دالان زنگزور؛ بازنمایی نقاط ضعف سیاست خارجی ایران
نویسنده: روح الله سوری، کارشناس ارشد روابط بین الملل
به نظر می رسد که داغ شدن موضوع زنگزور در سطح جامعه ایران تا حدود زیادی ناشی از دو مساله باشد در درجه اول باید به مبهم بودن چنین طرحی و چگونگی اجرای آن اشاره کرد. به عبارت بهتر هنوز مشخص نیست در این طرح دقیقا قرار است چه اتفاقی رخ دهد تا اینجای کار، صرفا کشور آذربایحان به منظور دسترسی به بخشی از خاک خود که در داخل مرزهای ارمنستان قرار دارد تصمیم دارد گذرگاهی را ایجاد کند که از خاک ارمنستان در مجاورت مرز ایران می گذرد که به نظر نمی رسد این موضوع فعلا به معنای ایجاد تغییر در مرزهای ایران با ارمنستان باشد.
مساله دوم نگاه منفی است که در بخش عمده ای از جامعه ایران نسبت به سیاست های روسیه وجود دارد و در سال های اخیر نیز با توجه به عمیق تر شدن شکاف بی اعتمادی میان حاکمیت و مردم این حس بیشتر هم شده است. نگارنده در بسیاری از موارد منتقد سیاست های ایران در قبال روسیه است و بر این باور است که روسیه در بسیاری از موارد نگاه بالا به پایین به ایران دارد و سیاست روسیه در قبال ایران را در کلیت خود ممانعت از بهبود روابط ایران با آمریکا و متمایل شدن ایران به غرب می داند. اما به هر حال باید توجه داشت که تشدید تنش ها بین ایران و روسیه هم با توجه به دلایلی که بحث مفصل تری می طلبد می تواند مشکلاتی را نیز متوجه منافع ملی ایران کند. به همین خاطر آنچه غیرقابل تردید است این است که سیاست ایران در این رابطه باید سیاستی به دور از احساسات و بویژه احساسات قومی باشد.
مساله بعدی که قابل طرح است تاثیراتی است که ایجاد دالان زنگزور می تواند بر موقعیت ایران از لحاظ ارتباط و دسترسی به اروپا داشته باشد. مخالفان چنین طرحی مدعی هستند که با اجرایی شدن چنین طرحی راه دسترسی ایران به اروپا و شمال قفقاز از طریق ارمنستان بسته خواهد شد. برای پاسخ دقیق تر به این ادعا باید دید که راه ارتباطی ایران از طریق ارمنستان تا چه حدی از اهمیت برخوردار است بویژه در مقایسه با راه خزر و ترکیه.
به نظر می رسد که اهمیت راه ارتباطی ایران به اروپا، روسیه و شمال قفقاز از طریق دریای خزر و یا ترکیه بیشتر از راه ارتباطی ارمنستان باشد. ضمن اینکه باید دید ایا دالان مذکور قطع کننده راه ایران به ارمنستان خواهد شد یا خیر؛ این مساله مهمی است که به نظر می رسد مخالفان این طرح در داخل ایران آن را بصورت پیش فرض در ذهن خود جای داده اند. در مورد راه های ارتباطی ایران واقعیت این است که مسیرهایی مثل "کریدور میانی" که چین را از طریق آسیای میانه و آذربایجان به ترکیه و اروپا وصل می کند، یا "کریدور شرق به غرب" که متصل کننده چین از طریق دبی و ریاض و حیفا به اروپاست و همچنین پروژه "جاده توسعه" ترکیه که در صورت اجرایی شدن بندر فاو در عراق (و همچنین بنادر قطر و امارات) را به ترکیه و اروپا متصل خواهد کرد نقش بسیار بیشتری در دور زدن ایران و ایجاد انزوای مواصلاتی برای ایران خواهند داشت. حال اینکه چرا معمولا در چنین طرح هایی جایی برای ایران در نظر گرفته نمی شود علت های گوناگونی از عدم وجود زیرساخت های مناسب تا تحریم ها را می توان برای آن برشمرد. اما اگر بخواهیم بصورت کلی تر و کلان تر صحبت کنیم باید گفت که به دلیل عدم توجه تصمیم گیرندگان در ایران به سیاست های چندوجهی عملا جعبه ابزار ایران در قبال دیگران خالی است و به همین خاطر ایران معمولا در چنین برنامه هایی نقش آفرینی خاصی نمی تواند ایفا کند.
در مورد موضوع دلان زنگزور هم این مساله کاملا قابل رویت است و آنچه ضروری است اطمینان حاصل کردن ایران از مسدود نشدن راه ارتباطی خود با ارمنستان است؛ هر چند که این مهم مستلزم داشتن اهرم های فشار، اقناع و تهدید بصورت همزمان است که همان طور که گفته شد در حال حاضر ایران به دلیل ارتباط یک خطی با دیگران چنین اهرم هایی را در اختیار ندارد.
منشاء ایجاد چنین مشکلات و چالش هایی برای ایران را باید عدم توانایی ایران در شکل دهی به روابط همزمان همکاری و رقابت با دیگر کشورها در نظر گرفت که نتیجه آن کاسته شدن از قدرت مانور و بازی ایران در معادلات منطقه است. در واقع با در پیش گرفته شدن رویکردی که می توان از آن تحت عنوان رویکرد هجینگ یاد کرد ضمن گسترش زمینه های همکاری با دیگر کشورها باید همزمان اهرم ها و کارت های رقابتی مناسب در روابط با آنها را هم در اختیار گرفت تا بتوان از قدرت تاثیرگذاری مناسب برای تامین حداکثری منافع کشور برخوردار شد. دیپلماسی ایرانی