در اعتراضات اخیر مردم ایران که در نهایت با هدایت تجزیهطلبان از آنسوی مرزها ادامه یافت، رسانهها نقش بسزایی داشتند. هرچند که به گفته وزیر ارتباطات، فضای اینترنت به دلیل ناآرامیها محدود شد اما شبکههای معاند فارسیزبان در جهت پیشبرد اهداف خود، از حادثه فوت خانم مهسا امینی سوءاستفاده کرده و دست به سناریوسازی زدند. این حقیقت را که در زدوخورد رسانهای با شبکههای معاند هستیم، نمیتوان انکار کرد اما حمایت تمامقد آنها از تجزیهطلبان در اعتراضات اخیر، فرصتی بود که در فضای رسانهای با این دشمن قدارهکش دستوپنجه نرم کنیم. دکتر علیرضا پور جعفری دانشآموخته دانشکده صداوسیما و کارشناس رسانه در گفتگوی بر این باور است که در این جنگ، عملکرد رسانه ملی مثال نوشدارو بعد از مرگ سهراب بود.
وی در توضیحاتی مبنایی و علمیتر به شرح عملکرد رسانهها در مواجه با حوادث اینچنینی پرداخت و اظهار داشت: «یکی از دلایلی که در این قبیل موارد، ما (مدیران رسانهای و فرهنگی کشور که در این حوزه تصمیم میگیرند) نمیتوانیم کنشگری بهموقع داشته باشیم این است که اساساً فهم درستی از اتفاقاتی که در جهان تکنولوژی افتاده، نداریم این بدان معناست که در حوزه رسانه هنوز به بلوغ لازم نرسیدهایم و نمیدانیم مختصات و مقتضای دنیایی که در حال حاضر در آن زندگی میکنیم چیست.»
عناصر حیاتی: آب، خاک، هوا و اینترنت
پور جعفری با اشاره به نظریه «جامعه شبکهای مانوئل کاستلز» که مطرح کرد ما در عصر فعلی که عصر ارتباطات و قدرت رسانه است اساساً وارد دنیای دیگری شدهایم و زندگی دیگری برای ما در حال رقم خوردن است اذعان کرد: «اگر در گذشته عناصر حیاتی بشر؛ آب، خاک و هوا بود امروزه استفاده از اینترنت و حضور در شبکههای مجازی نیز به این عناصر اضافهشده است.»
وی افزود: «جامعه عصر اینترنت که در حال حاضر در آن تنفس میکنیم به تعبیر کاستلز 3 مرحله را پشت سر میگذارد. مرحله نخست، بحث شبکهبندی ذهن است که در فضای جامعه شبکهای به وجود میآید زمانی که ذهنها شبکهبندی میشوند در آنها معنا به وجود میآید و در این حالت «قدرت مسلط» و «قدرت موجود» را به چالش میکشد. این سهگانهای است که باید در تحلیل وقایع بهخصوص از محضر رسانه به آن توجه کنیم و ربط این مسئله که اشاره کردم مسئولان رسانهای و فرهنگی ما درکی از فضای فعلی ندارند، اینجاست.»
شبکهبندی اذهان در فضای مجازی
این کارشناس رسانه با اذعان به این امر که شبکهبندی ذهن سالهاست که در فضای مجازی به وقوع پیوسته و مردم در تمام گروه سنی در این فضا تنفس میکنند تصریح کرد: «در این فضا ذهن مخاطب شبکهبندی شده و آنها در حال تبادل دیتا هستند، حرف میزنند یا اعتراض میکنند و دنیایی را میبینند که واقعیت آن دیده نمیشود وقتی در معرض این نگاه قرار میگیرند یک سری معنا برای آنها تولید میشود.»
وی در ادامه توضیح داد: «معانی تولیدشده در این فضا خود را در عباراتی چون «چقدر بدبخت هستیم»، «چقدر عقبافتادهایم» و حتی مقایسه کشور با امارات، قطر و... در فضایی مثل اینستاگرام خود را نشان میدهند که از دل شبکهبندی بیرون آمدهاند و درنهایت با یک جرقه کوچک قدرت موجود را به چالش میکشند.»
