این پروردگانِ ارجمندِ خراسان شمالی؛ با وجود آنکه در حوزه تخصصی خود سرمایههایی ارزشمند، در سطح ملی شناخته میشوند، در عین نامدار بودن، چهرههایی ناشناخته یا کم شناخته، برای بیشتر هم استانیهای خود، محسوب میگردند.
انجمن خراسان شمالیهای مقیم تهران که هم اکنون در آستانه فرارسیدن سالروز تأسیس خود است تلاش کرده تا ظرفیتهای خراسان شمالی در تهران و کرج را شناسایی نماید.
در این مطلب که به همت انجمن خراسان شمالیهای مقیم تهران تهیه شده به معرفی «محمد ژاله» آغازگر این تشکل میپردازیم و گفت و گویی با وی خواهیم داشت.
+ معرفی
محمد ژاله سرولایت. متولد چهارم تیرماه ۱۳۴۸ در روستای اسفروج از بخش راز جرگلان.
پس از تولد، عازم شهرستان بجنورد شدیم.
در سال ۱۳۶۷ دیپلم ریخته گری (متالورژی) را دریافت کردم. در سال ۱۳۷۲ در مقطع کاردانی رشته معلم فنی ریخته گری (متالورژی) پذیرفته شدم.
از آذر ۱۳۷۴ در وزارت جهاد، سازمان امور عشایر کشور مشغول کار شدم. در سال ۱۳۸۰ مدرک کارشناسی علوم سیاسی و در سال ۱۳۹۶ کارشناسی ارشد علوم سیاسی را از دانشگاه آزاد اسلامی واحد کرج دریافت کردم. در طی این سالها، در حوزه تعاونیها و مشارکتهای مردمی و سازمانهای مردم نهاد سازمان امور عشایر کشور و نهاد ریاست جمهوری و سازمان تعاون روستایی کشور خدمت نمودم. در حال حاضر، در سازمان امور عشایر کشور، مشغول خدمت به جامعه عشایری هستم.
+ طرح و ایدهٔ تشکیل انجمن خراسان شمالیها، برای اولین بار در ذهن چه کسی، یا کسانی شکل گرفت و در چه شرایطی مطرح شد؟
ایده یا جرقه اولیه انجمن در اواخر دهه ۵۰ در سفرهایی که همراه خانواده به تهران داشتم شکل گرفت. در این مسافرتها مشاهده کردم که ما بجنوردیها در این کلان شهر هویت شناخته شده و پایگاهی و جایگاهی مانند سایر شهرها و استانهای کشور نداریم و در پایتخت کسی هیچ گونه شناختی از شهر بجنود و موقعیت جغرافیایی آن نداشت. اگر نامی از شهر خود میبردیم با بروجرد و بروجن و گاه با بیرجند اشتباه میگرفتند. با توجه به اینکه نوجوانی بیش نبودم، این موضوع سوالی شد برایم تا به دنبال پاسخش بروم که چرا ما در پایتخت شناخته شده نیستیم، اما شهر کوچکی مانند فراهان یا دریانی های آذربایجان شرقی و ... شناخته شده هستند، اقوام مختلف در پایتخت دارای تکیه، حسینیه، مسجد، کانون، انجمن و موسسه بنام شهر یا استان یا اقوام و...خود میباشند، اما ما خراسانیها و خصوصاً شهر ما شناخته شده نیست، و مردم پایتخت ما را با توجه به لهجهمان، مشهدی خطاب میکنند. همیشه خود را درمیان انبوه جمعیت در تهران با تنوع فرهنگی و قومی و زبانی مختلف تنها میدیدم و احساس انزوا میکردم، و این حس خوشایندی نبود. و اگر هم گاهی با یک همشهری و هم زبان در تهران مواجه میشدم، احساس هویت و غرور و سرور میکردم. با این ذهنیات، و گذشت ایام، در دهه ۷۰، دست سرنوشت مرا ساکن تهران نمود، و مستخدم سازمان امور عشایر کشور شدم. همین امر باعث گردید، بیشتر روی هویت خود و هم استانیها در تهران تمرکز نمایم. تا اینکه در دههٔ ۸۰ جلسهای به دعوت نمایندگان محترم وقت شهرستان در مجلس شورای اسلامی، با حضور جمعی از فرهیختگان بجنوردی مقیم تهران تشکیل گردید. که بنده هم افتخار حضور پیدا نمودم، در آن جلسه موضوع تشکل بجنوردیهای مقیم تهران مطرح شد، که چرا بجنوردیها در تهران با توجه به جمعیت قابل ملاحظهای که دارند. (حدود ۵۰ هزار بجنوردی ساکن تهران و کرج.) هیچ گونه پایگاه اجتماعی ندارند. لذا در پایان جلسه توسط یکی از نمایندگان پیشنهاد گردید. افرادی از حضار، پیگیر این امر شوند. بنده و آقای شریعتی منش یکی از دانشجویان دانشکده وزارت خارجه، دبیر پیگیری تشکیل این گروه در دفتر نماینده وقت شدیم. که بعد از چند ماهی پیگیری، بی نتیجه و رها شد.
