نقش پارادیپلماسی در حدود و قصور سیاست امنیتی دولت ها
رضا رحمدل- دکترای روابط بین الملل و استاد دانشگاه دولتی بجنورد
فهم قدرت و بازیگران در روابط بین الملل گاها پیچیدگی های موجب است. اکترهای غیر دولتی و عمومی همچون شهرداری ها، اتاق های بازرگانی، انجمن های میراثی یا سازمان های مردم نهاد در کنار دولت ها در این شیوه نقش ایفا می کنند.
از دوران باستان تا کنگره وین (1815) و پس از پایان جنگ جهانی دوم تا فروپاشی شوروی و یکه تازی دولت های هژمونیک، همگی دال بر این است که دولت ها نقش محوری در سیاست قدرت بین الملل بازی می کنند، اما سویه های ناپیدای قدرت، اقتصاد سیاسی بین الملل، سویه های قوم شناختی، نزدیکی های فرهنگی و جهانی شدن سلایق و ذائقه های آدمیان باعث شده که اکترهای که قبلا کمتر مورد توجه بودند در سیاست خارجی نقش ایفا کنند.
موضوعاتی که گاها با دستورکارهای محیطی زیستی یا میراث ملت و قوم ها در هماهنگی با سازمان های بین المللی در تلاش برای ایفای نقش بیشتری در سیاست قدرت در سطوح بین الملل اند. اما نقش دولت ها بعنوان بازیگران عرصه قدرت در نظام بین الملل به قول مورگنتا هنوز کماکان باقی است.
مسائل مرزی، محیط زیستی چون ریزگردها و تبادل قوم شناختی میان ملت ها همگی نشان از این دارد که برای مصلحت عمومی بعنوان عالیترین فهم سیاست، نیاز است که بازیگران غیر دولتی در کنار دولت ها به ایفای نقش بپردازند.
البته یک سیاست خارجی قطعا دارای پارادایم های امنیتی منسجمی است و بدون این انسجام ارتباطات با اختلالاتی مواجه خواهد شد. اما اینکه بخشی از وظایف سیاست خارجی به استان ها تفویض شود و در چارچوب سیاست های کلی امنیتی و اراده قدرت یک کشور بستر فراهم سازی بازی دیگر اکترها رو فراهم کردن، قطعا در رشد اقتصاد سیاسی منطقه ای موثر است و سیاست های همسایگی و منطقه ای از حالت تشریفاتی شهر خواهر خواندگی ها به اجماع حل مساله میان اکترهای غیر دولتی و برای حل مساله میان ملت ها راهبر خواهد بود که می تواند بعنوان یک لابی تاثیر گذار در ارتباط میان دولت ها موثر باشد و شرایط امنیتی را در روابط منطقه ای را بهبود بخشد.
چراکه اگر وابستگی های اقتصادی همراه و توام با پیوستارسیاست امنیتی یکپارچه دولت ها باشد، روابط با همسایگان را امن تر خواهد کرد که هم هزینه های دولت ها در بعد نظامی برای کنترل کنش دولت های همسایه کاهش می یابد و راه برای ایجاد اتحادیه های منطقه ای بیش از پیش فراهم ساخت.
آسیای میانه برای ایران می تواند این نقش را ایفا کند، هم افزایش صادرات و ایجاد تزاز تجارت خارجی مثبت و هم قدرتمند شدن شرکت های ایرانی در این مبادلات می تواند از پیامدهای اینگونه اتحادیه های منطقه ای با بهره گیری از بستر پارا دیپلماسی باشد. از اینرو نقش اتاق های بازرگانی و شهرداری ها و دستگاه های هواشناسی و محیط زیستی می تواند بعنوان یک کاتالیزور توسعه برای ایران با محوریت استان ها فراهم سازد و با تفویض بخشی از اختیارات و حدود قصور دولت در سیاست خارجی به استان با رعایت الزامات یکپارچگی امنیت داخلی می تواند بستر گسترش روابط ایران با کشورهای آسیای میانه چون ازبکستان، قرقیزستان، تاجیکستان، قزاقستان و غیره را فراهم سازد.
بستر توسعه روابط با کشور ترکمنستان بدلیل محدودیت های بسیار، بایست هنوز در چارچوب دولتی صورت گیرد چراکه در ارتباط ایران و ترکمنستان بازیگران دولتی نقش اصلی را ایفا می کنند و بخش خصوصی کمترین مانور را دارد. از اینرو پارادیپلماسی می توان بعنوان ابزار سیاست دولت ها و ایجاد بستر و زمینه های توسعه سیاست قدرت از منظر اقتصاد سیاسی نقش مهمی در رشد و توسعه ایران و مخصوصا استان ها ایفا کند.
البته پارادیپلماسی بدون یک سیاست اراده قدرت جامع ناکام است چراکه هنوز بازیگران دولتی نقش بسیار مهمی در روابط منطقه ای بازی می کنند و پیمان های چون شانگهای و اکو و میثاق نامه ها و تفاهم نامه ها می تواند بستر اصلی ایجاد فضا برای بازیگران غیر دولتی را فراهم سازد و بدین جهت پارا دیپلماسی بدون یک فهم واحد از سیاست خارجی منسجم امکان ناپذیر است و ممکن است به رویکرد تشریفاتی میان شهرداری های دو یا چند شهر محدود گردد که اهداف را در کل برآورده نخواهد کرد.
پس پارادیپلماسی نیاز به همراهی یک رویکرد واحد از منافع ملی همراه با سویه های قدرت دارد که بازیگران بخش خصوصی و نهادهای عمومی غیر دولتی را بعنوان ابزار پیش برنده خود بکار ببرد تا از منافع کل و برای ایران شرایط نیرومند تری ایجاد نماید تا در گذر زمان به افزایش صادرات و تراز مثبت تجاری و در نتیجه به کیفیت بیشتری در زندگی ایرانیان بیانجامد.