کریدورهای اقتصادی در دهههای اخیر از پروژههای صرفاً توسعهای فراتر رفتهاند و به ابزارهای راهبردی در رقابتهای جهانی بدل شدهاند. کشورها از این کریدورها نه فقط برای تسهیل تجارت، بلکه برای اعمال نفوذ، مدیریت بحرانها و حتی کنترل رقبای ژئوپلیتیکی استفاده میکنند. به بیان دیگر، آنچه در ظاهر زیرساختهای حملونقل و تجارت است، در واقع اهرمهایی برای کنترل در منازعات جهانی به شمار میآید. امروز رقابت چین و آمریکا بر سر طرح «یک کمربند یک جاده» و ابتکار «کریدور هند–خاورمیانه–اروپا»، نشان میدهد که کریدورها عملاً به میدان جدیدی برای بازتعریف قدرت و امنیت بدل شدهاند.
کریدورها اقتصادی اما ابزاری ژئوپلیتیکی
دیپلماسی ایرانی در ادامه می نویسید: کریدورهای اقتصادی در ظاهر شبکهای از راهآهن، جاده، بنادر و خطوط انرژی هستند؛ اما در عمل به ابزارهای کنترل و تاثیرگذاری ژئوپلیتیکی تبدیل شدهاند. این مسیرها برای کشورها تنها راه هایی به جهت تسهیل تجارت نیستند، بلکه به معنای کنترل جریان کالا، انرژی و حتی تصمیمات سیاسی کشورهاییاند که در امتداد آنها قرار میگیرند.
بهعنوان نمونه، چین با طرح «یک کمربند–یک جاده» میکوشد حلقهای از وابستگی اقتصادی ایجاد کند تا کشورهای آسیایی، آفریقایی و اروپایی در شبکه زیرساختی آن ادغام شوند. این وابستگی نهتنها قدرت چانهزنی چین را افزایش میدهد، بلکه به آن امکان میدهد در منازعات ژئوپلیتیکی اهرم فشار داشته باشد.
در مقابل، آمریکا و متحدانش نیز طرحهایی چون «کریدور هند–خاورمیانه–اروپا» (IMEC) را دنبال میکنند تا موازنهای در برابر ابتکار چین ایجاد کنند. در این چارچوب، کریدورها به ابزاری برای شکلدهی به اتحادها و جلوگیری از تمرکز بیشازحد قدرت در دست یک بازیگر جهانی تبدیل میشوند.
به این ترتیب، کریدورها دیگر صرفاً مسیرهای تجاری نیستند؛ آنها به عرصهای برای رقابت قدرتهای بزرگ و ابزاری جهت بازتعریف نقشه ژئوپلیتیکی جهان بدل شدهاند.
اهرمهای کنترل در منازعات جهانی
کنترل یک کریدور اقتصادی، دیگر صرفاً یک موضوع زیرساختی نیست؛ بلکه به معنای تسلط بر شریانهای حیاتی تجارت، انرژی و سرمایهگذاری جهانی است. در جهانی که اقتصاد و امنیت بهشدت در هم تنیدهاند، مدیریت این مسیرها میتواند سرنوشت یک منازعه یا حتی توازن قدرت منطقهای را تغییر دهد.
در سوی دیگر، ابتکار «یک کمربند–یک جاده» چین (BRI) همچنان در صدر تحولات ژئوپلیتیکی قرار دارد. پکن با توسعه بنادر استراتژیک در پاکستان، سریلانکا و شرق آفریقا و همچنین سرمایهگذاریهای کلان در آسیای مرکزی، کشورها را به نوعی «وابستگی زیرساختی» گرفتار کرده است. بهویژه با بحران بدهی برخی کشورها مانند سریلانکا و زامبیا، مشخص شد که چین میتواند از این شبکه برای افزایش نفوذ سیاسی و اقتصادی خود بهره ببرد؛ ابزاری که در منازعات تجاری یا امنیتی، تبدیل به یک اهرم فشار جدی میشود.
ایالات متحده و اتحادیه اروپا نیز بیکار ننشستهاند. پروژههایی نظیر کریدور هند–خاورمیانه–اروپا (IMEC) که در اجلاس G20 دهلی نو معرفی شد، یا طرحهای سرمایهگذاری اروپا در آفریقا و مدیترانه، بهوضوح پاسخی به BRI چین و کریدورهای روسیه هستند. این مسیرها علاوه بر تسهیل تجارت، نقش بازدارنده در برابر وابستگی بیش از حد کشورها به شرق ایفا میکنند.
در سطح منطقهای، پروژه «راه توسعه» عراق به یکی از محورهای رقابت جدی بدل شده است. توافقات اخیر بغداد با آنکارا برای اجرای این مسیر از بندر فاو تا مرسین، همزمان ایران، ترکیه و کشورهای عربی را وارد یک بازی جدید کرده است. هر کشوری که بتواند سهم بیشتری در مدیریت و سرمایهگذاری این پروژه داشته باشد، عملاً در تعیین معادلات امنیتی و اقتصادی خاورمیانه نقش پررنگتری خواهد یافت.
