بحران آب در ایران دیگر یک موضوع محیطزیستی صرف نیست؛ این مسأله حالا اقتصاد، جامعه، فرهنگ، سیاست و حتی امنیت کشور را تحتتأثیر قرار و مثل آینهای، ضعفها و کاستیهای ما در مدیریت منابع طبیعی را آشکار کرده است.
ایران، سرزمینی که قرنها با کمآبی و خشکی سر کرده، سابقهای طولانی در مدیریت هوشمندانه منابع دارد. قناتها بهعنوان یکی از مهمترین میراثهای تمدنی، نمونهای روشن از خلاقیت ایرانیان در استفاده پایدار از آب بودهاند. اما حالا، ترکیبی از تغییرات اقلیمی، رشد جمعیت، سیاستگذاریهای ناکارآمد و مصرف بیرویه، تعادل دیرینه را برهم زده است.
این بحران البته محدود به ایران نیست. طبق گزارشهای سازمان ملل، بیش از دو میلیارد نفر در جهان با تنش آبی روبهرو هستند و پیشبینی میشود تا سال ۲۰۵۰ نیمی از جمعیت زمین با کمبود آب دستوپنجه نرم کنند. در ایران، موقعیت جغرافیایی و وابستگی به رودخانههای مشترک با همسایگان، بُعد تازهای به این چالش داده است؛ رودخانههایی مانند هیرمند، دجله و فرات، که مدیریت آنها به میدان تازهای برای چانهزنیهای سیاسی و امنیتی تبدیل شدهاند.
در داخل کشور، تلاشهایی مثل تصویب «قانون توزیع عادلانه آب» در دهه شصت، با هدف تضمین دسترسی عادلانه به منابع صورت گرفت، اما ضعف در اجرا و نظارت، کارایی این قوانین را زیر سؤال برد. پیامد آن، اعتراضهای گسترده در استانهایی چون خوزستان و اصفهان بود. از سوی دیگر، تحریمهای بینالمللی هم مانع دسترسی به فناوریهای نوین و جذب سرمایه شد و بسیاری از پروژههای بزرگ آبی، در مراحل پایانی نیمهکاره ماندند.
با وجود این چالش های به اعتقاد نگارنده میتوان با اتخاذ راهکاریی این بحران و اثرات مخرب آن را مدیریت کرد، راهکارهایی مثل:
1. تقویت حکمرانی یک پارچه آب: یکی از مهم ترین چالش های حکمرانی آب در ایران پراکندگی نهادهای مرتبط با این موضوع می باشد، بارها وزارت جهاد کشاوری، وزارت نیرو و سازمان حفاظت از محیط زیست رویکردهای مختلف و بعضا متضادی را در خصوص آب داشته اند، برای حل این موضوع پیشنهاد می شود نهادی فرابخشی برای هماهنگی بین نهادهای مختلف حوزه آب شکل گیرد و سیاست گذاری نهایی را ابلاغ نماید.
2. اصلاح نظام قیمت گذاری آب: طبعا اصلاح قیمت گذاری نباید سبب فشار اقتصادی به خانوارهای مصرف کننده طبق الگوی مصرف شود و یارانه مشترکین خوش مصرف باید حفظ و حتی در جهت تشویق بیشتر گسترش یابد، اما برای مشترکین خانگی که به طرز معناداری فراتر از الگوی مصرف، آب مصرف میکنند باید قیمت آب مصرفی به طرز بازدارنده ای اصلاح شود؛ همچنین باید قیمت آب کشاورزی به شکلی باشد که صرف هزینه اولیه برای روزآمدسازی سیستم آبیاری در جهت صرفه جویی قابل توجه برای کشاورزان قابل توجیه باشند همینطور در خصوص صنایع بزرگ نیز اصلاح نظام قیمت گذاری سبب آن خواهد شد که این صنایع در راستای احداث تصفیه خانه جهت بازیافت آب و استفاده از آب های نامتعارف تشویق شوند.
3. مشارکت مردمی و محلی: کارشناسان معتقدند حل بحران آب بدون حضور و مشارکت مردم امکانپذیر نیست. به گفته آنها، جوامع محلی، تشکلهای کشاورزی و حتی سازمانهای غیردولتی باید نقشی جدی در مدیریت منابع آبی ایفا کنند. یکی از پیشنهادها، تشکیل شوراهای محلی آب است؛ شوراهایی که با مشارکت مستقیم کشاورزان میتوانند درباره نحوه تخصیص آب و نظارت بر مصرف تصمیم بگیرند. تجربه نشان داده هر جا مردم در مدیریت آب دخیل بودهاند، هدررفت منابع به شکل محسوسی کاهش پیدا کرده است.