در سال ۸۳ مجدد اقداماتی انجام، اما منتج به نتیجه نشد.
در سال ۸۷ با پیگیریهای مستمر با همراهی دوستانی، با تعدادی از همشهری علاقمند و دلسوز از جمله آقایان: پاکسیما، باغبان، فرهنگ دوست، محمد توانا، محمد بیرجندی، شادمهر و...جلساتی برگزار گردید و بنده به عنوان دبیر جلسات پیگیر امور ثبت قانونی از طریق وزارت کشور گردیدم، متاسفانه این امر هم علی رغم دو سال پیگیری، منجر به نتیجه نشد. در ادامه طی دیدارهایی با نمایندگان ادواری مجلس ومعتمدین و متنفذین مقیم تهران و استقبال ضمنی این بزرگواران، از تشکیل این گروه (جمعیت، انجمن، کانون، موسسه و..) حمایت خاصی نگردید.
با توجه به پیگیریها در طول این سالها و ریزش و رویشهای متعدد همراهان، جهت تشکیل این مجموعه، بالاخره در سال ۹۴ به میمنت سالروز میلاد حضرت علی (ع) همراه تعدادی از علاقمندان و دوستان از جمله: آقایان مرحوم سعید درچمن، دکتر بیرجندی، آقای ناصر حشمتی، مهندس شادمهر و... جلسهای جهت مشارکت و طرح موضوع و تبیین اهداف کانون به میزبانی حجت الاسلام حسین ایمانی (امام جماعت مسجد) در مسجد قدس برگزار گردید. و شکل گیری رسمی کانون از همین جلسه کلید خورد.
جلسه با استقبال بیش از ۱۰۰ نفر از فرهیختگان و معتمدین و متنفذین و چهرههای علمی و دانشگاهی استان خراسان شمالی (با حضور نماینده محترم شیروان دکتر عزیزی و نماینده محترم بجنورد دکتر جعفری و دوتن از نمایندگان محترم ادواری "دکتر آفریده و دکتر تبریزی" تشکیل گردید. پس از این جلسه، هیات مؤسس کانون بجنوردیهای مقیم مرکز تشکیل شد.
در ادامه جلسات هیات مؤسس کانون، اولین جلسه هم اندیشی با فرهیختگان و نخبگان بجنوردی مقیم تهران، در دوم اردیبهشت ماه ۹۴ در مجموعه فرهنگی دارایی شرق تهران (خ استخر) به میربانی هیات مؤسس کانون با حضور مهمانان ارجمند (از نمایندگان ادواری شهرستان بجنورد و نماینده وقت شهرستان آقای ثروتی، فعالان اقتصادی و تعدادی از مدیران ارشد در پایتخت و معاون عمرانی استاندار آقای مهندس علی نیا و آقای سید کاظم بجنوردی و ...) با سخنرانی آیت الله العظمی سید محمد موسوی بجنوردی برگزار گردید، که منتج به صدور و امضاء بیانیهٔ پایانی کانون شد.
+ از شروع اقدام، تا مرحلهٔ ثبت انجمن، چه مدت به طول انجامید و چه مراحلی طی شد؟
از آغاز اقدام که سال ۱۳۸۳ بود تا سال تأسیس انجمن در ۱۳۹۸، ۱۵ سال به طول انجامید.