به این ترتیب، کریدورها دیگر فقط خطوط اتصال اقتصادی نیستند؛ آنها در شرایط منازعه به «اهرمهای فشار» تبدیل شدهاند. بازیگران بزرگ با کنترل این شریانها میتوانند جریان تجارت جهانی را هدایت یا محدود کنند، و در نهایت، مسیر سیاست و امنیت کشورها را تغییر دهند.
پیامدها برای ایران و منطقه
ایران در موقعیتی منحصربهفرد میان خلیج فارس، آسیای مرکزی، قفقاز و دریای عمان قرار دارد؛ موقعیتی که از دیرباز آن را به چهارراهی ژئوپلیتیکی بدل کرده است. اما در سالهای اخیر، این مزیت سنتی با چالشهای تازهای روبهرو شده است.
از یک سو، فرصتها قابلتوجهاند. کریدور شمال–جنوب، اگر بهطور کامل فعال شود، میتواند ایران را به محور اصلی اتصال روسیه و آسیای مرکزی به هند و آبهای جنوبی تبدیل کند. این مسیر نهتنها درآمد ترانزیتی و سرمایهگذاری خارجی به همراه دارد، بلکه موقعیت ایران را در معادلات امنیتی اوراسیا تقویت میکند. همچنین، قرار گرفتن در میانه طرحهای جایگزین مانند «راه توسعه» عراق یا پروژههای منطقهای ترکیه، میتواند برای ایران زمینه همکاری یا حتی رقابت سازنده ایجاد کند.
اما تهدیدها نیز جدیاند. حذف تدریجی ایران از برخی کریدورها – از جمله ابتکار «یک کمربند–یک جاده» در شاخههای اصلی آن و نیز طرح – IMEC میتواند به معنای کاهش نقش ایران در زنجیرههای ارزش جهانی باشد. در چنین شرایطی، مسیرهای ترانزیتی به جای عبور از خاک ایران، از مسیرهای رقیب مانند ترکیه، قفقاز یا خلیج فارس هدایت میشوند. این روند نهتنها به زیان اقتصادی منجر میشود، بلکه وزن ژئوپلیتیکی ایران را نیز کاهش میدهد.
برای منطقه نیز پیامدها روشن است: هر کشوری که بتواند سهم بیشتری در مدیریت کریدورها و زنجیره تامین جهانی به دست آورد، نفوذ خود را در معادلات امنیتی و اقتصادی افزایش میدهد. رقابت ترکیه، عربستان، امارات و اسرائیل بر سر مشارکت در پروژههای ترانزیتی، نشان میدهد که خاورمیانه به یکی از میدانهای اصلی «جنگ کریدورها» بدل شده است.
بنابراین، ایران ناگزیر است میان فرصتها و تهدیدهای موجود راهبردی هوشمندانه اتخاذ کند؛ راهبردی که هم بر بهرهگیری از موقعیت جغرافیایی تأکید کند و هم از انزوای ژئوپلیتیکی جلوگیری کند.
جمعبندی و چشمانداز
کریدورهای اقتصادی امروز دیگر صرفاً ابزار توسعه و تجارت نیستند؛ آنها به میدان اصلی رقابت قدرتهای بزرگ و منطقهای بدل شدهاند. در جهانی که خطوط انرژی، زیرساخت و تجارت بهشدت با امنیت و سیاست گره خورده است، کنترل یک کریدور به معنای در دست گرفتن اهرمی برای نفوذ، فشار و حتی بازتعریف نظم ژئوپلیتیکی است.
رقابت چین و آمریکا بر سر پروژههایی چون «یک کمربند–یک جاده» و «کریدور هند–خاورمیانه–اروپا»، یا تلاش روسیه برای تقویت مسیر شمال–جنوب، نشان میدهد که منازعات آینده بیش از آنکه تنها در میدان نظامی رخ دهد، در عرصه مسیرهای اقتصادی و ترانزیتی رقم خواهد خورد. در این میدان، کشورهایی موفقترند که بتوانند همزمان زیرساختهای داخلی خود را تقویت کنند و جایگاه خود را در شبکههای منطقهای و جهانی تثبیت کنند.
برای ایران، کریدورها فرصتی دوباره برای احیای موقعیت تاریخی خود بهعنوان چهارراه شرق و غرب و شمال و جنوب هستند؛ اما در عین حال تهدیدی جدیاند، چرا که حذف از این مسیرها میتواند به انزوای اقتصادی و ژئوپلیتیکی بینجامد. در چنین شرایطی، انتخاب میان انفعال و راهبرد فعال، تفاوتی تعیینکننده در آینده امنیت و توسعه کشور ایجاد خواهد کرد.