با پایان حکومت قاجارها، چند دهه زمان برد تا اولین دبیرستان دخترانه در بجنورد آغاز به کار کرد. نخستین دوران سوادآموزی دختران، با حضور در مکتبخانهها رقم خورد. روزهای سردِ زمستان سالهای دور را، به مکتبخانههایی میرفتند که با آتش گُر گرفته در اجاق گرم میشد.
روزگارانی که جز بردن قرآن، تکهای پوست گوسفند به عنوان زیرانداز هم همراهشان بود. با فرارسیدن سرمای پاییز و یخبندانهای زمستان، آوردن چند تکه هیزم برای مکتب، به دیگر وظایف نوآموزان قرآن اضافه میشد. چند خانم به عنوان معلم آموزش قرآن با لقب«ملّاباجی» در محلات مختلفی از شهر، وظیفهی آموزش را به دختران به عهده گرفته بودند.
پس از سالها، مدارس ابتدایی، تقریباً به عدد انگشتان دو دست راهاندازی شده بود. اما ادامهی تحصیل در دیگر شهرها، برای کسانی که مایل به گرفتن «تصدیق» ششم ابتدایی بودند، میسر نبود و بسیاری از موفقیت باز ماندند.
با گذشت سالها در دورهی پهلوی، نخستین دختران موفق شدند «تصدیق ششم ابتدایی» از وزارت«معارف» آن روزها در بجنورد را دریافت کنند.
نگاه سنتی خانوادهها و تعصبی که بسیاری از پدرها نسبت به حضور دختران خود برای رفت و آمد به کوچه و خیابان داشتند، مانع از این میشد تا اجازهی ادامهی تحصیل، پس از ششم ابتدایی را به فرزندان دختر خود دهند.
سالهایی که بسیاری از نسل جوان آن روزگاران، با گرفتن تصدیق ششم ابتدایی به ادارات بجنورد داخل شدند. موانع ادامهی تحصیل برای دختران، جدای از داشتن تمکن مالی، مخالفتهایی بود که در فضای شهر، از سوی بعضی افراد متشخص سایه انداخته بود. اما برخی خانوادهها، با ایستادگی و مقاومت در برابر نگاه سنتی، دختران خود را به مشهد که نزدیکترین شهر دارای امکانات آموزشی بود، میفرستادند.
سالها زمان برد تا «سیکل اول» که شامل کلاس هفتم، هشتم و نهم بود راهاندازی شد. گامی مثبت برای ادامهی تحصیل دختران و پسرانی که موقعیت رفتن به مشهد و دیگر شهرها را نداشتند. زیرا نبود سیکل اول در بجنورد، زمینهساز ترک تحصیل پسران شده بود و پدران به همین بهانه، مانع از ادامهی تحصیل دختران خود میشدند.
چندی بعد، برای دختران بجنوردی و شهرها و روستاهای اطراف، دبیرستانهای «ایراندخت» و بعدها «ششم بهمن» آغاز به کار کردند.
شوق بیحد دختران برای پشت سر گذاشتن دورهی تحصیلی ششم ابتدایی و نشستن در پشت میزهای چوبی دبیرستان، بیشباهت به رویا نبود که به همت اعضای انجمن شهر و معتمدین محلی به تحقق پیوست.
روپوش خاکستری از پارچهی اُرمَک، همراه با یقهی سفید و مشکی، تنها لباس فرم دبیرستانهای دخترانهی بجنورد بود. چادر رنگی، برای پوشش روی روپوش استفاده میشد که بعضی از دانشآموزان به دلخواه از آن و به طور عموم، در مسیر خانه تا دبیرستان استفاده میکردند.
دبیرستانهای ایراندخت و ششم بهمن، تقریباً جزو اولین مراکز آموزشی بودند که بر روی دختران گشوده شدند. گرفتن تصدیق ششم ابتدایی، نطقهی عطفی در زندگی روزمرهی کسانی بود که آیندهشان به نظر و نگاه پدر و مادرها و گاه بستگان درجهی یک بستگی داشت.
اعتقاد برخی پدرهای سنتزده بر این بود که مردود شدن در هر مقطعی تا ششم ابتدایی، یعنی پایان تحصیل دختران و یا موفق شدن در سال ششم، به منزلهی داشتن سواد کافی برای گذراندن امور محوله به آنها و شروع زندگی مشترک بود.