4. تقویت دیپلماسی آب: دیپلماسی آب میتواند یکی از مسیرهای جدی برای عبور ایران از بحران کنونی باشد. گسترش مذاکرات دوجانبه و چندجانبه با همسایگان، راهی است برای کاستن از تنشها و رسیدن به توافقهای پایدار. تشکیل سازمانهای منطقهای برای مدیریت مشترک رودخانههایی مانند دجله، فرات و هریرود، میتواند همکاری کشورها را نهادینه کند. همکاری نزدیکتر ایران با عراق و ترکیه بر سر مدیریت دجله، نمونهای روشن از این مسیر است؛ مسیری که اگر درست پیموده شود، به جای رقابت و تنش، میتواند ثبات و مشارکت منطقهای به همراه بیاورد.
5. سرمایه گذاری در فناوری های نوین: بهکارگیری فناوریهای نوین، از جمله هوش مصنوعی و سامانههای سنجش از دور، میتواند فصل تازهای در مدیریت منابع آبی ایران رقم بزند. این ابزارها با فراهم کردن امکان پایش دقیق منابع، همراه با توسعه روشهایی چون تصفیه آب فاضلاب و آبیاری هوشمند، راه را برای افزایش بهرهوری و استفاده بهینه از آب هموار میکنند.
6. آموزش و فرهنگ سازی عمومی: آموزش میتواند ستون اصلی فرهنگ صرفهجویی در آب باشد. اگر از همان سالهای مدرسه تا دانشگاه، نسل جوان با ارزش واقعی هر قطره آب آشنا شود و رسانهها نیز این پیام را به خانهها ببرند، صرفهجویی دیگر یک توصیه گذرا نخواهد بود، بلکه به بخشی از سبک زندگی جامعه تبدیل میشود.
7. بازنگری در سیاست های صادراتی: یکی از گامهای اساسی در مدیریت بحران آب، بازنگری در الگوی صادرات کشاورزی است. صادرات محصولاتی مانند هندوانه و خرما، که هر کیلوگرمشان معادل صدها لیتر آب از کشور خارج میکند، عملاً به معنای صادرات آب پنهان است. در مقابل، تمرکز بر محصولاتی کمآببر مانند زعفران، میتواند هم منابع ارزشمند را حفظ کند و هم مزیت رقابتی ایران در بازارهای جهانی را تقویت سازد.
8. احیای روش های سنتی: بازگشت به میراث بومی میتواند بخشی از پاسخ ما به بحران آب باشد. سرمایهگذاری در بازسازی قناتها و احیای شیوههای سنتی آبیاری، مانند آنچه در یزد قرنها دوام آورده، هنوز هم راهی عملی و پایدار است. قناتها با کمترین میزان تبخیر و هزینه، ثابت کردهاند که حتی در روزگار فناوریهای پیشرفته، میتوانند جایگاهی مهم در مدیریت منابع آبی داشته باشند.
9. تقویت همکاری های بین المللی: حتی در شرایط تحریم، مسیر پیشرفت بسته نیست. ایران میتواند از راه همکاریهای علمی و غیررسمی با نهادهایی مانند یونسکو به دانش و فناوریهای نو دست یابد و بهرهوری منابع آب خود را ارتقا بخشد، بدون آنکه محدودیتها مانع نوآوری و توسعه پایدار شوند.
10. مدیریت تقاضا به جای عرضه: به جای آنکه تمام تلاشها صرف افزایش عرضه آب شود، باید نگاه خود را به مدیریت تقاضا معطوف کنیم. این رویکرد شامل اصلاح الگوی کشت، کاهش ضایعات در بخش کشاورزی و تشویق صنایع کمآببر است؛ گامی که میتواند مصرف را بهینه کند و فشار بر منابع آبی کشور را کاهش دهد.
اگرچه مسیر دشوار است، اما غیرممکن نیست. ایران پیشتر نشان داده که میتواند با خلاقیت، دانش بومی و همبستگی اجتماعی، از دل بحرانها راهی برای پیشرفت بسازد. امروز هم میتوان با ترکیب میراث گذشته و فناوریهای نو، بحران آب را به فرصتی برای بازتعریف توسعه، تقویت همکاریهای منطقهای و حفظ میراث طبیعی برای نسلهای آینده تبدیل کرد.
آب فقط یک منبع طبیعی نیست، سرمایهای ملی و میراثی مشترک است که همه، از سیاستگذاران گرفته تا کشاورزان و شهروندان عادی، در قبال آن مسئولیم.