21 مرداد هرسال مصادف است با روز ملی حمایت از صنایع کوچک، ضمن تبریک و تهنیت این مناسبت به فعالان عزیز این عرصه و عرض خداقوت خدمت این عزیزان، این مناسبت را بهانهای قراردادیم تا به موضوع صنایع کوچک و فرصتها و چالشهای موجود، بهویژه در استان خراسان شمالی نگاهی داشته باشیم.
تعاریف از صنایع کوچک و متوسط در کشورهای مختلف متفاوت است. در غالب موارد صنایع را بر مبنی میزان اشتغال آنها به کوچک، متوسط و بزرگ تقسیم میکنند. در ایران نیز تعریف واحدی از بنگاههای کوچک و متوسط ارائه نشده است و از سازمانی به سازمان دیگر متفاوت است. در یک طبقهبندی بنگاههای صنعتی ایران برحسب اندازه به چهار گروه ۴۹-۱۰ نفر کارکن، ۹۹-۵۰ نفر کارکن، ۱۴۹-۱۰۰ نفر کارکن و ۱۵۰ نفر کارکن و بیشتر تفکیکشدهاند که از این میان، سه گروه نخست در زمرهٔ بنگاههای کوچک و متوسط محسوب شدهاند.
از بنگاههای کوچک و متوسط به smeها یاد میشود.
صرفنظر از معیار تقسیمبندی، بنگاههای کوچک و متوسط ویژگیهای مشترکی دارند که ازجمله آنها میتوان به حجم پایین سرمایهگذاری در هر واحد، سهم بالای بخش خصوصی در مالکیت این بنگاهها، سهم بالای اشتغال در اقتصاد کشور، قابلیت اجرایی بالا، گستردگی جغرافیایی این صنایع و ... میتوان اشاره نمود بهگونهای که بر مبنای گزارشهای اقتصادی قریب به 70% تولیدات صنعتی در صنایع کوچک و متوسط کشور صورت میپذیرد.
همین ویژگیهای صنایع کوچک، فرصتهای زیادی را در مناطق مختلف کشور و ازجمله استان خراسان شمالی ایجاد کرده و میکند که در صورت شناخت و توجه به این فرصتها، صنایع کوچک و متوسط میتوانند بهعنوان پیشران رشد و توسعه استان عمل کنند و در صورت بیتوجهی و یا عدم شناخت خود میتواند به مهمترین مانع توسعه تبدیل شود.
بسیاری از کارشناسان و صاحبنظران معتقدند، میزان اشتغال معیار مناسبی برای تقسیمبندی صنایع به کوچک، متوسط و بزرگ نیست. بر اساس این دیدگاه صنایع را باید بر اساس نوع و ماهیت فعالیتی که انجام میدهند و نوع کالاهایی که تولید میکنند و میزان ارتباط و وابستگی آنها به همدیگر تقسیم نمود. در این دیدگاه صنایع پاییندستی یا پسین صنایع مادر، صرفنظر از میزان اشتغال آنها، در زمره صنایع کوچک و متوسط قرار میگیرند.
مهمترین ویژگی مشترک صنایع کوچک در این تعریف وابستگی متقابل صنایع کوچک و متوسط به صنایع بزرگ و بالعکس هست. بدین صورت که صنایع کوچک به جهت تأمین مواد اولیه خود از صنایع بزرگ به مهمترین بازار فروش صنایع بزرگ تبدیل میشوند و از طرف دیگر با تبدیل مواد اولیه دریافتی به دیگر کالاهای واسطهای و نهایی اولاً زنجیره تولید را تکمیل کرده و بازارهای گستردهتری برای صنایع بزرگ به وجود میآورند و گاهی خود بهعنوان تأمینکننده کالاهای واسطهای و قطعات صنعتی برای صنایع بزرگ نقش ایفا میکنند و وابستگی متقابل ایجاد میکنند
در این نوع تقسیمبندی وجود صنایع بزرگ نهتنها مانعی برای تأسیس صنایع کوچک و متوسط نیست بلکه خود آنها بسترساز ایجاد صنایع کوچک هستند و در اکثر موارد و بهویژه در کشورهای پیشرفته صنعتی که این معیار را بهعنوان معیار تقسیمبندی خود قبول دارند حتی خود صنایع بزرگ با درنظرگرفتن مشوقهایی همچون موکول کردن دریافت بهای مواد اولیه تحویلی خود به صنایع کوچک و متوسط به بعد از فروش محصول نهایی تولیدشده این صنایع و یا تهاتر آن با بهای کالاهای واسطهای و قطعات دریافتی موردنیاز خود از این صنایع، مردم و بخش خصوصی را به سرمایهگذاری در این صنایع تشویق میکنند.