در دهه ۸۰ قرار بود، جمعیت فرهیختگان و نخبگان تشکیل گردد. اما بعد از استان شدن، قرار شد جمعیت توسعه خراسان شمالی شکل بگیرد.
در سال ۹۳ در کانون بجنوردیهای مقیم تهران، دنبال شد. اما به علت فوت مرحوم درچمن با وقفهٔ یکساله مواجه گردید.
تا درسال ۹۶ ایدهٔ انجمن خراسان شمالیهای مقیم استان تهران با تغییراتی شکل گرفت و در سال ۱۳۹۸/۶/۲۳ ثبت گردید.
+ با چه مسائل و مشکلاتی در شروع کار مواجه شدید؟
هر کاری به خصوص فعالیتهای اجتماعی، مسائل و مشکلات خاص خودش را دارد. مشکلات ما در تشکیل انجمن را در دو منظر میتوان بیان کرد.
۱- مشکل اول، مشکل داخلی انجمن، یعنی اعضاء، افراد، هیات مؤسس و...
۲- مشکل دوم، مشکل خارجی، یعنی ساختاری و تشکیلاتی و اداری و دولتی ما است.
در خصوص مشکل اول، ما بایستی ابتدا اعتماد تعداد از افراد را برای مشارکت و حضور در هیات مؤسس جلب میکردیم، که این امر مستلزم توجیه و اقناع سازی عزیزان بود و زمان طولانی را صرف نمودیم. چندین بار به دلایل مختلفی، این جمع متفرق و کار عقیم ماند. اما با جدیت و نیت خالصانه و صادقانه دوستان، این جلب اعتماد صورت گرفت. و هیات مؤسس تشکیل و انجمن شکل گرفت.
مشکل بعدی داخلی ما جلب مشارکت عمومی برای همراهی و عضو شدن در انجمن است.
قابل ذکر است که انجمن خراسان شمالی مقیم استان تهران، به عنوان یک سازمان مردم نهاد غیر سیاسی و غیر انتفاعی، شکل گرفته و در حوزه اجتماعی فرهنگی، ورزشی و مذهبی فعالیت میکند. ساختار این انجمن از پایین به بالاست یعنی هر ۱۵ خانوار از یک شهرستان استان خراسان شمالی (شش شهر استان) یک سرگروه شهرستان و هر چند سرگروه شهرستان، یک نماینده شهرستان و هر نمایندگان شهرستانها یک رابط و مسئول شهرستان را انتخاب و طی صورتجلسه ای به انجمن معرفی مینمایند.
+ منابع مالی انجمن تا کنون از چه محلی تأمین شده است؟
از بدو فعالیت انجمن در دهه ۸۰، مخارج جاری و هزینهها توسط دوستان جمع حاضر در جلسات تأمین میشد، و هر کسی به وسع خود کمک مالی جهت هزینههای جاری (جلسات) مینمود، که بعد از شکل گیری و انسجام بیشتر، حق عضویت ماهانه تعیین گردید، و جهت برگزاری دو جلسه گردهمایی نیز دوستان حاضر وقت، مشارکت نمودند و تا کنون این امر تداوم داشته و هیچ گونه کمکی مالی از خارج از انجمن توسط شخص یا گروهی تأمین نشده و کلیه مخارج و هزینههای انجمن توسط اعضای هیات مؤسس تأمین و هزینه گردیده است.
با توجه به اینکه انجمن به عنوان یک سازمان مردم نهاد فعالیت میکند، و در اساسنامه قید شده است که حوزه فعالیت آن غیر سیاسی و غیر انتفاعی است و خودگردان هستند و تأمین منابع آن را از محل عضوگیری هبه، هدیه، خیرین و کمکهای مردمی ذکر نموده است که انجمن هم از این قاعده مستثنی نیست و بایستی در آینده از این طریق، تأمین منابع نماید.
