ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
اطلاع رسانی

با توجه به افزایش هزینه‌های تولید روزنامه در چند ماهِ اخیر، و تلاش ما در راستای ادامه انتشار روزنامه «اترک» به‌روال معمول و حفظِ کیفیت و تیراژ روزنامه، ناگزیر به حذفِ امکان بازدید رایگان سایت و به‌تبع آن فروشِ آنلاین مطالب از طریق سایت هستیم. بنابر وضعیتِ اقتصادی اخیر، خاصه گرانی و نبودِ کاغذ موردنیاز برای انتشار روزنامه، در صورتی‌ که متقاضیِ بازدید از سایت روزنامه هستید و جهتِ یاری به امر فرهنگی و امکان ادامه انتشار روزنامه در این مسیر نیز ما را همراهی کنید.

چانچه تا اکنون عضو سایت نیستید، بر روی گزینه ثبت نام کلیک کنید.

چنانچه قبلا ثبت نام کرده‌اید، بر روی گزینه ورود به سایت کلیک کنید.

خبرهای روز

رابطه فقر و ایدئولوژی؛ مطالعه موردی: چین

یادداشت – رحمانی

با گسترش ناترازی برق و آب و همچنین تورم افسارگسیخته پس از جنگ ۱۲ روزه بین ایران و اسرائیل و تعطیلی دو روزه شهرک‌های صنعتی و بازار، شاهد موج جدید و بی‌سابقه‌ای از تعدیل نیرو در بخش خصوصی هستیم که به گسترش فقر، نابرابری، تبعیض و خشونت اجتماعی می‌انجامد. به همین دلیل، در این مقاله به بررسی رابطه فقر، سیاست و ایدئولوژی و راه‌های مقابله با فقر با نمونه‌ای از چین می‌پردازیم.

ایدئولوژی یک فیلتر قابل برنامه‌ریزی است که هنگام پردازش واقعیت، بر ادراک اعمال می‌شود. این فیلتر تأثیر قابل توجهی در حذف واقعیت‌ها و تغییر شکل تصویر واقعیت به چیزی کاملاً تحریف‌شده دارد. ایدئولوژی با پشتیبانی از تناقض در درون یک سیستم اختلال شناختی، نقاط کور ایجاد می‌کند و مانع از توسعه خودآگاهی می‌شود.

در میان عوامل مختلف سیاسی، اقتصادی و اجتماعی برای توسعه دولت رفاه، تاریخ اندیشه سیاسی اغلب به بعد ایدئولوژی توجه کرده است. ایدئولوژی به عنوان مجموعه‌ای از باورهای اخلاقی و سیاسی خاص درباره انسان و جامعه که عمیقاً در ارزش افراد ریشه دارد، یک دستگاه فرهنگی کلیدی برای بسیج بازیگران سیاسی مانند احزاب، بوروکرات‌ها و انجمن‌های مختلف در جامعه مدنی برای دستیابی به نتایج خاص سیاستی است (Freeden2003).

وقتی صحبت از فقر می‌شود، چگونگی تفسیر آن توسط ایدئولوژی غالب در یک جامعه، عامل مهمی است که بر شیوه‌های رفاهی آن جامعه تأثیر می‌گذارد.

فقر حالت طبیعی ماست. بشر در ابتدا بدبخت بود. به محض اینکه فردی ایده ساخت ابزار یا استفاده از پوست حیوانات برای محافظت در برابر سرما را ارائه کرد، ثروتمندتر شد. دارایی است که انسان را ثروتمند می‌کند. 

هر زمان که آزاد باشیم تا تجارتی مسالمت‌آمیز داشته باشیم، فقر کاهش می‌یابد. تعجب می‌کنید که چرا به فروشنده می‌گویید «متشکرم» در حالی که او نیز از شما تشکر می‌کند؟ زیرا تجارت یک بازی با جمع صفر نیست. هر دو طرف شادتر و ثروتمندتر می‌شوند. 

فقر را نمی‌توان لزوماً به صورت عینی اندازه گرفت، آنگونه که برخی اقتصاددانان می‌پندارند. ارزش محصولات بسیار ذهنی است. برای مثال، امضای هنرمند مورد علاقه‌ام ممکن است بسیار ارزشمندتر از ذخیره غذایی یک سال باشد. 

