کد خبر:
20
| تاریخ مخابره:
۱۳۹۷ پنج شنبه ۴ بهمن -
11:16
دانستی هایی در خصوص بازاریابی عصبی
پریسا وحدانی_بازاریابی عصبی یک رشته جدید و نوظهور است که رفتار مصرف کننده را با علوم اعصاب ارتباط می دهد همچنین بازاریابی عصبی روشی است که از تکنیکهای تصویربرداری عصبی برای درک رفتار انسانها در رابطه با بازار و مبادلات بازاریابی با استفاده از پاسخ قشری خاص مغز بهره میبرد.
علوم جدیدی مانند بازاریابی عصبی شاید برای برخی مردم جالب و جذاب باشد بدین جهت روزنامه اترک در هر شماره خود بخشی از موضوع بازاریابی عصبی را به خوانندگان معرفی خواهد کرد.
یک کارشناس ارشد مدیریت ورزشی در گفتگو با خبرنگار اترک گفت: بازاریابی عصبی یک رشتهی جدید و نوظهور میباشد که رفتار مصرفکننده را با علوم اعصاب ارتباط میدهد.
امیراکبرزاده می افزاید: مفهوم بازاریابی عصبی نخستین بار توسط روانشناسان دانشگاه هاروارد در سال 1990 به وجود آمد، درواقع با شروع دههی 1990 میلادی و به کمک تکنیک شبیهسازی دو پزشک آمریکایی و بریتانیایی به نامهای پل التربر و پیتر مانسفیلد مفاهیم بازاریابی عصبی کلید خورد. این کارشناس ارشد مدیریت ورزشی اظهار کرد: تکنولوژی مدل بازاریابی عصبی بر اساس این مفهوم است که بخش عمدهای از تفکر فعالیتهای انسانی (بیش از 90 درصد) ازجمله احساسات، در منطقه ناخودآگاه مغز رخ میدهد که پایینتر از سطح هوشياري انسان است ازاینرو، یادگیری فرآیندهای مؤثر دستکاری فعالیتهای در قسمت ناخودآگاه مغز همواره موردتوجه بازاریان بوده است و علت اصلی تلاشهای وافر جهت فراگیری این روش، القای واکنشهای موردنظر و مطلوب در ادراکات شخص می باشد.
اکبرزاده گفت: پدر علم بازاریابی عصبی دکتر ال اسمیتز برنده جایزه نوبل اقتصاد در سال 2002 است و کلمهی بازاریابی عصبی توسط او با مضمون ذیل ابداع شد: به کارگیری تکنیک شناسایی مکانیسمهای مغزی برای درک رفتار مشتریان بهمنظور بهبود استراتژیهای بازاریابی است.
وی اضافه کرد: از سوی دیگر در سال 2002 برخی از شرکتهای آمریکایی مانند برایت هاوس و سیلزبرین اولین شرکتهایی بودند که خدمات بازاریابی عصبی و خدمات مشاورهای استفاده از تکنولوژی و دانش در علوم عصبشناختی را ارائه میدادند و اولین پژوهش بازاریابی عصبی توسط پروفسور رید منتاگ استاد علوم اعصاب در دانشگاه پزشکی بیلور در سال 2003 انجام شد که در سال 2004 در سمپوزیوم تخصصی و بینالمللی کاربرد شبیهسازی بازاریابی عصبی نورون چاپ شد.
اکبرزاده گفت: این پژوهشگر از گروهی از افراد درخواست کرد که پپسی و کوکاکولا بنوشند در حین اینکه مغزشان توسط دستگاه تصویربرداری اسکن میشد تا بتواند تراکنشهای مغزیشان را مشاهده و مقایسه کنند بدینصورت که بررسی شود مصرفکنندگان در حین نوشیدن پپسی و کوکاکولا چه تراکنشهای مغزی دارند و برای سنجش کارایی و مقایسه این برندها این تراکنشها را باهم مقایسه کند.
این کارشناس ارشد مدیریت ورزشی افزود: بازاریابی عصبی بهعنوان شاخهی جدیدی از علم بازاریابی منجر به شناسایی و درک بهتر مکانیسمهای مغزی مصرفکننده در راستای افزایش کارایی تجاری سازمان میشود و همچنین میتوان بازاریابی عصبی را بهصورت زیر تعریف کرد: روشی است که از تکنیکهای تصویربرداری عصبی برای درک رفتار انسانها در رابطه با بازار و مبادلات بازاریابی با استفاده از پاسخ قشری خاص مغز بهره میبرد.
خوانندگان و همراهان همیشگی اترک منتظر انتشار دیگر مباحث بازاریابی عصبی در شماره بعدی باشند.