ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
اطلاع رسانی

با توجه به افزایش هزینه‌های تولید روزنامه در چند ماهِ اخیر، و تلاش ما در راستای ادامه انتشار روزنامه «اترک» به‌روال معمول و حفظِ کیفیت و تیراژ روزنامه، ناگزیر به حذفِ امکان بازدید رایگان سایت و به‌تبع آن فروشِ آنلاین مطالب از طریق سایت هستیم. بنابر وضعیتِ اقتصادی اخیر، خاصه گرانی و نبودِ کاغذ موردنیاز برای انتشار روزنامه، در صورتی‌ که متقاضیِ بازدید از سایت روزنامه هستید و جهتِ یاری به امر فرهنگی و امکان ادامه انتشار روزنامه در این مسیر نیز ما را همراهی کنید.

چانچه تا اکنون عضو سایت نیستید، بر روی گزینه ثبت نام کلیک کنید.

چنانچه قبلا ثبت نام کرده‌اید، بر روی گزینه ورود به سایت کلیک کنید.

خبرهای روز

پرونده بررسی کتاب «آمریکا و شاه»-2

تحلیل آمریکایی ها از رفتار شاه؛ بیشتر احساسی تا منطقی!

بازسازی رابطه تسلیحاتی در دوران کندی

جاناف. کندی کارش را با رویکردی کاملاً ایدئولوژیک نسبت به سیاست خارجی آغاز کرد. این رویکرد به‌طور عمده مبتنی بر کمک اقتصادی بود تا کمک نظامی. سال‌های ریاست‌جمهوری کندی را به‌دلیل همین سیاست و نگاه، دوران پایین‌ترین سطح روابط تسلیحاتی ایران و آمریکا می‌دانند اما نویسنده کتاب «آمریکا و شاه» با این نظر مخالف است که به دلیل این مخالفت خواهیم پرداخت. البته استفن مک گلینچی می‌گوید این ‌ارزیابی هم کم و بیش صحیح است که دولت کندی در نظر داشت به حمایت‌های ایالات متحده از شاه پایان بدهد. به این ‌ترتیب سطح رابطه دو کشور در بهار ۱۹۶۲ بسیار پایین‌تر از دهه ۱۹۵۰ بود.

همان‌زمان بود که کاردار سفارت بریتانیا اعلام کرد چشم‌انداز بقای شاه با یک‌مشکل جدی مواجه است. اوایل مه ۱۹۶۱ هم به دلیل افزایش بی‌ثباتی داخلی و اعتراض‌های خشونت‌بار خیابانی در تهران، آژیر خطر در واشینگتن به صدا درآمد. در نتیجه کندی کارگروه ویژه ایران را تشکیل داد و به شاه توصیه‌هایی فوری مبنی بر کاهش هزینه‌های نظامی و شمار کارکنان ارتش کرد

کندی می‌گفت خاورمیانه به آب نیاز دارد نه جنگ. به تراکتور نیاز دارد نه تانک و به نان محتاج است نه بمب. به این ترتیب آژانس توسعه بین‌المللی که فراورده مستقیم نظریه نوسازی بود، استراتژی کلی خود را بر کمک غیرنظامی معطوف کرد تا توسعه اقتصادی و اجتماعی غرب‌گرا و دموکراسی را تبلیغ کند و توسعه دهد. و کندی هم رویکردی را بنا گذاشت که با رویکرد آیزنهاور در قبال ایران و دیگر رژیم‌های خودکامه متفاوت بود. در ادامه اتفاقات بحران یمن در سال ۱۹۶۲ رخ داد و با تحرکات عربستان و مصر، یک جنگ نیابتی بین اعراب محافظه‌کار و رادیکال در منطقه شعله‌ور شد. این مساله با بحران موشکی کوبا همزمان شد. در ۸ فوریه سال ۱۹۶۳ هم حزب پان‌عرب بعث در عراق‌، کودتا کرد و حکومت این کشور را سرنگون کرد. کودتای عراق، الگوی کودتایی شد که چندماه بعد در سوریه رخ داد. اما با اشاره به این ‌مسائل باید اشاره کرد که دولت کندی در چهارچوب رویکردی تفکیک‌شده در قبال اسرائیل، هم نیازهای امنیتی متعارف صهیونیست‌ها را به رسمیت می‌شناخت و هم مقابل موضع‌گیری‌های مبهم اسرائیل نسبت به برنامه هسته‌ای‌اش حساس بود. این‌که کندی در انتخابات ریاست‌جمهوری سال ۱۹۶۰ آمریکا در یک‌موقعیت لب‌مرز، رئیس‌جمهور شد، به گفته خودش مرهون تلاش یهودیان بود. نویسنده کتاب «آمریکا و شاه» هم می‌گوید کندی لابی یهود را می‌شناخت؛ «چنان‌که طی دیداری خصوصی با بن‌گوریون، نخست‌وزیر اسرائیل در ۳۰ مه ۱۹۶۱ تصریح کرد من با کمک یهودی‌ها انتخاب شدم.» (صفحه ۵۲)

