تأثیر سلبریتی ها در الگوپذیری نوجوانان / نقش خانوادهها پررنگ است اما...!
یک روانشناس و جامعه شناس با تاکید بر الگوپذیری و نقش مهم آن در زندگی گفت: گرایش به الگو و تأثیرپذیری از آن در ابعاد مختلف زندگی فردی و اجتماعی، از جمله گرایشهای ذاتی انسان است.
زینب ملایی با اشاره به اینکه دوره نوجوانی بین دوران کودکی و جوانی قرار دارد و فرد در این مقطع دچار یکسری تغییرات روانشناختی و اجتماعی میشود، بیان داشت: به طور کلی انسانها از دوران کودکی با الگوبرداری از یکدیگر میآموزند که چگونه زندگی کنند و در واقع همین الگوبرداری مسیر زیست شان را آسانتر میکند. چرا که الگوبرداری مسیر زندگی را نشان میدهد و انسان در هر بزنگاهی به الگویش نگاه میکند و مسیری که او را ادامه میدهد. در دوران کودکی، کودک با الگوبرداری از نقشهای مختلف پدری، مادری، پزشکی، معلمی، خانه داری و... مسیر رشد خودش را هموار میکند و نقشهایی که ممکن است در آینده به عهده بگیرد را با الگوبرداری تمرین میکند.
ملایی با تاکید بر اینکه هویتسازی نیازمند الگو و چارچوب شناختی است، اظهار داشت: در دوران کودکی، مدل لباس یا مدل مو یا ظواهری که کودک در الگوی موردنظرش دیده توجه اش را جلب میکند. مثلاً کودکی که روپوش سفید میپوشد به الگوی پزشک اش علاقمند است. الگوبرداری در این دوران خیلی کوتاه و موقتی است و میزان تعصب نسبت به الگوی انتخابی هم خیلی کم، اما در نوجوانی این الگوپذیری عمیقتر و در حقیقت همانندسازی با الگو بیشتر میشود. یک نوجوان زمان زیادی از وقتش را در فضای مجازی سپری میکند و سلبریتیها (بازیگران، خوانندهها، ورزشکاران و...) به علت شهرتی که دارند مورد توجه بسیاری از آنها قرار میگیرند. بنابراین نوجوان سعی میکند در مواردی مانند نوع لباس پوشیدن و سلایقی که این افراد دارند از آنها تبعیت کند.
وی افزود: نوجوان به اقتضای سن اش تعصب زیادی روی الگویش دارد و گاهی حتی به قدری در الگویش ذوب میشود که خانوادهاش را دچار نگرانی میکند. در چنین مواردی خانواده باید صبوری کند و حتی در نخستین گام او را تأیید هم بنماید. حتی به نوجوانش این اجازه را بدهد که درباره الگویی که برای خودش انتخاب کرده تحقیق و تحلیل کند و چه بسا در همین تحقیق کردنها خود نوجوان به این نتیجه برسد که الگویش چیزی نیست که در ظاهر از او میبیند. در گام بعدی خانواده میتواند نوجوانش را با الگوهای مناسبتری هم آشنا کند که نوجوان در یک بستر گسترده دست به انتخاب الگو بزند و نکته مهم این است که خانواده در این شرایط به هیچ عنوان نباید دست به اقدامات کنترل کننده بزند. چرا که این اقدامات در مورد نوجوانان عموماً با نتیجه معکوس مواجه میشود. در اشکال دیگر چنانچه میزان الگوبرداری خارج از حد یک نوجوان شد، خانواده میبایست با یک مشاور در خصوص آن صحبت شود. چرا که ممکن است خلاهایی در نوجوان وجود داشته باشد که او برای پر کردن آنها به الگوبرداری افراطی پناه برده باشد. این جریان البته در جوانی دچار تغییر و تحول میشود. در جوانی الگوبرداری مقداری تعدیل پیدا میکند و بعضاً ارزشیتر، اخلاقیتر و رفتاریتر میشود. حتی ممکن است الگوها از ذوب شدن در یک نفر فاصله بگیرد و الگوهای مختلف در مواردی متنوعی را در بربگیرد. به این شکل که فرد مثلاً از یک بازیگر مدل پوشش را انتخاب کند، در اخلاق و رفتار پدرش را الگو قرار دهد و.... .
او با بیان اینکه والدین باید از نوجوانانشان حمایت کنند، افزود: معمولاً نوجوانان به دنبال گرفتن تأییدیه والدین هستند. بنابراین باید به نوجوانان در تفهیم این موضوع که تصویری که از سوپراستارها نمایش داده میشود الزاماً واقعیت ندارد و ممکن با واقعیت زندگی این افراد متفاوت باشد، کمک کرد. البته تاکید میکنم با نصیحت و اجبار نمیتوان موضوعی را به نوجوان گوشزد کرد. چون نوجوان نصیحت پذیر نیست و دوست ندارد الگویش را زیر سؤال ببرند. والدین باید نوجوانشان را همراهی کنند و سعی کنند با صداقت، اندیشه و رفتاری دوستانه فرزندشان را در مسیری که به آگاهی ختم میشود، قرار دهند.
این روانشناس و جامعه شناس ادامه داد: بخشی از آگاهی بخشی به نوجوانان به فرهنگ سازی اجتماعی از قبیل تولید برنامههای تلویزیونی و... هم برمی گردد و البته خانوادهها هم برای آگاهی پیدا کردن نسبت به رفتار با نوجوان باید یکسری مطالعات و آموزشهای لازم را ببینند تا با فرزندشان چطور باید رفتار کنند.
او در پاسخ به این سؤال که راهکارهای مناسب برای الگوسازی نسل کنونی چیست؟ پاسخ داد: والدین هر چقدر سرمایه گذاری بهتری در دوران کودکی روی فرزنداشان داشته باشند در نوجوانی شاهد رفتارهای مناسبتری هم خواهند بود. یکی از آموزشهایی که در این زمینه به کودک میتوان داد، مهارت تفکر نقادانه است. به این معنا که فرصت آزمون و خطا و تصمیم گیری به کودکمان بدهیم. مثلاً زمانیکه میخواهیم اتومبیلی خریداری کنیم وظیفه تحقیق درباره تمام جزئیات آن اتومبیل را به نوجوانمان بسپاریم. اینکه مثلاً چه امکاناتی دارد، چه نقایصی دارد و... . این مهارت باعث میشود فرزندمان در بزرگسالی تنها به یک بعد از الگویی که انتخاب کرده توجه نکند و ابعاد گستردهتری از موضوع یا فردی که به عنوان الگو انتخاب کرده را ببیند.