+ با توجه به اهداف اولیهٔ تشکیل انجمن، به نظر شما تاکنون کدامیک از این اهداف محقق شده است؟ علت عدم تحقق انها چه بوده است؟
هدف اصلی و اولیه انجمن، هویت بخشی به خراسان شمالیهای مقیم استان تهران و البرز خواهد بود، تا جایگاه و پایگاه و منزلت اجتماعی را پیدا نماییم، و در جهت توسعه اجتماعی فردی و گروهی خود گام برداریم.
با توجه به تعاریف و اهداف انجمن، ما سه هدف: کوتاه مدت، میان مدت، بلند مدت داریم که به نظرم در مرحله ابتدایی راه، ما به دنبال اهداف کوتاه مدت خود هستیم. به عنوان مثال، ثبت و اخذ مجوز فعالیت انجمن جزء اهداف کوتاه مدت بوده که الحمدالله محقق شده است و در مرحله بعدی به دنبال اهداف دیگر باشیم. مثل شناسایی هم استانیها و تشکیل بانک اطلاعاتی و... که این امر مهم مستلزم زمان است.
قابل ذکر است که ما در پایتخت انجمنهای فراوانی را داریم که بعد از سالها فعالیت هنوز جایگاه حقوقی ندارند و ثبت رسمی نشدهاند و همچنین تعدادی با سابقه چندین دهه فعالیت عضو چندانی ندارند و ...
لذا در کل ما به بعضی از اهداف کوتاه مدت انجمن نائل شدهایم و در شناسایی اعضاء هم اقدامات خوبی کردیم. همچنین در برگزاری همایش و... اما این بدان معنی نیست که کاملاً اهداف کوتاه مدت انجمن تحقق یافته است. انجمن ما نوپاست، نیازمند مشارکت عمومی هم استانیهاست. تا با همدلی و همگرایی و انسجام در کنار هم و با هم بتوانیم به اهداف اولیه برسیم.
یکی از علل اساسی عدم تحقق اهداف کوتاه مدت انجمن، بحران کرونا است که محدودیتهای شدیدی را ایجاد و سرعت فعالیت انجمن را مختل و کند، نموده است. انجمن نیازمند پویایی و جنب وجوش و حضور در فضای اجتماعی و ارتباط گیری با اعضای خود است، که این امر با توجه به کرونا میسر نمیگردد.
+ سخن پایانی؟
در خاتمه باید به چند نکته اشاره کنم که آرزوی قلبی بنده بوده و به دنبال تحقق آن در انجمن بودم:
اول اینکه در آخرین ملاقاتی همراه تعدادی از اعضای کانون با مرحوم سعید در چمن در بیمارستان داشتیم، ایشان تاکید کردند که انجمن را به نتیجه برسانم و بنده هم قول دادم که پس از بهبودیشان با هم، کار ثبت را انجام خواهید داد. زیرا با مرحوم در حال انجام امورات روند ثبت کانون بودیم که ناگهان دچار بیماری شدند و در کمتر از ۷ ماه به رحمت خدا رفتند، و این امر باعث گردید، بنده پس از فوت ایشان مصرتر از گذشته به دنبال ثبت انجمن باشم، تا ادای دینی کرده باشم به مرحوم، که به لطف خدا و با مساعدت و همراهی دوستان، این آرزو محقق شد.
دوم، آرزویی که دارم، اینست که مکانی و ساختمانی را با مساعدت و کمک اعضای محترم برای انجمن خریداری کنیم، تا پایگاه ثابتی برای فعالیتهای انجمن گردد. که در این خصوص از همه هم استانیهای محترم مقیم استان تهران و البرز و خیرین درخواست یاری ومساعدت داریم تا این آرزو را هم محقق نمایند.
هدف و آرزوی سوم بنده و اعضای محترم هیات مدیره اینست که ورزش کشتی چوخه که نماد ما شمال خراسانهاست را در یکی از شهرستانهای استان تهران (شهریار، ملارد، سرآسیاب و...) برگزار کنیم، و روزی برسد که این مسابقات چوخه با محوریت انجمن، با حضور عده کثیری از هم استانیها برگزار گردد. شایان ذکر است مقدمات این امر فراهم شده و با دوستان و بزرگان و دست اندرکاران این حوزه جلسات مقدماتی داشته و بنا گردید پیگیری نماییم که متاسفانه بحران کرونا باعث کندی روند امور گردید.