با گذشت چند سال، «سیکل دوم» یا همان کلاسهای دهم، یازدهم و دوازدهم در بجنورد راهاندازی شد و دختران توانستند، بدون مراجعه به مشهد و تهران و ...، مدرک «دیپلم»خود را بگیرند. ساخت و افتتاح دبیرستان ایراندخت در محل فعلی چهارراه هفده شهریور، آغاز تازهای برای دختران در بجنورد و مناطق اطراف آن بود.
وجود یک طبقه با نام «سالن نمایش»، سبب بروز و شکوفایی استعداد افرادی از اوایل دههی40 شد که در حوزهی اجرای نمایش، تواناییهایی داشتند. از آغازین روزهای بهرهبرداری، صدها نمایشنامه با کمترین امکانات فنی و با حضور انبوهی از مشتاقان به هنر نمایش به روی صحنه رفت.
هر چند در اولین سالها و در اجرای نمایشنامهها، نقش زنان را مردان زنانهپوش ایفا میکردند، اما به مرور، خانمها هم به روی صحنه آمدند و نقشها آفریدند. سالنی که خاطرات بسیاری از جشن گرامیداشت«چهارم آبان »، انتخاب «مادران نمونه» در روز «مادر» و «ششم بهمن»را در سینه دارد.
با افتتاح دبیرستان که کلاسها در دو نوبت صبح و بعدازظهر برگزار میشد، زمینهی حضور دبیرانی از دیگر شهرهای ایران در بجنورد فراهم شد. زنان و مردانی تحصیلکرده و دانشگاه دیده که بنای آموزشهای نوین را پیریزی کردند. تلاش و کوششی انکارناپذیر برای آموزش به دختران که زمینهساز حضور آنها برای شرکت در «کنکور»سراسری به جهت قبول شدن در دانشگاهها شدند.
تا اوایل دههی40، اکثریت دبیران دبیرستانها را آقایان تشکیل میدادند. پیش از این تاریخ و از سالها قبل، اولین دختران فارغالتحصیل از دانشگاه، مشغول تدریس در دبیرستانهای ایراندخت و ششم بهمن شدند.
پاییز 1357 و با شروع سال تحصیلی، نقش دبیرستان ایراندخت از بقیهی دبیرستانهای دخترانهی دولتی و «ملّی»، برجستهتر شد. با گذشت یکی دو ماه از پاییز، سالن نمایش و محوطهی پیرامونی دبیرستان، محل گردهمایی و برگزاری نمایشگاههای عمدتاً اجتماعی و سیاسی شد.
با اوجگیری مخالف عمومی در سطح کشور با نظام شاهنشاهی، گاه افرادی با عنوان سخنران از دیگر شهرها به بجنورد دعوت شده و در سالن نمایش دبیرستان ایراندخت، سخنرانی میکردند.
سالن نمایش و محوطهی دبیرستان ایراندخت تا بهمن 57 و یکی دو سال پس از آن، شاهد برگزاری دهها و صدها نمایشگاه عکس، روزنامهی دیواری، فروش کتاب، نوار کاست شعر و سخنرانی بوده است. از خاطرهانگیزترین گردهماییها در سالن نمایش، سخنرانی و شعرخوانی یکی از مضروبان حادثهی حملهی چماق به دستها از اطراف، به صف تظاهرات شهروندان بجنوردی بود.
دبیرستان ایراندخت، در پاییز57 و در اوج تظاهرات و راهپیماییها به وسیلهی شهروندان، به «فاطمه امینی» تغییر نام داد. اما یکی دو سال بعد، از طرف ادارهی آموزش و پرورش، «سمّیه» جایگزین فاطمه امینی شد.
پینوشت:
- محل قدیمی دبیرستان دخترانهی ششم بهمن، خیابان شهید صیادشیرازی
ــ 25شهریور، عنوان قبلی خیابان هفده شهریور تا سال1357
- ارمک. [ اُ م َ] (ترکی ، اِ) پشمینه ای باشد پوشیدنی. (برهان)
|| امروز جامه ای است پنبه ای برنگ خاکستری.
(فرهنگ لغت دهخدا)