جعفر! ول کن، برو سر اصل مطلب
سرمقاله
در جریان سفر اخیر رئیسجمهور، دکتر مسعود پزشکیان، به استان زنجان، لحظهای کوتاه اما پرمعنا رخ داد که میتواند درسی بزرگ برای همهی ما باشد. هنگامیکه محمدجعفر قائمپناه، معاون اجرایی رئیسجمهور، مشغول ستایش از صداقت و ویژگیهای مثبت ایشان بود، رئیسجمهور با صراحت و شوخیای دوستانه، صحبت او را قطع کرد و گفت: «جعفر! ول کن، حرفت را بزن…»
این دیالوگ ساده، که در دل خود صمیمیتی ناشی از دوستی دیرینه دارد، نهتنها توهینآمیز نبود، بلکه حاوی پیامی عمیق و کاربردی بود: وقت را با تعارفها و تمجیدهای بیفایده تلف نکن؛ برو سر اصل مطلب.
این لحظه، بازتابی از یک معضل فرهنگی و مدیریتی در کشور ماست. «جعفرها» همهجا هستند؛ کسانی که به جای پرداختن به اصل ماجرا، وقت جلسات و گفتوگوها را صرف تعارفات، تمجیدهای کلی و حاشیهپردازی میکنند. گاهی از سر عادت، گاهی برای جلب رضایت و گاهی برای خودنمایی. اما حاصل این رفتارها چیزی نیست جز اتلاف انرژی، زمان و تمرکز.
در دنیایی که سرعت و دقت در تصمیمگیری حرف اول را میزند، اینگونه مقدمهچینیها، مانعی جدی بر سر راه پیشرفتاند. تمجید و قدردانی البته لازم است، اما وقتی از حد بگذرد و به «تعریفهای جعفرانه» تبدیل شود، نهتنها اثربخش نیست، بلکه اصل مطلب را به حاشیه میبرد.
بارها در جلسات اجرایی، سخنرانیها و حتی گزارشهای اداری، شاهد بودهایم که دقایق زیادی به تعارفات و جملات کلیشهای سپری میشود، در حالیکه مسائل واقعی و چالشهای اصلی بیپاسخ میمانند.
پیام صریح رئیسجمهور ــ «حرفت را بزن!» ــ در آن لحظه، پیامی است برای همهی ما. دعوت به صداقت، اختصار، شفافگویی و تمرکز بر اصل. اگر در ساختارهای اداری و مدیریتی، این فرهنگ جا بیفتد که بدون اتلاف وقت به سراغ اصل موضوع برویم، بیتردید شاهد تصمیمگیریهای سریعتر، جلساتی پربارتر و اقداماتی مؤثرتر خواهیم بود.
بیایید از این درس کوچک، یک الگوی بزرگ بسازیم. در هر جایگاه و مسئولیتی که هستیم ــ مدیر، کارمند، معلم، دانشجو یا حتی یک شهروند عادی ــ وقت آن رسیده است که «جعفر درون» خود را مهار کنیم. قدردانی را کوتاه، صادقانه و بهجا انجام دهیم و انرژیمان را صرف حل مسائل اصلی کنیم. اینگونه، هم از هدررفت وقت جلوگیری میشود، هم قدمهایمان در مسیر ساختن ایرانی بهتر، محکمتر و مؤثرتر خواهد بود.
در پایان، تأکید میکنیم که این سرمقاله بههیچوجه قصد توهین به جناب آقای محمدجعفر قائمپناه را ندارد. ایشان شخصیتی محترماند و این نوشته صرفاً با الهام از یک موقعیت خاص، به نقد یک رفتار رایج و آسیبزا در فضای عمومی پرداخته است.