ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
اطلاع رسانی

با توجه به افزایش هزینه‌های تولید روزنامه در چند ماهِ اخیر، و تلاش ما در راستای ادامه انتشار روزنامه «اترک» به‌روال معمول و حفظِ کیفیت و تیراژ روزنامه، ناگزیر به حذفِ امکان بازدید رایگان سایت و به‌تبع آن فروشِ آنلاین مطالب از طریق سایت هستیم. بنابر وضعیتِ اقتصادی اخیر، خاصه گرانی و نبودِ کاغذ موردنیاز برای انتشار روزنامه، در صورتی‌ که متقاضیِ بازدید از سایت روزنامه هستید و جهتِ یاری به امر فرهنگی و امکان ادامه انتشار روزنامه در این مسیر نیز ما را همراهی کنید.

چانچه تا اکنون عضو سایت نیستید، بر روی گزینه ثبت نام کلیک کنید.

چنانچه قبلا ثبت نام کرده‌اید، بر روی گزینه ورود به سایت کلیک کنید.

خبرهای روز

تبدیل خلافت اسلامی به سلطنت موروثی علت قیام امام حسین

صادق سلیمانی: ارشد فقه ومبانی حقوق اسلامی، سطح چهار حوزه علمیه خراسان

فلسفه رهبری و زعامت در اسلام بر پایه «رهبر برای مردم، مردم برای رهبر» مبتنی است. از این رو، رهبر جامعه اسلامی باید در حق مردم خیر خواهی کند و آن ها را مانند اجزا و عناصر شخصیّت خود تلقّی نماید و از تقوای کامل و درک وظایف خطیر رهبری برخوردار باشد تا جامعه اسلامی را چنان که شایسته است به سعادت رهنمون گردد. تأثیر رهبران اجتماعی در اصلاح جامعه به حدّی بالاست که پیامبر صلی الله علیه و آله فرمودند: «دو گروه از امّت من هستند که اگر فاسد شدند امّت من فاسد می شوند و اگر به صلاح و نیکی گرایش داشتند امّت من اصلاح گشته و صالح می شوند و آن ها عبارتند از دانشمندان و فرمانروایان.»امویان به تدریج و با شگردها و دسیسه‌های مختلف توانستند حکومت را به دست بگیرند. در نتیجه، معاویه پایه گذار حکومتی شد که با دوره قبل از خود، تفاوت‌های فاحشی داشت و سیاست او، سرمشق خلفای پس از وی شد؛ حکومتی که هیچ گونه سنخیتی با حکومت پیامبر نداشت.بنی امیّه رهبری و خلافت اسلامی را مانند بسیاری از مبانی دینی وارونه کردند. معاویه برای انجام دستور پدرش که گفت: « فرزندان عبد شمس خلافت را همانند یک توپ در برگیرید. سوگند به خدا نه بهشتی است و نه جهنّمی. و آن را برای فرزندان خود به ارث بگذارید».  همه چیز را در خدمت بنی امیّه قرار داد و نه تنها خیرخواهی برای امّت اسلامی نکرد، بلکه خلافت اسلامی را تبدیل به سلطنت موروثی کرد و برای نخستین بار در تاریخ خلافت اسلامی، موضوع ولیعهدی را مطرح کرد.

 وی در زمان حیات خود از مردم با زور و تهدید و دسیسه های دیگر برای ولیعهدی پسرش یزید بیعت گرفت . در حالی که گذشته از اصل بدعت بودن ولیعهدی، شخص یزید نیز فردی آلوده و فاسد و منحرف بود و به هیچ وجه صلاحیت خلافت را نداشت. این کار معاویه آن قدر و ناپسند بود که شخصی همانند زیاد بن ابیه، که خود از فاسقان روزگار بود، نیز به او اعتراض کرد.او پس از دریافت نامه معاویه مبنی بر اخذ بیعت برای یزید، مردی را که به فضل و فهم او اعتماد داشت نزد خود خواند و به او گفت: من می خواهم تو را بر موضوعی امین گردانم که بر صفحات نامه بر آن موضوع اعتماد نکردم! آن گاه گفت: نزد معاویه به شام برو و به او بگو اگر ما، مردم را برای بیعت با فرزندت دعوت کنیم، آن ها به ما چه خواهند گفت؟ با آن که یزید با سگ ها و بوزینه ها بازی می کند و لباس های الوان می پوشد و به نوشیدن خمر معتاد است و روز را با آلات موسیقی به پایان می رساند! چگونه می توان مردم را به بیعت با چنین کسی دعوت کرد، حال آن که در میان اجتماع افرادی همچون حسین بن علی، عبدالله بن عباس، عبداللّه بن زبیر و عبداللّه بن عمر هستند؟ ولی اگر تصمیم داری برای یزید به عنوان خلیفه بیعت بگیری، امر کن فرزندت را که یک سال یا دو سال مانند آن چهار تن رفتار کند و اخلاق و روش آن ها را در پیش گیرد، تا ما بتوانیم از این راه امر را بر مردم مشتبه سازیم و از آن ها برای او بیعت بگیریم.»

فضاحت و ننگ یزید تا آن جا بالا گرفته بود که حتی فرد ظالم و فاسدی مانند زیاد بن ابیه او را شایسته زمامداری نمی دانست!معاویه خود بهتر از هر کس دیگری فرزندش را می شناخت و به مفاسد اعتقادی و اخلاقی وی واقف بود. او به خوبی می دانست یزید شایستگی زعامت و رهبری جهان اسلام را ندارد، اما از آن جا که معاویه اساسا اعتقادی به مصالح اسلام و منافع عمومی نداشت و شیفته فرزندش بود، او را به ولیعهدی معرّفی کرد.یزید حتی آن هنگامی که به عنوان ولیعهد معرّفی شده بود نیز به مصالح اجتماعی و ملّت اسلامی بی اعتنا بود و دردناک ترین حادثه برای امّت مسلمان کوچک ترین تأسف و تأثّری در او به وجود نمی آورد.حسن بصری می گوید: «برای معاویه گناهانی بود که اگر بعضی از آن ها برای اهل زمین بود آنان را کفایت می کرد. یکی از آن ها این بود که زیاد بن ابیه را به پدرش ابوسفیان ملحق نمود و برادر خود خواند، دیگر این که حجر بن عدی و اصحابش را کشت. و جرم سوم او این بود که یزید را بر مردم مسلّط کرد.» [1]معاویه با بدعتی که در خلافت اسلامی انجام داد زمینه را برای هتک مقدّسات فراهم آورد و شرایط را برای سلطنت مروانیان مهیّا ساخت؛ به گونه ای که از آن پس در میان دودمان حاکم اموی (و نیز بعدها در سلسله عباسی) تعیین ولیعهد، برای خلیفه مانند کسری و قیصر، معمول و مرسوم گردید.

 


[1] سبط بن الجوزی، تذکرة الخواص، منشورات المطبعه الحیدریه، النجف الاشرف، 1382ق، ص286،

تبلیغ

ارسال دیدگاه شما

روزنامه در یک نگاه
ویژه نامه
تبلیغ پرتال استانداری خراسان شمالی
بالای صفحه