تکامل معنوی در سایه مقایسه عاشورایی
بشیرسراجی: مدرس حوزه و دانشگاه دکتری تاریخ و تمدن
یکی از موضوعات رایج در زندگی انسانها، مقایسه کردن است. مقایسه را میتوان یکی از ویژگیهای طبیعی و ذاتی انسانها دانست. خداوند نیز در قرآن کریم، بارها میان دو گروه، ازجمله کسانی که میدانند و کسانی که نمیدانند یا میان مؤمن و فاسق و غیره، مقایسه کرده است. بهطورکلی در امور روزمره، سه نوع مقایسه رواج دارد: مقایسه صعودی، مقایسه نزولی و مقایسه دو نفر یا گروه همسان. اگر امور آدمی با بالاتر از خود مقایسه شد، این صعودی است. اگر با پایینتر مقایسه شد، نزولی و اگر با همسطح مقایسه گردید، مقایسه با همسان است.
اگر در امور مادی، مقایسه صعودی صورت بگیرد، سبب اضطراب میشود، اما مقایسه نزولی در امور مادی آرامشبخش است. مقایسه صعودی در مادیات، یعنی مقایسه خود باکسی که ثروت بیشتری دارد، خانه آنچنانی دارد و ازایندست امور. این نوع مقایسه یقیناً همراه با آثار منفی است. نخستین اثر منفی آن، فراهم آوردن زمینه حسادت و وقوع حسادت است. آنان که با دیدن قارون، فرعون، یزید و بسان اینها، خود را باختند و ندانستند این مُلک ریهای غصبی هرگز به عقد عمر سعدها درنخواهند آمد، دائم در نگرانی و آشفتگی غوطهورند. ثروت حرام یا ثروت اندوخته شده بیاستفاده به چه درد میخورد؟ کدام ثروت مادی دنیا با لحظهای همنشینی با حسینبنعلی(ع) قابلمقایسه و معاوضه است؟
امروز جوامع گوناگون به درد دنیاگرايي و مسير غيرتوحيدي مبتلا شده است. مسابقه در ثروتاندوزی، مسابقه در چشم و همچشمی. بدون شك اگر در مسائل مادي با بالاتر از خود مقايسهاي انجام شد، پريشاني، افسوس و نگراني بر زندگي وارد و غالب ميشود. سعدي شیرینسخن در باب مقايسه در گلستان سعدي بدين مضمون آورده كه پایبرهنه بودم و به مسجد كوفه رفتم. ديدم فردي پا ندارد. سپاس نعمت حق را بهجا آوردم كه من كفش ندارم، او پا ندارد؛ يعني اگر پا نميداشتم چقدر سختتر بود. سپس سعدي ميگويد:«بر بی کفشی خود صبر كردم» اين نوع مقايسه سبب رشد و صعود و آرامش است.
بااینهمه، آنچه محل بحث اصلی این نوشتار قرارگرفته، مقایسه صعودی در معنویات و مقايسه با اهالي معنويت است. مقایسه در معنویات نهتنها جزو مقایسه صعودی است، بلکه سبب رشد نیز هست
در کربلا افرادی حضور داشتند که مقایسه زندگی مادی آنان با اهل شام، سبب شد از قرآن ناطق، اسلام ناب و نوه گرانقدر پیامبر دستبردارند. در مقابل وهب نصرانی، خود را با فرزندان امام حسن و حسین علیهماالسلام مقایسه كرد و عطای عروس جوان و زندگی شیرین پس از ازدواج را به لقایش بخشيد.
اصحاب امام حسین (ع) در کربلا همگی الگویی چون امام را میخواستند و بر همين اساس ریزودرشت امور خود را با امام و ملجأ آمالشان مقايسه ميكردند. يكي از كساني كه اين مطلب دربارهاش صدق ميكند و در واپسين لحظات زندگياش نيز چنين مقايسههايي از او ملاحظه شد، وجود مقدس ابوالفضلالعباس (ع)، افسر رشيد كربلاست. حضرت عباس (ع) وقتي به شريعه فرات رفت و دست زير آب برد، ناخودآگاه و درآنواحد، خود را با اباعبداللهالحسين (ع) مقايسه كرد. مشهور است كه با خود بدين مضمون نجوا كرد: «درست است من تشنهام، اما سرورم و برادرم حسين (ع) هم تشنه است. من باشم و حسين نباشد چه فايدهاي دارد؟».اين است مقايسه صعودي حضرت ابوالفضل(ع). وقتي بشير بن جَذلَم با مادر ايشان؛ يعني حضرت امالبنين در دروازه كوفه مواجه شد و به او گفت: «چهار فرزندت به شهادت رسيدهاند». اين مادر، فوراً مرجع مطابقت صعودي خود را امام حسين(ع) قرار داد. فرزندان خود را با فرزندان حسين(ع) مقايسه كرد و فرمود: «عباس و همه برادرانش و هركه زير اين آسمان است، به فداي حسين(ع)».