اتفاقات اخیر، معلول یک «انباشت ذهنی» بود
پورجعفری بابیان اینکه حوادث اخیر معلول یک «انباشت ذهنی» در جامعه بود عنوان کرد: «در ماجرای ریزش متروپل مثل همیشه بد عمل کردیم و به شکل کامل اطلاعرسانی صورت نگرفت. پسازآن یک فیلمی در فضای مجازی دستبهدست شد که در آن خانمی مقابل خودروی گشت ارشاد ایستاده بود و میگفت دخترم بیمار است، او را نبرید، یا در همین راستا فیلم دیگری در فضای مجازی بسیار دیده شد که در آنیکی از خانمهای نیروی انتظامی گشت ارشاد از دستگاه زنده یاب استفاده میکرد. بنابراین وقتی انباشت ذهنی ایجاد شد و در ذهنها رسوب کرد، روزی درجایی خود را به شکلی نشان میدهد.»
وی در ادامه این مطلب اضافه کرد: «در مرحله دوم پس از «انباشت ذهنی»، در شبکههای اجتماعی معنا تولید میکنند و به دنبال آن، عباراتی با این مضمون که این افراد ظالم هستند و ظلم میکنند؛ با یک جرقه به کف خیابان کشیده میشوند بر این اساس است که امروز با اتفاقی که برای خانم مهسا امینی افتاد، «انباشت ذهنی» به این شکل خود را نشان داد.»
دوراهی مجاز و واقعیت
این دانشآموخته دانشکده صداوسیما بیان کرد: «کاستلز از یک جریان دورگهای در فضای اینترنت و عصر تکنولوژی صحبت میکند. دورگهای که یک رگهی آن در فضای مجازی و اینترنت و رگهی دیگر در فضای جغرافیای فیزیکی و بیرونی است. وی در کتاب معروف خود به نام «شبکههای خشم و امید» این مسئله را با بهار عربی مقایسه میکند.»
وی افزود: «در این کتاب عنوان شده که در دسامبر 2010 در جنوب تونس مأموران حکومتی چرخ دستفروشی را به جوی میاندازند و عکسهای این اتفاق در فیسبوک منتشر میشود و خیزشهایی اتفاق میافتد و به مصر، لیبی، سودان و ... میرسد.»
در دنیای تبادل ویروسی اطلاعات نمیتوان حقیقت را نگفت
این کارشناس رسانه با عبور از صحبتهای کلیشهای مانند از دست دادن روایت اول، تأکید کرد: «قطع بهیقین فردی که در این حوزه سواد رسانه یا سابقه کار مربوط به این زمینه را داشته یا در حیطه فرهنگ و جامعهشناسی تحصیلکرده باشد به این درک خواهد رسید که در دنیای متاورس یا هوش مصنوعی یا دنیای تبادل ویروسی اطلاعات نمیتوان حقیقت را به مردم نگفت. الآن دورهای است که باید گفت و پیشرفتها در همین گفتمانها به وجود میآید.»
پور جعفری به نحوه روایت فوت مهسا امینی اشاره کرد و گفت: «پنجشنبه دو هفته پیش خبر اتفاق مهسا امینی را خانم نیلوفر حامدی خبرنگار اجتماعی روزنامه شرق در توییتر منتشر میکند و در ادامه رسانههای معاند از این فضا ماهی میگیرند که خانمی در گشت ارشاد به کما رفته و سریع حکم خود را صادر میکنند و بعدازآن موجسواریها آغاز میشود.»
2 روایت از فوت مهسا امینی پیش روی پلیس
وی با طرح این پرسش از نیروی انتظامی که چرا نباید درباره موضوعی که تا این اندازه اهمیت دارد در همان بدو اتفاق، روایت داشته باشیم؟ اذعان کرد: «برای روایت این اتفاق دو حالت وجود داشت. در روایت نخست اینگونه مطرح میشد که منِ نیرو انتظامی این خانم را که مجرم بوده، دستگیر کردم و در حین دستگیری، براثر درگیری این خانم ضربه دیده و من هم با عاملی که ضربه وارد کرده، برخورد کردم و این چند نفر هم که در اتفاق نقش داشتند برکنار شدند.»
پور جعفری ادامه داد: «در روایت دوم نیز باید اینگونه به اذهان پاسخ میدادند که منِ نیرو انتظامی، با این خانم درگیری فیزیکی نداشتم و تصاویر دوربینها و مدارک پزشکی این خانم مستند ارائه میشد که گویا لباسهای گشت ارشاد در روز وقوع حادثه دوربین نداشتند؛ بههرحال نیروی انتظامی باید با ارائه اسناد، به مردم ثابت میکرد که با این فرد درگیری نداشته تا بتواند جو را آرام کند.»