فقر صرفاً به این دلیل که انرژی و زمان خود را برای پایان دادن به آن اختصاص داده‌اید، از بین نمی‌رود. به همین دلیل قیمت تنها از سختی تولید یک کالا ناشی نمی‌شود. من می‌توانم تا آخر عمرم گودالی در زمین حفر کنم و آن را بپوشانم، اما هیچ چیز ارزشمندی از این تلاش حاصل نخواهد شد. 

فقر با مقررات دولتی کاهش نخواهد یافت. این مقررات تنها می‌تواند، با توجه به ماهیت کنش انسانی، آن را افزایش دهد. هرگاه اسلحه‌ای به سمت شما نشانه رود –یعنی دولت– تجارتی ممنوع می‌شود و دو نفر فقیرتر خواهند شد.

کاهش فقر و سیاست به روش‌های پیچیده‌ای به هم مرتبط هستند. حکمرانی فقر اساساً فرایندی چندوجهی برای استفاده از قدرت سیاسی، اعمال اقتدار، بسیج منابع، اداره نهادهای سیاسی و کسب مشروعیت سیاسی است. با این حال، رویکرد اقتصادی برای مدت‌ها بر ادبیات کاهش فقر غلبه کرده و در نتیجه، فقدان نسبی تحقیقات علوم سیاسی در مورد مداخلات کاهش فقر مشهود است.

ریشه‌کنی فقر در همه اشکال آن و ترویج رفاه مشترک بدون مداخله دولت میسر نیست. امروزه بسیاری از کشورها در سراسر جهان اهمیت زیادی برای حل مشکل فقر حاد قائل هستند و اقدامات مختلفی را برای کمک به فقیرترین و آسیب‌پذیرترین گروه‌ها برای فرار از تله فرق انجام می‌دهند. در همین حال، جامعه بین‌المللی نیز ریشه‌کنی فقر را به عنوان یکی از فوری‌ترین اهداف جهانی در اولویت قرار داده و آن را در دستور کار ۲۰۳۰ سازمان ملل برای توسعه پایدار گنجانده است. 

بنابراین، کاهش فقر در هر دو سطح ملی و بین‌المللی اعتبار زیادی کسب کرده است. برای نزدیک به ۲۵ سال، فقر شدید جهانی به طور پیوسته کاهش یافته و سهم فقرای شدید از ۳۶٪ در سال ۱۹۹۰ به کمتر از ۱۰٪ در سال ۲۰۱۸ رسیده است.

با این حال، یکی از بزرگترین چالش‌های پیش روی بسیاری از کشورها، پیگیری پیشرفت مداوم در ریشه‌کنی فقر است. به طور خاص، همه‌گیری COVID-19 و بحران اقتصادی ناشی از آن که به طور نامتناسبی بر فقرای جهان تأثیر گذاشته، دستاوردهای سخت‌کوشانه در زمینه ریشه‌کنی فقر را معکوس کرده و نابرابری درآمد را تشدید کرده است. برای اولین بار در یک چهارم قرن، شاهد افزایش تعداد فقرای جدید نسبت به افرادی هستیم که از فقر خارج شده‌اند و تخمین زده می‌شود که ۱۵۰ میلیون نفر در سال‌های اخیر به فقر شدید سوق داده شده‌اند. 

بدون پاسخ هماهنگ و متعهد در سطح کشور، فقر روزافزون به طور بالقوه اثرات منفی اجتماعی و سیاسی را تسریع خواهد کرد. بنابراین، امروز فرصتی برای بررسی مجدد پویایی فقر و واکاوی منطق سیاسی حکمرانی فقر وجود دارد.

تحقیقات فقر عمدتاً بر چهار پرسش اساسی متمرکز است: فقر چیست؟ چرا بعضی افراد فقیر هستند؟ پیامدهای فقر چیست؟ برای کاهش فقر چه می‌توان کرد؟ بدون شک سنت غنی‌ای از تحقیقات علوم اجتماعی در مورد فقر وجود دارد که پاسخ‌های گسترده‌ای به این پرسش‌های کلیدی از طریق هزاران دیدگاه ارائه کرده است. با این حال، مطالعات فقر در رشته‌های مختلف دانشگاهی طولانی‌مدت بوده و بسیار پراکنده است. ادبیات فعلی در مورد فقر عمدتاً تحت تأثیر رویکرد اقتصادمحور قرار دارد، زیرا فقر برای اقتصاددانانی که نگران چگونگی اندازه‌گیری تجربی فقر و ارزیابی شدت آن هستند، مورد توجه ذاتی است. این امر مستلزم بررسی ماهیت و علل فقر، تحلیل عملکرد اقتصادی شکل‌دهنده فقر، مقایسه ابزارهای کلان و خرد اقتصادی برای مبارزه با فقر و شناسایی تأثیرات علّی آزمایش‌های مختلف اقتصادی طرفدار فقر است.

