در این مجال اندک، بدون مقدمه میروم سر اصل مطلب، تا حوصلهٔ مخاطبان فرهیخته از شنیدن سخنان تکراری سر نرود، برای نوشتن این وجیزه، دیدم آنچه قصد گفتنش را دارم همه میدانند، شرمم آمد که وقت خوانندهٔ محترم را بدزدم، خصوصاً متولیان امور! اینکه خراسانِ شمالی سرزمین فرصتهاست و ما میتوانیم آن را به قطب صنایع تبدیلی تبدیل کنیم، اینکه فرصتهایش به خاطر ضعف در راههای مواصلاتی و مصائب تردد به تهدید تبدیل میشود و اینکه قوانینِ بعضاً متناقض و برخی «مسئولانِ عاشقِ خدمت به میز» مانعِ بزرگ توسعهاند، دیدم اینها را که مسئولان بهتر از ما میدانند، مشکل از جای دیگر است. اصولاً ما ایرانیانِ همهچیزدان، آنقدر گفتهایم و شنیدهایم که فرصتی برای عمل نداشتهایم. اما تمام حرف بنده این است:
مردمِ عزیز! مسئولانِ هنوز محترم! تا دیر نشده به دانستههایتان، به شنیدههایتان، اصلاً به گفتههایتان عمل کنید! این کلمهٔ سه حرفیِ مقدس! عمل!
عمل کردن، اگر قصد و نیتمان رسیدن به قلهٔ سعادت باشد، نیازمند «تفکر سیستمی» است، نیازمند شناخت صحیح و غیرکاریکاتوری از امور است؛ و از آنجاکه همهچیز به سیستم ختم میشود، نیازمند رسیدن به تفاهم میان اجزای سیستم است، نیازمند وحدت نظر میان ذینفعانِ این ملک است. وحدت بر سرِ منافع مشترک، وحدت بر سرِ منافع ملی!
همه میگویند و میدانند که نظام توزیع یارانهها و این ارزهای چند نرخی مبداء فساد در کشور است؛ اما به این راهِ خطا پایان نمیدهند!
همه میگویند و میدانند که نظام بانکی فعلی مانع توسعهٔ کشور است، اما قوانین مرتبط با نظام بانکی مطابق با منافع کشور اصلاح نمیشود؛
همه میگویند و میدانند که نظام فعلی مالیات و تأمین اجتماعی مانع انگیزههای بخش خصوصی برای سرمایهگذاری شفاف و پایدار است؛ اما آنچه شاهدیم پیچیدهتر شدن فرآیندهای مرتبط است.
همه میگویند و میدانند نهادهای فراقانونی با دسترسی نامحدود به منابع مالی و قدرت، رقیب و مانع بخش خصوصی واقعیاند؛
همه میگویند و میدانند که رانت و فساد در مبادی ورودی کشور مانع از رسیدن کالا به قیمت واقعی به دست مردم است؛
همه میگویند و میدانند که شایستهسالاری حاکم نیست و بسیاری از نهادها از جمله مجلس محل لابی برای تقسیم منافع است! اما همچنان جایی برای جوانان نخبه در نهادهای تصمیمساز نیست و به ناچار از میهنشان کوچانده میشوند!
همه میگویند و میدانند منافعِ عدهای معدود، مانعِ تحقق راهکارهای مطالعه شدهٔ متخصصان بسیاری از حوزههاست!
همه میگویند و میدانند بسیاری از مسئولان از ترس نهادهای نظارتی حتی حاضر نیستند به قانون عمل کنند و ترجیحشان ادامهٔ «خدمت به میز» است، اما نه نهادهای نظارتی نحوهٔ نظارتشان را اصلاح میکنند و نه مسئولان میزپرست عوض میشوند!
همه میگویند و میدانند اما چرا شاهد تغییرات مثبت نیستیم و همه (هم مردم و هم مسئولان) خستهاند؟!
نهایت بیانصافیست اگر بگوییم هیچ عملی در هیچ حوزهای برای کشور انجام نمیشود! مگر میشود در این کشور زندگی کرد و تلاشهای شبانهروزی مردم و بسیاری از مسئولان را ندید؟! این حجم وسیع از کارهای عمرانی و سازندگی با وجود کارشکنیهای دشمنان توسعهٔ ایران را دیدن و منکر شدن علاوه بر بیانصافی، نادانی محض است. پس امیدوارم عرایضم حمل بر نادانی تلقی نشود! عرض بنده این است: اگر در قالب یک سیستم هوشمند عمل نکنیم، همهٔ کارهایمان ناقص و ابتر باقی میماند. در حقیقت همهٔ حرف بنده این است: اعتقاد و عمل بر اساس راهکارهای سیستمی!
دوستانِ عزیز، پیشنیازِ رفع هرکدام از عارضههای ذکرشده، پذیرش واقعیت، بهکارگیری نیروهای متخصص و باانگیزه، اعتقاد به تفکر سیستمی و عمل به راهکارهای احصاشده در این قالب است. هر چیزی بیشتر و کمتر از این یعنی نمیخواهیم عمل کنیم و همچون گذشته فرصتهای ملت را با حرف و تعارف از دست خواهیم داد.
توسعه با حرف و تعارف نسبتی ندارد، نیازمند عمل خردمندانه و قاطعیت است.
مردم عزیز، مسئولان هنوز محترم، وقت عمل به سرعت در حال گذشتن است. تا دیر نشده عمل کنید تا همه محترم بمانیم.
ایام عزت مستدام
دانیال شمسیان
فعال برگزیده اقتصادی و تحلیلگر حوزه کسب و کار