲۰۰ شهید در پاسگاه زید عراق بوده است.
۳۱ شهریور تا ششم مهر ماه هر سال در تقویم جمهوری اسلامی به عنوان هفته گرامیداشت دفاع مقدس نامگذاری شد.