توضیحات اقتصادی تاکنون دانش نظری و تجربی را در مورد معنا، ریشه‌ها و پیامدهای فقر افزایش داده است. با این وجود، با تعریف گسترده‌تر فقر، نه تنها به کمبود پولی، بلکه به حاشیه‌نشینی و محرومیت در حوزه‌های سیاسی به عنوان نتیجه روابط قدرت اشاره دارد. بنابراین، رویکرد اقتصادی غالب در توضیح تلاش‌های کاهش فقر از زوایای غیرپولی محدود شده است.

علاوه بر این، فقر و حکمرانی فقر دو موضوع مرتبط اما متمایز هستند. اولی توجه را به خود مشکل فقر معطوف می‌کند، در حالی که دومی بر فرآیندهای گسترده‌تر فقر متمرکز است. تحلیل معنا، عوامل و اثرات فقر باید از تحقیقات در مورد انگیزه‌ها، فرآیندها و نتایج حکمرانی فقر متمایز شود. رویکرد اقتصادی ممکن است برای پاسخ به پرسش‌های مربوط به فقر مؤثرتر باشد، اما در ارائه بینش عمیق‌تر در مورد مجموعه پیچیده‌ای از انگیزه‌ها، فرآیندهای پویا و اثرات گسترده حکمرانی فقر محدود است. برای مثال، سرمایه‌گذاری اقتصادی، آموزش مهارت‌ها، ساخت زیرساخت‌ها و توسعه کشاورزی قطعاً نقش مهمی در مقابله با فقر ایفا می‌کنند، اما این موارد به صورت ارگانیک ظاهر نمی‌شوند.

سیاست‌های دولتی و مداخلات سیاسی اغلب می‌توانند در شکل‌دهی به خاستگاه، فرآیند و نتیجه برنامه‌های کاهش فقر تعیین‌کننده باشند. برای مثال، دولت مرکزی می‌تواند مجموعه جامعی از سیاست‌ها، انتقالات، برنامه‌ها و کمک‌ها را با هدف کاهش فقر و تقویت توسعه طراحی کند، اما بوروکراسی‌های واقع در سطوح پایین سلسله‌مراتب سیاسی اغلب در صلاحیت خود برای اجرای سیاست‌های طراحی‌شده در سطح بالا متفاوت عمل می‌کنند. این امر کاهش ثبت فقر را به طور مؤثر و مداوم دشوار می‌کند یا منجر به تصاحب منافع عمومی توسط نخبگان حتی در شرایط دموکراتیک می‌شود.

فقر موضوع بحث‌های پرشور در تقریباً تمام انواع رژیم‌ها است. با این حال، همانطور که نشان داده شد، بورس تحصیلی فعلی در مورد «سیاست کاهش فقر» بر بحث در مورد تخصیص منابع عمومی تحت سیستم‌های انتخاباتی تمرکز دارد. این امر مستلزم بررسی انگیزه‌های انتخاباتی و طرفداری توزیعی است که بر تلاش‌های کاهش فقر یا کمک‌های ضد فقر جامعه بین‌المللی به کشورهای توسعه‌نیافته و اثرات تثبیت سیاسی آن تأکید می‌کند.

به طور خلاصه، مطالعات سیاسی فعلی در مورد حکمرانی فقر موضع ایدئولوژیک نئولیبرالی را حفظ می‌کند، در حالی که توجه کمی به مدل‌های حکمرانی فقر و منطق سیاسی آن‌ها، به ویژه در کشورهای غیرلیبرال با پاسخگویی انتخاباتی ضعیف مانند چین، می‌کند.

