بررسی شرکتهای غیر روسی فعال در زمینه هستهای در منطقه خاورمیانه
باتوجهبه رشد مصرف انرژی در خاورمیانه به دلیل افزایش جمعیت و توسعه صنعتی - اقتصادی این کشورها، تأمین انرژی و جذب سرمایهگذار در این زمینه به یکی از مهمترین برنامههای کشورهای خاورمیانه تبدیل شده است. اما به دلیل اهمیت پیداکردن مسائل محیط زیستی برای کشورهای جهان امکان استفاده از نیروگاههای بر پایه سوختهای فسیلی محدود شده و به علت بازدهی بالا و پرستیژ سیاسی - بینالمللی آن، بسیاری از کشورها به دنبال استفاده از انرژی هستهای رفتهاند. در این گزارش سعی شده ابتدا بررسی مختصری بر سابقه و پتانسیلهای شرکتهای غیر روسی فعال در این حوزه، و در پایان باتوجهبه موقعیت جمهوری اسلامی ایران یک امکانسنجی کلی برای همکاری با این شرکتها صورت گیرد.
مسئله ساخت نیروگاههای هستهای از جهات متعددی برای کشورهای خاورمیانه اهمیت دارد. از این دلایل میتوان به ارتقای جایگاه سیاسی، رقابتهای منطقهای، نیاز به تولید انرژی پاک و … اشاره کرد. اما از آن جا که تأمین مالی این پروژه مشکل و دانش فنی ساخت و اجرای آن نیز فقط در اختیار چند کشور محدود است، کشورهای خاورمیانه مجبور به همکاری با کشورهای پیشرو و فعال در این حوزه هستند، تا هم به مقاصد و اهداف خود دست یابند و هم بتوانند زمینه انتقال فناوری را به کشور خود و منطقه را ایجاد کنند. در ادامه به بررسی چندی از این کشورهای پیشرو در صنعت هستهای خواهیم پرداخت.
فرانسویها
شرکتهای فرانسوی به طور سنتی در آفریقای شمالی و خاورمیانه موقعیتهای قدرتمندی دارند. بااینحال، Areva و Électricité de France (EDF) نمیتوانند با مشکلات پیشآمده هنگام معرفی نوع جدیدی از EPR (راکتور تحتفشار اروپا) کنار بیایند. Areva در حال ساخت چنین راکوری در سومین واحد برق Olkiluoto در فنلاند است. در ابتدا قرار بود این کار در سال ۲۰۰۹ آغاز شود، اما در پایان به ۲۰۱۶ منتقل شد؛ درحالیکه هزینه برآورد شده نیز تقریباً دوبرابر شده است. ساخت بلوک Flamanville-۳ در نرماندی سفلی فرانسه که توسط EDF در حال انجام است (از همان نوع رآکتور تحتفشار در آن استفاده میشود)، نیز بهخوبی پیش نمیرود؛ درحالیکه ساخت دو EPR دیگر در چین با هدایت Électricité de France (EDF)در حال انجام است، به نظر میرسد کشورهایی که سفر انرژی هستهای را آغاز میکنند راکتورهای قابلاعتماد و اثبات شده را به طرحهای جدید ترجیح میدهند.
در مارس ۲۰۱۳ ،شرکت فرانسوی GDF Suez اقدام به تشکیل کنسرسیومی با همکاری شرکتهای ژاپنی میتسوبیشی و ایتوچو برای شرکت در ساخت نیروگاه اتمی Sinop کرد. برای این پروژه، رآکتور ATMEA۱ که به طور مشترک توسط آروا و میتسوبیشی توسعه داده شد، انتخاب شد. این رآکتور در مقایسه با EPR قدرت کمتری داشت و تا به آن موقع در هیچ پروژهای استفاده نشده بود زیرا پیشنهادات GDF Suez برای ساخت یک رآکتور از این نوع در فرانسه در سال ۲۰۱۱ با حمایت دولت فرانسه روبرو نشد. شرکت فرانسوی GDF Suez که هفت رآکتور هستهای را در بلژیک کنترل میکند، قرار بود نیروگاه هستهای Sinop را مدیریت کند. سرانجام در ماه مه سال، پروژه فرانسه و ژاپن توسط دولت ترکیه تصویب شد. این اولین قرارداد بزرگ در زمینه هستهای در پاریس از زمان حادثه در نیروگاه هستهای فوکوشیما بود. بدیهی است که شرکتهای فرانسوی با همکاری با شرکتهای خارجی (و در درجه اول ژاپنی) سعی در تکرار نمونه قبلی دارند.