با چنین نگاهی، توجه به فرصتهای پیشروی استان در ایجاد صنایع پاییندستی در زیرمجموعه صنایع بزرگ استان میتواند نقش بزرگی را در افزایش سرمایهگذاری، ایجاد اشتغال و افزایش سهم استان از تولید ناخالص داخلی کشور داشته باشد. انواع و اقسام قطعهسازیهایی که در زیرمجموعه صنایع فولاد اسفراین میتوان ایجاد کرد، ده ها و صدها صنعت کوچک و متوسطی که بهرهبرداری از پروژه شمش آلومینیوم در زیرمجموعه آلومینای جاجرم میتوان ایجاد نمود و استان را به قطب صنایع مرتبط با آلومینیوم کشور تبدیل کرد و یا صنایع کوچک مختلفی که در زیرمجموعه پتروشیمی استان میتوان برنامهریزی و ایجاد نمود.
صنایع بزرگ استان بخشی از این مشوقها را در قالب مسئولیتهای اجتماعی خود میتوانند به اجرا درآوردند اما لازمه این کار ارائه مشاورههای درست به مسئولین ارشد استان و برگزاری نشستهای تخصصی و کارشناسی برای هماهنگی بیشتر و بسترسازی برای ایجاد این تعامل دوسویه و بلکه همکاری چندجانبه بین مدیران و تصمیمگیران دولتی با مدیران عامل واحدهای بزرگ صنعتی و مدیران صنایع کوچک و متوسط باهدف همکاری متقابل هست.
واقعیت این است که تاکنون چنین تعاملی در اکثر نقاط کشور و به صورت خاص در استان خراسان شمالی بین مدیران دولتی و بخش خصوصی ایجاد نشده و هرکدام به صورت جزیرهای عمل کرده و عمل میکنند و وقتی موفقیت حاصل نمیشود بهجای آنکه به آسیبشناسی موضوع بپردازند، با متهم کردن یکدیگر نیمچه فضای تعاملی موجود را هم از بین میبرند! این اتفاق نهتنها کمکی به موضوع نمیکند بلکه فضا را مسموم کرده و کار را بس دشوار میکند زیرا از قدیموندیم گفتند ساختن یکخانه نو در زمین خام راحتتر از نوسازی یکخانه مخروبه است چون حداقل نیاز به آواربرداری ندارد.
متأسفانه بر اساس آنچه در سالهای اخیر حداقل در فضای رسانهای و بهویژه فضای مجازی انعکاس یافته است، نشان میدهد که در این زمینه تعامل خوب و قابل قبولی بین مدیران دولتی و مدیران مجموعههای بزرگ صنعتی وجود ندارد تا اینجایی که گاهی همدیگر را تهدید به قطع خدمات و... میکنند!!
علاوه بر این، تصمیمات متناقض و بعضاً متضاد در سطح ملی نیز علیرغم وجود قانون تسهیل و رفع موانع تولید و تأکیدات مؤکد رهبر معظم انقلاب در نامگذاری سالها با عناوین اقتصادی، آسیبهای جدی به صنایع کوچک و متوسط زده و میزند و انگیزههای را از بین میبرد.
بهعنوان شاهد مثال، عرض کنم که سیاستهای کلان کشور در طی سالیان متمادی در حمایت از صنایع کوچک و متوسط، ایجاد شهرکها و نواحی صنعتی باهدف تأمین زیرساختها و نیازهای اولیه در محل شهرک، باهدف کاهش هزینههای سرمایهگذاری و حمایت از ایجاد این صنایع بوده و هست و این در صورتی است که طی سالهای اخیر با یک تصمیم غیرکارشناسی و توزیع اعتبارات روستایی و عشایری واحدهای مستقر در این شهرکها از این تسهیلات ارزانقیمت حمایتی بیبهره ماندند و چه آسیبهایی که به واحدهای کوچک و متوسط وارد نشد.
بههرحال واقعیت این است که با ابلاغ سیاستهای کلی اصل 44 قانون اساسی در سال 1383 و ممنوعیت قانونی دولت برای سرمایهگذاری در فعالیتهای اقتصادی بهجز در موارد خاص (همچون طرحهای محرومیتزدایی و یا سرمایهگذاری سازمانهای توسعهای وابسته به دولت در مناطق کمتر توسعهیافته) نمیتوان منتظر اعتبارات و سرمایهگذاریهای دولتی ماند و مسئولین امر باید بدانند که تنها راه توسعه استان، بسترسازی برای ایجاد و حمایت از صنایع کوچک و متوسط هست و لاغیر! و این اتفاق بهجز با تعامل و همفکری و همکاری همه مدیران و آحاد جامعه محقق نخواهد شد.
پاینده باشید
یحیی نیکدل - دکتری کسبوکار «DBA» و کارشناس ارشد توسعه اقتصادی و برنامهریزی