از رئیسجمهوری تا ردههای پایین یک دوره 5 ساله کتابهای رسانهای مطالعه کنند
این کارشناس رسانه بابیان اینکه روایتگری اول این جریان درست نبود و در بیان آن نیز ابهامات بیشتری به حادثه اضافه شد، خاطرنشان کرد: «بهعنوانمثال آقای سردار رحیمی در نشست خبری خود بهجای اینکه به این قضیه مهرخاتمه بزند، بیشتر ابهام ایجاد میکند و میگوید فیلمی که منتشر شد ناقص بود و ... درصورتیکه اگر فیلم ناقص است که چرا منتشر میشود؟»
این کارشناس رسانه با تأکید به این موضوع که ما از دنیای رسانه، جهان دیجیتالی شده و دنیای صورتبندی شده معنایی در شبکههای اجتماعی اطلاعی نداریم، عنوان کرد: «همه مسئولان جمهوری اسلامی بهغیراز رهبر انقلاب {که ایشان بینش بسیار وسیعی دارند } از رئیسجمهوری تا ردههای پایین باید در یک دوره 5 ساله کتابهای رسانهای را مطالعه و درک کنند ما الآن در چه وضعیتی قرار داریم.»
وی در ادامه با نگاه به فرمایشات اخیر رهبری از زاویه تحلیل محتوا و تحلیل گفتمان اذعان کرد: «فارغ از تمام جنبههای جامعهشناختی بیانات رهبری نکتهای در صحبتهای ایشان بسیار برجسته بود و آن گفتمان «خود و دیگری» رهبری است. در این نوع گفتمان، یک «خود» به همراه دستهای از ارزشها و هنجارها ساخته میشود که یک «دیگری» مقابل آن قرار میگیرد و این «خود» مقابل «دیگری» یک سری کنش و واکنشهای متقابل انجام میدهد.»
بازنمود گفتمان «خود و دیگری» در بیانات رهبری مشاهده میشود
این کارشناس رسانه توضیح داد: «نمونه این گفتمان این است که در اخبار و رسانههای کشور ما، آمریکا «دیگری» و همه آنچه در جغرافیای جمهوری اسلامی ایران وجود دارد «خود» است. در وهله دوم همه آنچه در جغرافیای همسایگان جمهوری اسلامی است، «خود» و همه آنچه در جغرافیای آمریکا و همسایگان او وجود دارد، «دیگری» است. در مرحله سوم نیز تمام آزادی خواهان و مقاومت طلبان دنیا در دایره «خود» جمهوری اسلامی قرار میگیرند.»
وی در ادامه این مطلب اضافه کرد: «بازنمود گفتمان «خود و دیگری» در بیانات رهبری مشاهده میشود پیشنهاد میکنم رسانهها داخلی به این موضوع بپردازند زیرا در فرمایشات اخیر ایشان، رسانهها به شکل گفتمان «خود و دیگری» رهبری توجه نکردند. نمونه بارز این گفتمان درجایی از سخنان ایشان است که فرمودند: «این افراد کاری به موضوع حجاب و بیحجابی ندارند. مسئله آنها چیز دیگری است.» ازاینرو عباراتی چون ایستادگی ملت و نیروهای نظامی ما، رژیم جعلی اسراییل، آمریکا، دولتهای منطقه سعودی، گاو شیرده و... نمادهای گفتمان «خود و دیگری» هستند حتی در این گفتمان با توجه به اینکه خطای داخلی سرزده رهبری میفرمایند که این خطاها را دستهبندی کنید. همه یک حکم ندارند و این تجلی یک نگاه کاملاً پدرانه و ولایتی به جامعه است.»
پور جعفری تأکید کرد: «کسی که در جایگاه ولایتفقیه است برخلاف آن چیزی که رسانههای خارجی و جریانات سیاسی بیرون به دنبال آن هستند؛ «خود» را یکپارچه میبینند و معتقد هستند که حکم یک نوجوان که تحت تأثیر فضای مجازی اقدامی را انجام داده از حکم کسی که بهعمد دستبهکاری زده جداست. بنابراین تمام این مؤلفهها ناظر به گفتمان «خود» است از سوی دیگر هم، به حمایت رئیسجمهور آمریکا و ارسال تجهیزات اینترنتی برای ایران اشاره میکنند که تجلی «دیگری» است بنابراین در این راستا اگر کسی غیر از رهبری ادعا کند من به ایران علاقهمند هستم دروغ میگوید؛ چون در گفتمانهای آنها گفتمان «خود و دیگری» نمودی ندارد.»