آمریکاییها
شرکتهای General Electric و Westinghouse (شرکت دوم متعلق به شرکت توشیبا ژاپن است) در شرایط مناسبی نیستند. بند ۱۲۳ قانون انرژی اتمی ایالات متحده مصوب سال ۱۹۵۴ ایالات متحده را ملزم می کند که برای انتقال مواد، فن آوری یا تجهیزات شکافت هستهای به سایر کشورها معاهده خاصی ببندد. در عمل، این بدان معناست که شرکتهای آمریکایی یا شرکتهایی که از فناوریها و تجهیزات آمریکایی استفاده میکنند، نمیتوانند در کشورهایی که به اصطلاح توافق نامه ۱۲۳ را امضا نکرده اند فعالیت کنند.
برای اینکه کشوری به لیست سفید همکاری هستهای ایالات متحده منتقل شود باید این توافقنامه(۱۲۳) را امضا کند. در خاورمیانه، توافقنامه ۱۲۳ با مصر، ترکیه و امارات و همچنین با پادشاهیمراکش امضا شده است. تمام کشورهای دیگر منطقه، از جمله دو بازار امیدوار کننده یعنی اردن و عربستان، هنوز این توافقنامه را امضا نکردهاند. ژاپنیها
موقعیت شرکتهای ژاپنی (توشیبا، هیتاچی، صنایع سنگین میتسوبیشی، TEPCO و … )در میان تأمین کنندگان رآکتور و سازندگان نیروگاههای هستهای همچنان مناسب نیست. این امر اولاً به علت کاهش اعتبار شرکتهای دخیل در ساخت و توسعه نیروگاه فوکوشیما است (توشیبا راکتورهایی برای واحد سوم و پنجم نیروگاه هستهای فوکوشیما -۱، هیتاچیراکتور هایی برای واحد چهارم آن ساخته بود)، و ثانیاً به علت ملاحظات احتیاطی است که در جامعه جهانی توسط کشورهای خواهان توسعه انرژی هستهای درنظر گرفته میشود. در عین حال، شکست در خانه شرکتهای ژاپنی را برای فعالیت بیشتر در خارج از کشور تهییج کرد. برای مثال در تاریخ ۳ مه ۲۰۱۳، ترکیه و ژاپن توافق نامه ای بین دولتی در مورد ساخت نیروگاه هستهای در استان سینوپ با استفاده از فناوری ATMEA۱ فرانسه و ژاپن امضا کردند.
کرهایها
شرکتهای کره ای از قدرتمندترین شرکتها هستند. برای مثال شرکت کرهای KEPCO در سال ۲۰۰۹ با رهبری یک کنسرسیوم با دور زدن هیتاچی و جنرال الکتریک و یک کنسرسیوم فرانسه که شامل غولهایی مانند EDF بود، در مناقصه ساخت چهار واحد اولین نیروگاه هستهای در امارات متحده عربی برنده شد. کنسرسیوم کره ای نه تنها قیمت کمتری نسبت به رقبایی مثل EDF, Areva, Total و GDF Suez ارائه دادند، بلکه مدیریت نیروگاه هستهای و تأمین سوخت با قیمتهای ثابت را نیز بر عهده گرفتند.