درباره رابطه تسلیحاتی ایران و آمریکا، باید به‌طور خلاصه این جمع‌بندی را داشت که این رابطه از سال ۱۹۵۳ (سال کودتای ۲۸ مرداد) شکل و شمایل کمک‌های بلاعوض را به خود گرفته بود و شامل ترکیب نسبتاً متعادلی از کمک‌های نظامی و غیرنظامی بود. تا سال ۱۹۵۷ یعنی چهارسال بعد، وام‌های توسعه درازمدت آمریکا برای پروژه‌هایی مانند سامانه کلان بزرگراهی و مخابراتی، ساختن بندر در آب‌های عمیق خلیج فارس جایگزین ترتیبات ویژه سال‌های گذشته شدند. این تغییر تا اندازه زیادی به‌دلیل عضویت ایران در پیمان سنتو، ضروری بود. در زمان کندی هم رویکردی که او داشت و به آن اشاره کردیم، مانع شد روی خوش به شاه نشان دهد و شاه نیز از این ‌وضعیت ناراضی بود و عدم رضایتش را هم بیان می‌کرد. برآورد اطلاعات ملی آمریکا (NIE) در فوریه ۱۹۶۱ نشان می‌داد احتمال وقوع تغییرات ناگهانی در ایران با وقوع یک‌انقلاب زیاد استچندعامل هم وجود داشتند که حکومت شاه را تهدید می‌کردند: عوامل خارجی، گرایش‌های مدرنیستی شاه و حمایتش از اسرائیل که باعث عصبانیت روحانیت شیعه و اقدامشان علیه او شده بود، اقدامات مخالفان سیاسی و وضیت وخیم اقتصادی هم در کنار هم وضعیت متزلزلی را برای حکومت شاه ساخته بودند. همان‌زمان بود که کاردار سفارت بریتانیا اعلام کرد چشم‌انداز بقای شاه با یک‌مشکل جدی مواجه است. اوایل مه ۱۹۶۱ هم به دلیل افزایش بی‌ثباتی داخلی و اعتراض‌های خشونت‌بار خیابانی در تهران، آژیر خطر در واشینگتن به صدا درآمد. در نتیجه کندی کارگروه ویژه ایران را تشکیل داد و به شاه توصیه‌هایی فوری مبنی بر کاهش هزینه‌های نظامی و شمار کارکنان ارتش کرد. رویکردی هم که به این ‌کارگروه ابلاغ شد، چنین بود که هرگاه شاه درخواست تسلیحات بیشتر کرد، پاسخ کندی اصلاحات بیشتر خواهد بود.

اما شاه همچنان اصرار داشت ایران باید تسلیحات و تجهیزات نظامی پیشرفته‌تری دریافت کند. او تا پایان تابستان ۱۹۶۱ همچنان به سفارت آمریکا در ایران فشار وارد می‌کرد. با وخیم‌تر شدن اوضاع مالی ایران و ضعف سیاسی بیشتر شاه، نگرانی شورای امنیت ملی آمریکا از بحران داخلی ایران بیشتر و مضاعف‌تر شد. بسیاری از سناتورها و اعضای شورای امنیت ملی آمریکا، مشکلات ایران را به شاه نسبت می‌دادند و برخی از آن‌ها در تکاپو بودند، جایگزینی برای شاه پیشنهاد کنند. چون معتقد بودند ارتش ایران، اصطلاحاً نمی‌تواند شلوارش را بالا بکشد و شاه هم نمی‌تواند کاری برای بقای حکومتش کند. اما این تلاش‌ها به جایی نرسیدند. شاه در این دوران تلاش داشت با کندی دیدار و درباره مسائل نظامی گفتگو کند اما به‌دلیل کاهش کمک‌های نظامی آمریکا، سرخورده شده و قصد داشت استعفا کند. البته آن‌طور که در کتاب «آمریکا و شاه» عنوان شده، این تهدید به استعفا، احتمالاً ترفند شاه برای برون‌رفت از این وضعیت بوده است. تا پیش از سفر شاه به آمریکا و دیدارش با کندی، مک‌نامارا وزیر دفاع آمریکا توصیه کرد در یک توافق اولیه، تجهیزات دریایی به‌شدت کاهش یافته و برخی هزینه‌های نگهداری تعدیل شوند تا شاه بتواند در عوض، چهار اسکادران F5_A داشته باشد. این ‌هواپیما، جنگنده جدید ارزان‌قیمتی بود که به‌تازگی و صرفاً برای صادرات و آموزش در خاک آمریکا تولید و متناسب‌سازی شده بود.