اطلاعات کمی در مورد انگیزه‌های سیاسی، مکانیسم‌ها و اثرات حکمرانی فقر تحت نظام‌های استبدادی وجود دارد. علاوه بر این، هر دو کشور توسعه‌یافته و در حال توسعه امروز فقر را در اشکال مختلف و با درجات مختلف تجربه می‌کنند. بخش عمده‌ای از تحقیقات در مورد فقر در کشورهای توسعه‌یافته عمدتاً بر فقر شهری و فقر نسبی متمرکز است، در حالی که مطالعات در مورد فقر در کشورهای در حال توسعه عمدتاً به فقر روستایی و فقر مطلق محدود می‌شود.

ماهیت فقر در کشورهای توسعه‌یافته با کشورهای در حال توسعه متفاوت است، زیرا فقر نسبی بیش از فقر مطلق مشکل‌آفرین است. در حالی که فقر مطلق به ناتوانی در تأمین نیازهای اساسی انسان مانند غذا و سرپناه اشاره دارد، فقر نسبی به وضعیتی اشاره می‌کند که در آن مردم اگرچه می‌توانند نیازهای اساسی را برآورده کنند، اما در سطح زندگی مناسب با استانداردهای کلی فرهنگی و زندگی یک جامعه خاص مشکل دارند.

روش رایج مورد استفاده توسط سازمان‌های بین‌المللی مانند OECD و بسیاری از کشورها برای اندازه‌گیری فقر نسبی، تعیین خط فقر در ۵۰٪ یا ۶۰٪ از درآمد متوسط یک کشور و در نظر گرفتن هر وضعیت درآمدی این خط به عنوان فقر نسبی است. افراد در این وضعیت درآمدی در شرایطی قرار می‌گیرند که پیتر تاونسند، جامعه‌شناس، آن را «محرومیت نسبی» می‌نامد؛ وضعیتی که در آن افراد «فاقد منابع لازم برای به دست آوردن انواع رژیم غذایی، مشارکت در فعالیت‌ها و برخورداری از شرایط و امکانات زندگی که مرسوم است یا حداقل به طور گسترده‌ای تشویق یا تأیید می‌شوند، در جوامعی که به آن تعلق دارند» هستند.

برای مثال، در جامعه معاصر ژاپن، این وضعیت درآمدی، خرید لباس و کفش جدید برای کودکان در هر فصل، سفر خانوادگی سالانه یا شرکت آن‌ها در فعالیت‌های باشگاه محلی را برای یک خانواده دارای کودک دشوار می‌کند؛ چیزهایی که در ژاپن معاصر «ضروری» تلقی می‌شوند.

مطالعات مقایسه‌ای نرخ فقر نسبی در کشورهای توسعه‌یافته و عوامل کمک‌کننده به کاهش آن‌ها، به همبستگی بین نرخ فقر نسبی و اندازه دولت رفاه (یعنی اندازه هزینه‌های اجتماعی و سیستم مالیاتی دولت) اشاره کرده‌اند. روند کلی این است که «کشورهایی با بزرگترین دولت‌های رفاهی معمولاً کمترین نرخ فقر پس از انتقال را دارند».

دولت رفاه به سیستم سیاسی جوامع صنعتی مدرن اشاره دارد که مجهز به سیاست‌های اجتماعی برای تضمین حداقل سطح زندگی شهروندان و همچنین حفظ نابرابری ثروت در محدوده قابل قبول اخلاقی هستند. در دهه‌های ۱۹۴۰ و ۱۹۵۰، پس از جنگ جهانی دوم، دولت رفاه به طور کامل در کشورهای توسعه‌یافته تأسیس شد. با این حال، ریشه‌های سیاست‌های اجتماعی ایجادشده در آن دوره به اواخر قرن نوزدهم و اوایل قرن بیستم بازمی‌گردد.

در کشورهای توسعه‌یافته، تضادهای اقتصاد سرمایه‌داری مانند فقر، نابرابری اقتصادی و رکود اقتصادی چرخه‌ای در این دوره عمیق‌تر شد و درخواست‌ها برای تنظیم اقتصاد بازار قوی‌تر گردید. در نتیجه، گسترش مشترک سیاست‌های اجتماعی، مانند معرفی حقوق بازنشستگی سالمندی، بیمه‌های درمانی و بیکاری و کمک‌های اجتماعی توسط دولت‌ها وجود داشت.