اما به طور کلی، از آنجا که جمهوری کره چرخه سوخت هستهای کاملی ندارد (استخراج و غنی سازی اورانیومرا دارا نیست) و همچنین شرکتهای کره ای هنوز همکاری نزدیکی با شرکتهای آمریکایی دارند (طرحهای راکتورهای APR-۱۴۰۰ مشابه رآکتور System ۸۰+ شرکت Westinghouse است) و علاوه بر آن شرکت کرهای در ساخت و بهره برداری از نیروگاه برق با تعداد زیادی از پیمانکاران فرعی خارجی مشارکت میکند، در زمینه غنیسازی اورانیوم نیز شرکتهای وستینگهاوس، Areva فرانسوی، Techsnabexport روسی، Uranium One (متعلق به ARMZ روسیه)، شرکت استرالیایی-انگلیسی Rio Tinto، Converdyn آمریکایی و Urenco شرکت خواهند کرد.
چینیها
چین به وضوح به عنوان یک تازه وارد در بازار خاورمیانه شناخته میشود. این کشور چرخه سوخت هستهای کاملی دارد و شرکتهای چینی( CGNPG، شرکت ملی هستهای چین (CNNC) و …) با موفقیت در حال ساخت نیروگاههای هستهای هستند. شرکت چینی CGNPG سابقه حضور در مناقصه نیروگاه Sinop ترکیه را با رآکتور ACPR۱۰۰۰+ را دارد.
چین به طور فعال برای ایجاد فرصت ساخت نیروگاه هستهای سینوپ در ترکیه جنگید. CGNPC آماده بود تا با مناسبترین شرایط برای ترکیه، از جمله تأمین مالی کامل پروژه و انتقال فناوری، در این پروژه شرکت کند. با این حال، سرعت تصویب پیشنهاد فرانسه و ژاپن (درخواست در ۵ مارس ۲۰۱۳ ثبت شد و توافق نامه ای در اوایل مه ۲۰۱۳ امضا شد) نشان می دهد که چین به احتمال زیاد به دلیل عدم وجود تجربه لازم به عنوان یک شریک واقعی دیده نمی شود. از شواهد موجود به نظر میرسد که مذاکره با پکن راه حل آنکارا برای فشار به سایر پیشنهاد دهندگان بوده است؛ چرا که به محض ظهور پیشنهاد مناسب (البته با شرایط بدتر از پیشنهادات CGNPG)، مناقصه بسته شد.
نتیجهگیری امکان سنجی همکاری با جمهوری اسلامی ایران
جمهوری اسلامی ایران در چند سال اخیر نتوانسته طبق برنامههای راهبردی خود نیروگاههای خود را توسعه دهد و از این جهت نیاز جدی به جذب سرمایه گذار برای تامین نیاز داخلی خود و از دست ندادن بازارهای صادراتی خود دارد. با توجه به مزیتها و ویژگیهای ذکر شده برای هریک از شرکتهای فعال میتوان چنین برداشت کرد که از لحاظ فنی و شرایط تامین مالی، تنها شرکتهای کرهای، ژاپنی (بیشتر با مشارکت شرکتی از کشور دیگر و در قالب کنسرسیوم) و فرانسوی توانایی ورود جدی به بازارهای کشورهای همسایه ایران را دارند زیرا شرکتهای چینی به علت تازه کار بودن و شرکتهای آمریکایی به علت ساختار سیاسی-قانونی موجود در ایالات متحده شرایط مناسب برای حضور در منطقه را ندارند. اما با توجه به مشکلات سیاسی جمهوری اسلامی ایران، سرمایه گذاری این کشورها (فرانسه، کره و ژاپن) در ایران بعید به نظر میرسد. به نظر میرسد در بین کشورهای ذکر شده در بالا ایران بتواند با چین به توافقاتی برای ساخت نیروگاه هستهای برسد. این توافق میتواند برای طرفین مفید باشد زیرا جمهوری اسلامی میتواند در این شرایط تحریمی جذب سرمایه انجام دهد و هیمنه تحریمی را بشکند و علاوه بر آن مقداری از عقب ماندگی خود را جبران کند. از آن طرف نیز جمهوری خلق چین جدیت خود را در حوزه هستهای نشان خواهد داد و خود را به عنوان بازیگری جدی در این حوزه مطرح خواهد کرد.
سید فؤاد علوی - پژوهشگر کمیته انرژی دفتر مطالعات دیپلماسی اقتصادی دانشگاه امام صادق(ع)