فهم ناقص از فضای امروز رسانه
به گفته پور جعفری یکی از دلایلی که رسانههای ما در این حادثه خوب عمل نکردند این است که فهم ناقص و نصف و نیمه از فضای امروز رسانه دارند.
وی در پاسخ به این سؤال که در این اعتراضات عملکرد رسانههای داخلی را در برابر رسانههای معاند چگونه ارزیابی میکنید؟ آیا رسانه ملی توانست فضای خبری را به شکل مطلوب مدیریت کند؟ اظهار داشت: «نمیتوان به این مسئله صفر و صد نگاه کرد. اینکه صداوسیما درگذشته اخبار مربوط به این حوادث را پوشش نمیداد اما حالا به نقطهای رسیده که دراینباره خبر کوتاهی را منتشر میکند، امیدبخش است و میتواند جزو نقاط قوت باشد.»
نوشدارو بعد از مرگ سهراب
پور جعفری در ادامه افزود: «اینکه در حال حاضر تلویزیون درباره این اتفاق مناظره پخش میکند یادآور ضربالمثل «نوشدارو پس از مرگ سهراب است» بهعبارتدیگر در این شرایط نمیتوان بهواسطه برخی از این برنامهها، انرژی بخشی از جامعه را تخلیه کرد. اینکه دکتر فاضلی به برنامه شیوه دعوت میشوند اتفاق خوبی است اما الآن وقت این کار نیست و معتقدم که عملکرد رسانه را باید در نقطهای ارزیابی کرد که بتواند ورق را برگرداند.»
این کارشناس رسانه با طرح این پرسش که آیا برنامهسازیهای اخیر توانسته ورقبازی را برگرداند، ادامه داد: «سؤال من از دوستان صداوسیما این است که چرا نباید در کف اغتشاشات خبرنگار داشته باشیم؟ چرا از پخش شعارهای ساختارشکن از تلویزیون هراس داریم؟ این شعارها که به فضای مجازی و خیابان رسیده و همه میبینند و میشنوند. اگر میخواهند بگویند رسانه به این اغتشاشات رسمیت نمیدهد، که این بحث دیگری است ولی الآن که با یک دشمن قدارهکش طرف هستیم، تکلیف چیست؟»
لزوم تشکیل کارگروه رسانه در شورای عالی امنیت ملی
پور جعفری بابیان اینکه افرادی نظامی در شورای عالی امنیت ملی حضور دارند، عنوان کرد: «لازم است در شورای عالی امنیت ملی افراد فرهنگی و رسانهای حضورداشته باشند. البته احتمالاً مدیران رسانه به شورای عالی امنیت ملی رفتوآمد دارند اما احتمالاً این دیدارها برای مشورت نیست بیشتر جنبه دستوری دارد در قالب اینکه فلان مطلب یا فلان خبر منتشر بشود یا نشود. بنابراین پیشنهادم این است که شورای عالی امنیت ملی یک کمیسیون، کمیته یا قرارگاه از نخبگان رسانهای که امین نظام هستند تشکیل دهد و در مواقع حساس آنها اظهارنظر یا جهتدهی کنند.»
این کارشناس رسانه در ادامه گفت: «نباید نگاه دستوری به رسانهها داشت باید از آن بهعنوان ابزاری استفاده کرد که تولید امنیت کند ازاینرو معتقد به نظام آزادیگرا در حوزه رسانه هستم در این حوزه نباید دستور و سانسور داشته باشیم ولی یک نظام بینالمللی حقوقی در حوزه رسانه باید تصویب شود و کشورهای دنیا در آن توافق کنند که مثلاً به تفسیر هر کشور اخباری که در حوزه امنیت ملی آنهاست اگر رسانهای آن را منتشر کرد در همه جای دنیا مجرم شناخته شود یا اگر رسانهای اخباری را در حوزه جنسیت منتشر کرد که یک خبر مملکتی را به هم زد آن فرد یا رسانه مجرم است.»