اقدامات دولت در مبارزه با فقر هرگز به اندازه امروز برجسته نبوده است. چین کشوری است که گام‌های عمده‌ای در کاهش فقر برداشته است. چین با اولویت دادن به کاهش فقر در دستور کار سیاسی حزب حاکم، به اولین کشور در حال توسعه در جهان تبدیل شده که به هدف کاهش فقر تعیین‌شده توسط سازمان ملل متحد، ده سال پیش از برنامه، دست یافته است. در پایان سال ۲۰۲۰، دولت چین رسماً پیروزی در ریشه‌کنی فقر شدید را اعلام کرد و ادعا کرد که ۹۳٫۴۸ میلیون نفر از جمعیت روستایی و ۸۳۲ شهرستان فقیر از فقر خارج شده‌اند.

 

اگر قرار باشد فقر به طور قابل توجهی کاهش یابد، سیاست باید در کانون توجه قرار گیرد. در این راستا، چین نمونه‌ای قوی از استفاده از ظرفیت دولتی و اراده سیاسی ارائه داده که اثرات تحولی بر حکمرانی فقر داشته است. چه عواملی آخرین تلاش چین را برای هدف قرار دادن فقر در سیستمی بدون پاسخگویی انتخاباتی برانگیخته است؟ سیاست‌های شناسایی فقر و مدل‌های کمک به فقر طراحی‌شده توسط دولت چین چگونه است؟ چگونه آن‌ها به صورت محلی اجرا می‌شوند؟ چرا دولت‌های محلی در صلاحیت خود برای تبدیل بوروکراسی به نهادی مؤثر در حکمرانی فقر متفاوت عمل می‌کنند؟ نهادهای اصلی در طرح ضد فقر چین چه هستند و چگونه با هم کار می‌کنند؟ چه پیامدهای سیاسی ناخواسته‌ای از مداخلات کاهش فقر ناشی می‌شود؟ کاهش فقر برای توسعه سیاسی و تحکیم رژیم چین چه معنایی دارد؟ پس از پرداختن به فقر شدید، نابرابری درآمدی فزاینده چه خطرات سیاسی ایجاد خواهد کرد؟ موارد فوق مجموعه‌ای از پرسش‌هایی هستند که دانشمندان علوم سیاسی به آن‌ها می‌پردازند و نیاز به پاسخ دارند. چین یک کشور تک‌حزبی معمولی است که در آن منطق سیاسی و فرآیند حکمرانی فقر با دموکراسی‌های انتخاباتی متفاوت است.

فقر در اصل یک پدیده سیاسی است. بهبود حکمرانی فقر نیاز به مداخلات فعال دولت و حل مؤثر مسائل سیاسی مختلف دارد. با شیوع نابرابری درآمد، قطبی‌شدگی سیاسی، درگیری‌های مسلحانه و دولت‌های شکننده — به ویژه در زمانی که میلیون‌ها نفر بر اثر همه‌گیری COVID-19 آسیب‌پذیر شده‌اند — برجستگی سیاست، نهادها و حکمرانی در شکل‌دهی به عملکرد کاهش فقر را نمی‌توان اغراق آمیز دانست.

با توجه به این هدف، این ویژه‌نامه سعی دارد دستور کار تحقیقاتی حکمرانی فقر را اصلاح کند، مفاهیم، دیدگاه‌ها و روش‌های علمی سیاسی را به تحقیقات کاهش فقر بیافزاید و ارتباط روشن‌تری بین سیاست و حکمرانی فقر ترسیم نماید.

مقالات این ویژه‌نامه درک ما از کاهش فقر را به عنوان فرایندی چندوجهی متشکل از استفاده از قدرت سیاسی، اعمال اقتدار سیاسی، بسیج منابع سیاسی، اداره نهادهای سیاسی و کسب مشروعیت سیاسی تعمیق می‌بخشند. آن‌ها همچنین به طور جمعی بر اهمیت و فوریت اصلاحات سیاسی پایدار، هم در سطح ملی و هم محلی، تأکید می‌کنند. به عنوان دانشمندان علوم سیاسی، وظیفه ما این است که به طور معناداری در گفت‌وگو، تجزیه و تحلیل در مورد حکمرانی فقر مشارکت کنیم. با این ویژه‌نامه، امیدواریم به این تلاش کمک کرده باشیم.

تبلیغ

ارسال دیدگاه شما

روزنامه در یک نگاه
ویژه نامه
پرتال استانداری خراسان شمالی
بالای صفحه