چشماندازی نو به حکمرانی و سیاست
یادداشت – رضا رحمدل، دکتری روابط بین الملل و استاد دانشگاه
حکمرانی، مفهومی است که به سازماندهی قدرت سیاسی در یک جامعه و بررسی تأثیرات آن میپردازد. این مفهوم ذیل عنوانهایی مانند حکمرانی انرژی، حکمرانی مشارکتی و حکمرانی نهادی دستهبندی میشود و میتوان از چشماندازهای گوناگون به آن نگریست.
اما چرا حکمرانی اهمیت دارد و چه تأثیری بر زندگی روزمره و اقتصاد جامعه میگذارد؟ این مسئله از آن جهت حائز اهمیت است که حتی سیاستگذاریهای جاری یک نظام سیاسی تا حد زیادی به نوع و نگرش حکمرانی وابسته است. تعیین بنیانهای حکمرانی، تأثیری ژرف بر سیاستگذاریها و برنامهریزیهای آتی دارد. از این رو، اگر جامعه با حکمرانی نیرومند و برنامهریزی شدهای اداره شود، هم از منظر آیندهپژوهی، توسعه آن تضمین میشود و هم بقای آن حفظ خواهد شد. بر این اساس، شیوه حکمرانی با ابعاد مختلف زندگی روزمره و معیشت جامعه پیوند خورده و به عنوان روش برنامهریزی و سازماندهی نهادهای سیاسی و کارکردهای آن، از اهمیت بالایی برخوردار است.
آنچه در این میان اهمیت بیشتری دارد، پیامدهای حکمرانی است که باید در بازههای زمانی طولانی مورد توجه قرار گیرد؛ چرا که حکمرانی، چه از نظر قانونگذاری و چه از نظر ساختاری، نتایج خود را در فرآیندی بلندمدت نشان میدهد. تاریخ تحولات یک کشور یا جامعه در یک بازه تاریخی گواه این مدعاست. ممکن است قانونی در دورهای خاص یا تحت یک رژیم سیاسی، ذینفعانی داشته باشد، اما به دلیل کاربردش، در دورههای بعدی نیز تداوم یابد. بنابراین، پیامدهای یک قانون تنها به یک رژیم سیاسی یا دوره تاریخی خاص محدود نمیماند و حتی پس از تحولات انقلابی و تغییر رژیمها، اثرات خود را بر جای میگذارد.
به عنوان مثال، قوانین حوزه انرژی و آب که ممکن است از دهههای نخست دوره پهلوی وضع شده باشند، امروز تأثیرات خود را بر چرخه هیدرولوژی و منابع آب زیرزمینی نشان میدهند. یا کمتوجهی به توسعه نیروگاههای انرژی تجدیدپذیر در دولتهای گذشته، میتواند در دوره جدید به گرانی، کمبود انرژی و مشکلات ناشی از آن بینجامد. از این رو، علاوه بر ساختار سیاستگذاریها، باید قانونگذاری در مسائل حیاتی مانند انرژی را از منظر تاریخی نیز مورد بحث قرار داد.
حتی مباحث انرژی، هم از جنبه سیاستگذاری و هم از منظر نگرشها، باید در یک دوره صدساله واکاوی شود؛ زیرا اگر زیرساختهای یک مسئله، چه از نظر قانونگذاری و چه از نظر آییننامهای، ناقص یا نادرست باشد، میتواند در چرخههای بعدی حکمرانی نظامها و رژیمهای مختلف بازتاب یابد. بنابراین، برای درک حکمرانی، باید بازه تاریخی حداقل صد ساله را در نظر گرفت و بر اساس کمیابی منابع و تصمیمات ذینفعان در دورههای مختلف، قضاوت کرد. از این منظر، باید دید که ملزومات امروز و آینده انرژی و منابع آن، با توجه به محدودیتها و امکانات ناشی از تصمیمگیریهای دولتها و نظامهای گذشته، تا چه اندازه دیده شده است.
به عنوان مثال، برنامهریزی برای استفاده از گاز صرفاً به عنوان منبع گرمایشی، یا در نظر گرفتن آن به عنوان منبع انرژی برای صنایع، تولید برق و همچنین به عنوان ماده خام صنایع پتروشیمی در سیاست جایگزینی واردات، تفاوتی اساسی و بنیادین ایجاد میکند.
در نتیجه، برای فهم حکمرانی، ابتدا باید به دادههای عظیمی از تصمیمات، سیاستگذاریها، قانونگذاریها و آییننامههای گذشته مراجعه کرد، سپس پیامدهای آن را در دورههای متأخر و جاری به بحث و بررسی گذاشت. نتایج حاصل از چنین تحقیقی، که معطوف به آینده است، میتواند راهی تازه برای حکمرانی قدرتمندتر، با کمترین هزینه و بیشترین ارزش افزوده هموار کند.