پس از دیدارهای شاه در آمریکا بود که به این جمع‌بندی و نظر رسید که ایران با آمریکا مثل همخوابه موقت برخورد می‌کند ولی با همسایگان ایران که عضو پیمان سنتو هستند، رفتاری مانند همسران دایمش دارد.

جالب است که اسناد تاریخی نشان می‌دهد کندی بیشتر از شاه، نگران وضعیت اقتصادی ایران بوده است. بهار و تابستان سال ۱۹۶۲ که وضعیت اقتصادی ایران در وخامت شدید بود، همه فکر و ذکر شاه دریافت کمک نظامی بوداستفن مک گلینچی براساس سند نامه شاه به کندی در ۹ ژوئیه ۱۹۶۲ می‌نویسد: «شاه بابت مشکلات اقتصادی نگرانی نداشت و بر دریافت ۱۳۵ میلیون دلار کمک نظامی بیشتر در قالب توافق پنج‌ساله‌ای که در آوریل مطرح شده بود پافشاری می‌کرد.» (صفحه ۶۵)

شاه در واقع خواهان رابطه با شوروی نبود. هرگز هم برابر فشارها برای تعدیل تمایل شدیدش به افزایش قدرت نظامی سر فرود نیاورد. با این کار شاه، کندی تن به مصالحه داد و کمک‌های نظامی به ایران برای پنج‌سال دیگر تمدید شدند

در تابستان ۱۹۶۲ شاه و اتحاد شوروی شروع به عادی‌سازی روابط دیپلماتیک کردند. این دومین‌بار بود که شاه به‌سمت سیاست لبه پرتگاه می‌رفت و از گرم‌گرفتن با روس‌ها به‌عنوان ابزار باج‌گیری از آمریکا بهره‌برداری می‌کرد تا تجهیزات نظامی دلخواهش را بدهند. «آخرین بار هم نبود.» (صفحه ۶۶) استفن مک گلینچی می‌گوید شاه در واقع خواهان رابطه با شوروی نبود. هرگز هم برابر فشارها برای تعدیل تمایل شدیدش به افزایش قدرت نظامی سر فرود نیاورد. با این کار شاه، کندی تن به مصالحه داد و کمک‌های نظامی به ایران برای پنج‌سال دیگر تمدید شدند. «شاه نشان داد هم برای تحکیم تاج و تختش و هم تأمین نیازهای نظامی‌اش سرسخت است.» (صفحه ۶۷) طی مصالحه‌ای که به‌قول نویسنده کتاب «آمریکا و شاه» کندی به آن تن داد، با وجود محدودیت‌های شدید تأمین بودجه، تجهیزات راداری به برنامه پنج‌ساله اضافه شد و ناوهایی که در عوض اسکاداران‌های F5_A حذف شده بودند، دوباره در توافق گنجانده شدند.

در بهار سال ۱۹۶۳ هم که شرایط برای اعمال اصلاحات داخلی مناسب دیده شد، پروژه انقلاب سفید شاه کلید خورد که نویسنده کتاب «آمریکا و شاه» این اصطلاحات را تلاشی آشکار برای گسترش و تعمیق پشتیبانی از رژیم شاه در بین طبقات فرودست جامعه ایران می‌خوانَد؛ نه یک تحول صرفاً اجتماعی با هدف بازتوزیع ثروت اقتصادی بین مردم!

استفن مک گلینچی در جمع‌بندی خود از روابط تسلیحاتی ایران و آمریکا در دوره کندی می‌گوید به خلاف ارزیابی بسیار منفی‌ی که از تأثیر کندی بر این روابط وجود دارد، سال‌های ریاست‌جمهوری او از بهترین مقاطع روابط آمریکا و ایران بوده چون در آن، رابطه مبتنی بر کمک‌رسانی بازسازی شد و اصلاحاتی که شاه کم‌وبیش برای راضی‌کردن منتقدانش در واشینگتن انجام داد، رژیم او و اقتصاد ایران را استوار کرد. نکته مهم در این زمینه، این‌جاست که تجربه کندی در آشتی با مصر و هند با شکست روبرو شد چون هر دو کشور به‌قول استفن مک گلینچی، اقدامات او را به هیچ گرفتند. در نتیجه آمریکا دلبسته همان رژیم‌های متحد پیشین خودکامه، یعنی شاه و اعضای پیمان سنتو باقی ماند. آمریکا به‌جای آن‌که دست به تلاش بیهوده روی نمونه‌های ناموفقی چون مصر و هند بزند، روی ایران سرمایه‌گذاری بیشتری کرد. شاه در آن برهه آن‌قدر کم‌توان بود که نمی‌توانست اهمیت استراتژیک چندانی داشته باشد. توافق پنج‌ساله نظامی کندی در سال ۱۹۶۲ با ایران، ناشی از این ‌برداشت بود.

تبلیغ

ارسال دیدگاه شما

روزنامه در یک نگاه
ویژه نامه
پرتال استانداری خراسان شمالی
بالای صفحه